کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



    1. مدارس کم دوام

ب: سنگ بلوک
این مدارس به مدارس قابل نگهداری معروفند که فاقد شناژ وبتن آرمه هستند که بیشترین مدارس این بخش از این نوع هستند.
الف: خشت و گل

    1. مدارس بی دوام

ب: چوب
این مدارس قدیمی هستند که بیشتر این نوع مدارس از رده خارج وتخریبی هستند،
وکل حدود ۱۹٫ ۵ درصد مدارس ابتدائی (کوچصفهان) بادوام و ۶۷٫ ۳ درصد کم دوام و ۱۳٫ ۲ درصد بی‎دوام هستند.
۲-۱۲٫ ساختمان مدرسه
– مدارس ابتدئی شهری حتی الامکان دریک طبقه ویا دو طبقه احداث شود در صورت کمبود زمین، مدارس ۱۵و۲۰ کلاسه را می توان در سه طبقه احداث نمود.
– ساختمان مهدوآمادگی حتی الامکان یک طبقه وکرسی ساختمان کاملأ خشک باشد ومحیط آن باید چشم انداز زیبایی داشته باشد. (ضوابط ومعیارهای طراحی فضاهای آموزش وپرورش ۱۳۸۰)
۲-۱۳٫ ویژگیهای کلاس درس
۲-۱۳-۱٫ بررسی نور طبیعی کلاس
تابش نورخورشید نباید درخوزه دید دانش آموزان قرارگیرد جهت تابش از سمت چپ دانش آموزان روی سطح کار باشد، سطح کار به رنگ مات بوده وسطح کلی پنچره ها نباید از الی سطح کلاس کمتر باشد ورود تابش نور مستقیم خورشید به عنوان منبع نور طبیعی و بکار بردن سایبانهای مناسب توصیه می شود (قاضی زاده، ۱۳۷۲)
۲-۱۳-۲٫ رنگ
سطوح دیوارهای کلاس درس از رنگ مات بوده تا از خیرگی حاصل از انعکاس نور جلوگیری بعمل آید براساس تقسیم بندی رنگهای هر مقطح تحصیلی از رنگهای خاصی پیشنهاد می شود. در مقطع ابتدائی سقف‎ها سفید ودیوارها به دور از شفافیت ورنگهای قرمز، آبی، زرد، رنگهای اصلی پیشنهادی هستند.
در مقطع راهنمایی رنگ نارنجی که نشانه گرمی ومحبت اجتماعی وارغوانی آبی وسبز رنگهای اصلی به کار رفته در این مقطع است در مقطع متوسطه سه رنگ زرد، سبز وبنفش توصیه شده است. رنگ میز وصندلی نیز مات بوده ورنگ سطح تخته کلاس سبز وسطح کلاس داری رنگهای سفید خاکستری یا رنگهای روشن باشد. ( طهماسبی، ۱۳۸۳)
۲-۱۳-۳٫ جایگاه معلم
محل نشتن معلم باید نسبت به سطح کلاس بلندتر باشد وباید بتواند از فضای سر سبز وزیبای خارج از گلاسها کاه گاهی استفاده نماید.
۲-۱۳-۴٫ میز ونیمکت
میز ونیمکت ها باید همه یک شکل باشند بطوریکه امکان دید معلم برای همه شاگردان فراهم آید فرم کلاسها وچیدن میز ونیمکت (حتی طرز نشتن و گوش دادن) مطابق با ذوقه وشوق دانش آموزان مقاطع تحصیلی ودر واقع عادی وضروری اثر بسزایی در تعلیم وتربیت دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱۴٫ تابلوها وکتیبه ها
معماری تابلوها وکتیبه ها باید در راستای اهداف تعلیم وتربیت ومتناسب با شرایط سنی و روحی روانی کودکان ونوجوان انتخاب واجرا شوند تابلوها منضمن پیام های فرهنگی، اخلاقی، آموزشی باشد وترغیب کننده علم آموزی وسازندگی فردی واجتماعی است.
۲-۱۵٫ درب ورودی
چگونگی طراحی درب ورودی مطابق با مقاطع تحصیلی کودکان ونوجوانان وجنسیت دانش آموزان بوده وزیبایی آن آموزش وشادابی را ایجاد می کند. ( حافظیان، ۱۳۷۵)
با توجه به تعداد دانش آموزان سرویس های بهداشتی وآبخوریهای مناسب در هر مدرسه باید وجود داشته باشد.
۲-۱۶٫ ضوابط مکان یابی وساختن محیط های آموزشی
۲-۱۶-۱٫ دسترسی
مکان های آموزشی به ویژه مدارس ابتدائی باید به گونه ای انتخاب شوند که دسترسی به آنها برای دانش آموزان به سهولت میسر باشد بعنوان مثال مکان مدارس ابتدائی برای دانش آموزان طوری انتخاب شود تا اکثر دانش آموزانی که در شعاع دسترسی آن قرار می گیرند، در کمتر از ۲۰دقیقه پیاده روی بتوانندخود را به مدرسه برسانندو به علاوه باید مقرارتی را وضع وتمهیداتی را فراهم آورند تا شاگردان به هنگام عبور از چهار راه های شلوغ، بزرگراهها، خطوط راه آهن، رودخانه وسیلها با خطرات جدی مواجه نشوند. ومقطع ابتدائی حداکثر شعاع دسترسی ۵۰۰متر( حداکثر ۱۰دقیقه پیاده روی) ودر مقطع راهنمائی حداکثر شعاع دسترسی ۱۲۰۰متر (حداکثر ۱۵ دقیقه پیاده روی) ودر مقطع متوسطه حداکثر شعاع دسترسی ۲۰۰۰متر حداکثر ۲۰دقیقه پیاده روی) می تواند مناسب باشد لازم به ذکر است سر بالیی های تند وخسته کننده بر میزان شعاع دسترسی تأثیر خواهد گذاشت. (محسن پور، ۷۷)
۲-۱۶-۲٫ آسایش محیطی
توجه به اصلی ترین عواملی که بر آسایش زیستی انسان از نظر فیزیکی وروانی تأثیر گذاشته، کاردائی بیشتر را فراهم می کند. و قابل سنچش واندازه گیری هستند همانند شرایط نوری، صوتی، آب وهوایی، برای ایجاد فضای معماری مطلوب ودارای عملکرد وصحیح لازم وضروری است.
۲-۱۶-۳٫ نور
نور یکی از اصول مهم در طراحی فضاها وتأمین آسایش بصری است که معیارهای عمده ای در طراحی روشنایی داخل یک فضاباید به آنها توجه نمود. عبارتند از

    • میزان شدت روشنائی مورد نیاز

بر اساس آیئن نامه ۱۸۴۸ مؤسسه استاندارد وتحقیقات صنعتی ایران شدت روشنایی مورد نیاز در فضاهای مختلف ارائه گردید است.
جدول شماره ۲-۱۰٫ مقایسه شدت روشنایی مورد نیاز در عملکردهای مختلف( بر حسب L ux)

نوع فعالیت

الف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 12:48:00 ق.ظ ]




کیفیت در برابر دستاورد: اگر فرد با پدیده ای مادی یا اجتماعی به دلیل دستاوردی که دارد یا کاری که انجام می‌دهد (با دید ابزاری) تعامل کند، الگوی کنش وی دستاوردی است. ولی اگر به کار، دستاورد و تولید پدیده کاری نداشته و فقط به ذات شیء به عنوان آن چیزی که هست توجه دارد، الگوی کنش او کیفیتی است. بر اساس این الگو می‌توان در قلمرو روابط نسلی به برساختن دو تقابل دست زد: وظیفه محوری/ نتیجه محوری، عقیده گرایی/ عمل گرایی. مقوم ذاتی الگویی که پارسونز مطرح کرد، نگاه ابزاری یا آلی داشتن به کنشی است که انجام می‌گیرد. هنگامی که کنشگر از طریق انجام دادن کنش به دنبال دست یابی به اهداف دیگری باشد و به عمل خود به عنوان مقدمه ای برای سایر غایات بنگرد، الگوی کنش وی دستاوردی است. بر اساس هستۀ اصلی معنایی در این الگو می‌توان به برساختن دو تقابل در قلمرو روابط نسلی دست زد. هنگامی که فرد به کنش مورد نظر خود با دید اصالی می‌نگرد و آن را فارغ از آن که چه نتیجه و پیامدی برای وی به بار خواهد آورد، صرفاً به دلیل اتیان خود عمل را انجام می‌دهد، در این صورت الگوی کنش وی وظیفه محور خواهد بود. در سویۀ مقابل نیز اگر فردی فقط با این هدف به اتیان عملی دست بزند، که از طریق انجام دادن آن به نتیجۀ خاصی نایل شود، الگوی کنش وی نتیجه محور خواهد بود. در قلمرو روابط نسلی، هنگامی که فردی کنش خود را با دیگران براساس وظیفه ای که احساس می‌کند سامان دهد، در این صورت الگوی کنش وی در این قلمرو به سویۀ ابتدایی دوگانگی فوق نزدیک می‌شود. در غیر این صورت، الگوی کنش وی به سویۀ مقابل (یعنی نتیجه محوری) مایل خواهد شد. مطابق با هستۀ معنایی که در الگوی پارسونزی مطرح شد، می‌توان به برساختن دوگانگی دیگری مطابق این الگو پرداخت. هنگامی که فردی دست به کنشی می‌زند با این ذهنیت که به عملی در خارج دست خواهد زد که عقیدۀ او را محقق می‌سازد، الگوی کنش وی مطابق با عقیده گرایی خواهد بود. هدف از تحقق عمل در جهان خارج از ذهن به ثبوت رساندن عقیده ای ذهنی است که کنشگر به آن معتقد است. کنش در این الگو، مجرایی است که از طریق آن می‌توان به محقق ساختن ایدۀ ذهنی مبادرت ورزید. اما هنگامی که کنشگر دست به عملی می‌زند، فارغ از این که چه عقیدۀ ذهنی را محقق می‌سازد، الگوی کنش وی مطابق با عمل گرایی خواهد بود. در حوزۀ روابط نسلی نیز هنگامی که کنشگر به سامان دادن ارتباط و تعامل خود با دیگران می‌پردازد، در حالی که به دنبال محقق کردن عقیدۀ خاصی است، الگوی کنش وی به سویۀ ابتدایی (عقیده گرایی) متمایل خواهد بود. اما هنگامی که کنش فارغ از محقق کردن نوع خاصی از عقیدۀ ذهنی کنشگر باشد، در این صورت الگوی کنش در قلمرو روابط نسلی متمایل به سویۀ دوم دوگانگی فوق (عمل گرایی ) خواهد بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ویژگی در برابر پخش بودن: کنشگر در برخورد با پدیدۀ مادی یا اجتماعی می‌تواند فقط از برخی جنبه‌ها با آن ارتباط داشته باشد که در این صورت الگوی کنش وی ویژگی است. از سوی دیگر، وی می‌تواند از تمامی جوانب نیز با آن رابطه برقرار کند که در این صورت الگوی کنش او پخش بوده است. به عنوان نمونه، الگوی غالب کنش پدر با فرزندانش الگوی پخش بودن است، ولی رابطه انسان با کارمند بانک از الگوی ویژگی تبعیت می‌کند. هستۀ اصلی معنایی در این الگو، توجه به تمامی ابعاد یک پدیده یا بعدی خاص و ویژه است. اگرچه از این الگوی پارسونزی برای برساختن دوگانگی مشخصی در زمینۀ الگوهای کنشی موجود در قلمرو روابط نسلی استفاده نشده است، می‌توان این تقابل را با توجه به نمونه ای که پارسونز مطرح می‌کند، در سیر تحولات روایی حاتمی کیا مورد توجه قرار داد. همان طور که در بخش نتیجه گیری به طور مفصل بیان خواهد شد، حاتمی کیا در سیر روایت روابط نسلی (در آثار مربوط به ژانر جنگی خود) به نوعی الگوی پخش بودن میل پیدا کرده است. به عبارت دیگر، اگر روایت کارگردان را نوعی کنش جمعی قلمداد کنیم، مطابق الگوی پارسونزی می‌توان در حاتمی کیا میل به سویۀ دوم (پخش بودن) را ملاحظه کرد. وی در آثار متأخر خود سعی دارد در بازنمایی روابط نسلی به تمام ابعاد و کلیۀ جوانب آن بپردازد. به همین دلیل نوعی خودآگاهی اجتماعی را در آثار اخیر وی می‌توان ملاحظه کرد، که برآمده از تبعیت وی (در حین روایت کردن) از الگوی پخش بودن است. بنابراین، همان طور که عنوان شد، اگرچه از این الگو برای بررسی الگوهای مربوط به قلمرو نسلی استفاده نشده است، می‌توان از آن برای تحلیل کنش روایت راوی استفاده کرد. در قسمت نتیجه گیری و پس از بررسی تک تک نمونه‌ها بهتر می‌توان به اظهار نظر در این مورد پرداخت.
خویشتن در برابر جمع: کنشگر در برخورد با پدیدۀ مادی یا اجتماعی، یا متوجه منافع خصوصی خویش است یا به منافع جمع توجه دارد. این الگو، دسته ای از جهت گیری‌های کنشی را در بر می‌گیرد که یا متوجه منافع فردی است یا منافع گروهی هستۀ معنایی در این الگوی پارسونزی، توجه کنش به منافع دیگری یا خود است، با توجه به این الگو می‌توان به برساختن دوگانگی دیگری پرداخت که به قلمرو روابط نسلی مربوط می‌شود: درون گرایی/ برون گرایی. در این قلمرو، اگر کنش فرد بیش از آن که معطوف به دیگران باشد، معطوف به خود باشد، الگوی کنشی شخصیت به سویۀ ابتدایی (درون گرایی) متمایل می‌شود. مطابق این الگوی برساخته، شخصیت در درام بیش از آن که به سیر آفاقی و اجتماعی علاقه مند باشد و کنش خود را در جهت آن سامان دهد، به سیر انفسی و درونی متمایل است. بنابراین در قلمرو روابط نسلی، هنگامی که فرد کنش خود را به نفع دیگران و با توجه به آن‌ها سامان می‌دهد، به سویۀ برون گرایی متمایل است. در غیر این صورت، الگوی کنشی وی به سویۀ ابتدایی تقابل فوق مایل خواهد بود (در رابطه با متغیرهای الگویی مراجعه شود به: کرایب، ۱۳۸۱: ۶۲-۶۰؛ لومیس، ۱۹۶۵: ۳۴۴-۳۴۱؛ تیماشف، ۱۹۶۷: ۲۴۴-۲۴۳؛ همیلتون، ۱۹۹۲: ۱۰۳؛ روشه، ۱۳۷۶: ۷۲-۶۷؛ ترنر، ۱۹۹۸: ۳۲).
بر اساس الگوی کنشی پارسونز، برای بررسی الگوهای کنشی در قلمرو روابط نسلی می‌توان به برساختن پنج دوگانگی پرداخت:
عشق مداری/ عقل مداری
گذشته گرایی/ آینده گرایی
وظیفه محوری/ نتیجه محوری
عقیده گرایی/ عمل گرایی
درون گرایی/ برون گرایی
این تقابل‌ها لزوماً دارای دو سویه هستند و با توجه به هستۀ معنایی که بیان شد، در هر یک از موقعیت‌های داستانی، مؤلف در روایت خویش از شخصیت‌های درام به یکی از سویه‌های مذکور نزدیک خواهد شد.
مفهوم «بازنمایی» یکی از مفاهیم کلیدی در مطالعۀ تمام انواع رسانه ­ها، به ویژه در مطالعه تلویزیون و فیلم­های سینمایی است. این مفهوم شدیداً به بحث­های مربوط به نمایش واقعیت ارتباط پیدا می کند زیرا سعی بسیاری از متون رسانه­ای بر این است که واقعی به نظر برسند. اما آنچه ما در نزد خود واقعی می­پنداریم خارج از بازنمایی وجود ندارد. این موضوع جدای از امور واقعی و تجربی است که در جهان اطراف ما روی می­ دهند؛ به دیگر سخن منظور آن چیزی است که ما در قضاوت شخصی یا جمعی خود به عنوان واقعیت می­پذیریم یا رد می­کنیم.
بنابراین اشیاء، افراد، رویدادها، و پدیده ­ها برای اینکه به واقعیت بدل شوند می­بایستی به بازنمایی در بیایند و این کار از طریق ورود آنها به زبان ممکن می­ شود. در این رابطه، همانطوری که استوارت هال[۸] (۱۹۹۷)،صاحب نظر برجسته حوزه مطالعات فرهنگی، توضیح می­دهد، منظور از «زبان»، زبان انگلیسی، فرانسوی، چینی و غیره نیست بلکه زبان به معنای جامع اش مدنظر است یعنی: زبان بدن، زبان نوشتار، زبان گفتار، زبان تصویر، زبان موسیقی، زبان اعداد و غیره.
ما با نحوۀ بازنمایی چیزها به آنها معنا می­دهیم: به صورت کلماتی که برای آنها به کار می­بریم، داستان­هایی که درباره آنها نقل می­کنیم، تصاویری که از آنها ایجاد می­کنیم، عواطفی که به آنها نسبت می­دهیم، روش های طبقه ­بندی که برای آنها بکار می­بریم و با این کار در مورد آنها مفهوم­سازی می کنیم، و یا ارزش­هایی که برای آنها تعیین می­کنیم، و می­توان این لیست را ادامه داد … . اما ما انسان­ها به دلیل اینکه موجوداتی اجتماعی هستیم نیازمند این هستیم که بتوانیم با افراد جامعه و گروه خود یا دیگران به تولید و مبادله معنا بپردازیم و برای این امر به وجود زبان­های مشترک احتیاج داریم. «رمزها»، که در نتیجه توافقات و قراردادهای اجتماعی و فرهنگی ما حاصل می­آیند به ما در این رابطه کمک زیادی می­ کنند.
علاوه بر کمک به ما در برقراری ارتباط، «تولید معنا» همچنین به ما کمک می­ کند تا هویت خود را در مقابل انسان­های «دیگری» که از سنخ یا همفکر ما نیستند، تثبیت کنیم. بنابراین متوجه می­شویم که وجود «تفاوت» و یا به عبارت دیگر وجود دیگران هم به تولید معنا و هم به شکل­ گیری هویت-که از مقوله­ های مهم و تعیین­کننده در روابط مابین افراد و گروه ­های اجتماعی در دنیای امروز است- کمک می کند.
خلاصه اینکه از ابعاد مختلفی می­توان به بحث بازنمایی پرداخت اما برای امتناع از پراکنده­گویی و بروز ابهام در رابطه با این مقولۀ مهم، بهتر آن است که تلاش شود تا سلسلۀ مباحث نظری از حیطۀ ارتباطات و مطالعات فرهنگی خارج نگردد. کمااینکه محققان و نظریه­پردازان سرشناس ارتباطات و مطالعات فرهنگی نظیر استوارت هال، پیرس، وودوارد، ریچارد دایر، تامسون و جان فیسک هر یک بر بعد خاصی در رابطه با مقولۀ بازنمایی تأکید کرده و مباحث نظری مفصلی را مطرح کرده ­اند. از جملۀ این زوایا می­توان به ابعاد زبان­شناختی(توسط سوسور، هال و پیرس)، فرهنگ­شناختی(توسط هال)، هویت­شناختی(توسط وودوارد و دایر) و ایدئولوژی­شناختی( توسط تامسون و فیسک) بازنمایی اشاره کرد. بنابراین باتوجه به تأکید این صاحبنظران بر این ابعاد از بازنمایی، مباحث نظری مطرح در این بخش به این حوزه ها اختصاص یافته و از وارد شدن به مباحث دیگر خودداری می­گردد. در ادامۀ بخش نظری، رویکردهای مختلف نظری که در رابطۀ با «بازنمایی» وجود دارند معرفی می گردند. در پایآن در قسمت چارچوب نظری، رویکرد منتخب و مورد نظر این کار پژوهشی که در واقع موضع ما را در قبال مقولۀ بازنمایی مشخص می نماید به طور روشنتر و مفصل­تر مطرح می گردد.

۲-۴- بازنمایی و زبان

وقتی که ما به محیط اطراف مان نگاه کرده یا گوش فرا می­دهیم، چیزهای موجود در محیط را تشخیص می­دهیم و این به دلیل آن است که “فرآیندهای ذهنی ما درک تصویری و صوتی ما از اشیاء را به صورت مفاهیمی که در سر ما برای آنها وجود دارند و همچنین کلمات تعیین­شده برای آنها، بازگشایی می­ کنند”(هال، ۱۹۹۷، ص ۱۷). ما برای بیشتر چیزهای موجود در جهان کلمه داریم نظیر دریا، خانه، مداد و غیره؛ کلمات، بازنمایاننده یا نمادهایی برای مفاهیم ذهنی ما هستند و برای ارجاع به چیزهای واقعی یا خیالی موجود در جهان بکار برده می­شوند.
بنابراین می توان گفت که «تفکر[۹]» از طریق یا به واسطه مفاهیم موجود در ذهن هر انسان صورت می­گیرد و «صحبت[۱۰]» نیز از طریق یا به واسطه کلمات موجود برای مفاهیم موجود در سر و چیزهای موجود در جهان انجام می­پذیرد. «بازنمایی» نیز به تولید معنای مفاهیم موجود در ذهن از طریق زبان گفته می­ شود؛ در واقع، «بازنمایی» “حلقه اتصالی است بین مفاهیم ذهنی و زبانی که ما را قادر می­سازد تا به جهان واقعی یا خیالی چیزها ارجاع دهیم” (همان، ص ۱۷).
می­توان گفت که در واقع، بازنمایی برای عملی­شدن نیازمند دو سیستم یا نظام است: نظام مفاهیم و نظام زبان. از طریق نظام مفاهیم، همه انواع، اشیاء، افراد، رویدادها و پدیده ها به واسطه مجموعه ­ای از مفاهیم یا بازنمایی­های ذهنی موجود در ذهن به همدیگر مرتبط می­شوند و به ما کمک می­ کنند تا به تفسیر جهان به شیوه­ای معنادار بپردازیم. بنابراین در درجه اول، معنا متکی به نظام مفاهیم است. نظام مفاهیم “از مفاهیم مفرد و مجزا تشکیل نیافته است بلکه این نظام براساس شیوه­ هایی از سازمان­دهی، دسته­بندی، طبقه ­بندی، و ترتیب شکل­گرفته و روابط پیچیده­ای در بین مفاهیم برقرار است” (همان، ص ۱۷). برای این کار از اصول «شباهت[۱۱]» و «تفاوت[۱۲]» برای تثبیت روابط بین مفاهیم یا تشخیص آنها از یکدیگر کمک گرفته شده است.
در کنار نظام مفاهیم، بازنمایی از نظام زبان نیز به طور حتم کمک می­گیرد. “نظام زبان ایده­ ها و مفاهیم ما را با یکسری کلمات نوشتاری، صداهای گفتاری، یا تصاویر مرتبط می­سازد” (همان، ص ۱۷). نکته مهم اینکه ما تنها در صورتی قادر می­شویم به ابراز و مبادله معانی و مفاهیم بپردازیم که به زبانی مشترک دسترسی داشته باشیم.
هر انسانی در ذهن خود دارای یک نقشه­ی مفهومی است که کاملاً با دیگران متفاوت است. سؤالی که در اینجا، از نظر هال (۱۹۹۷)، مطرح می­ شود این است که ما چگونه علیرغم دارابودن نقشه های مفهومی متفاوت قادر به برقرار کردن ارتباط با یکدیگر هستیم. این موضوع به دسترسی همگانی ما به یک زبان مشترک در درون یک فرهنگ و یا دربین فرهنگ های مختلف بر می گردد. دسترسی به زبان مشترک به ما کمک می کند تا درک و تفسیرهای نسبتاً مشابهی از جهان داشته باشیم و به همین دلیل است که در بعضی مواقع فرهنگ به «معانی مشترک» تعریف می شود (ص ۱۸).
در اینجا منظور از «زبان»، زبان انگلیسی، فرانسوی، چینی و غیره نیست، بلکه هر صدا، کلمه، تصویر، یا شیئی که به عنوان یک «نشانه[۱۳]» کاربرد دارد و هنگامی که درکنار نشانه های دیگر در داخل نظامی سازمان دهی می شود که قادر به انتقال و بیان معنا است زبان را بوجود می آورد. و این به دلیل وجود زبان های مشترک است که ما قادر هستیم افکار(مفاهیم)مان را به کلمات، اصوات، یا تصاویر (به عنوان یک زبان) تبدیل کرده و به ابراز معناهای مورد نظر به دیگران و برقراری ارتباط با آنها بپردازیم.
درست همانطوری که افرادی که به یک فرهنگ یکسان تعلق دارند می بایستی به یک زبان مشترک دسترسی داشته باشند، هال (۱۹۹۷) اضافه می کند که، علاوه برآن همچنین می بایستی شیوه های مشابهی از تفسیر نشانه های یک زبان نیز در بین آنها رایج باشد چرا که تنها در این حالت است که معانی به طور مؤثری در بین افراد مبادله می شود (ص ۱۹). سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که ما چگونه می دانیم که کدام مفهوم به فلان چیز اشاره می کند؟ در اینجا لازم است تا به شناخت بیشتر نشانه ها بپردازیم. در این راستا پیرس نشانه ها را به سه دسته تقسیم می کند: شمایل[۱۴]ها، نماد[۱۵]ها، و نمایه[۱۶]ها (گیل و اَدمز،۲۰۰۲: ص ۲۵۵):
نشانه هایی که به چیزی که نماینده ی آن هستند شباهت دارند، «شمایل» خوانده می شوند، ترسیم ها، نقاشی ها، یا تصویرهای عکاسی یا تلویزیون از این دسته اند. مثلاً عکس ما نمونه خوبی از این نشانه است، چنین تصویری بازنمایی دقیق چهره ماست. تمام جزئیات تصویر در مقام دال عمل می کنند و در نتیجه هر کسی که ما را بشناسد مدلول تصویر را تشخیص می دهد.
«نماد»ها شامل نشانه هایی می شوند که با چیزی که بر آن دلالت می کنند پیوند مشهود و ملموسی ندارند، به عبارت دیگر رابطه ای میان دال و مدلول اصلاً روشن نیست. کلمات نوشتاری و واژه های گفتاری مثال خوبی از این دسته اند. مثلاً کلمه “درخت” هیچ ارتباط یا شباهتی به درخت واقعی ندارد و آن را نماینده گی می کند؛ صلیب سرخ، ستاره ی داوود، هلال ماه، علائم عددی عربی، ترازوی عدالت و غیره از جمله نماد ها هستند.
اما «نمایه» شامل آن دسته از نشانه می شوند که رابطۀ مستقیمِ تبعی با ابژه ی خود دارند یعنی گواهی هستند بر وجود آن ابژه. برای مثال، دودی که بر فراز درختان در آسمان دیده می شود نشانه ای نمایه ای است و حاکی از وجود آتش در آن حوالی است؛ و یا مثال ضمنی تر اینکه ته سیگاری های روی میز حاکی از مهمانی شب گذشته است.
نکته ای که دوباره بایستی مورد تأکید قرار گیرد این است که معنا نه در شیئ یا شخص یا چیز مورد ارجاع، و نه در کلمه مورد استفاده نیست، بلکه این “ما” هستیم که معانی را به چیزها، اشخاص، رویدادها، و پدیده ها نسبت داده و آن را تثبیت می کنیم. از نظر هال (۱۹۹۷) روند تثبیت به این گونه است که بعد از مدتی که این معانی در ارتباطات مورد استفاده قرار گرفتند به نظر طبیعی و غیرقابل اجتناب می رسند. به دیگر سخن، «معنا» از طریق سیستم بازنمایی برساخته شده و به واسطه «رمز[۱۷]» تثبیت می شود(ص ۲۱).
رمزها در واقع، ارتباط بین نظام مفهومی و نظام زبانی را تنظیم می کنند، به عبارت دیگر بر روابط مابین مفاهیم و نشانه­ها حکم رانده و این روابط را در برهه­های زمانی تثبیت می کنند و خودشان در نتیجه عرف­ها و توافقات اجتماعی بوجود می آیند. رمزها به ما کمک می کنند تا بتوانیم به گونه ای هوشیارانه صحبت کرده و یا صحبت­های دیگران را بشنویم و در این بین گذار مفاهیم به کلمات و بالعکس را به ثبات برسانیم که تنها در این صورت معنا می تواند از فرستنده به گیرنده انتقال یابد(همان، ص ۲۲).
سؤالی که در اینجا ممکن است پیش بیاید این است که آیا معانی برای همیشه ثابت می مانند؟ پاسخ به این سؤال با توجه به مطالب ذکر شده فوق آسان است. زیرا اگر معانی محصول توافقات و قراردادهای اجتماعی، فرهنگی، و زبان شناختی ما هستند و نه اینکه در طبیعت و یا توسط پروردگار تعیین شده باشند، در نتیجه نمی توان برای ثبات و جاودانی معناها پایانی متصور شد. اما، واقعیت این است که تاریخ نشان داده است که قراردادهای اجتماعی، فرهنگی و زبان شناختی در طول زمان تغییر کرده اند، چرا که این «ما» هستیم که توافق می کنیم که نشانه ها معانی نسبتاً متفاوتی به خود بگیرند.

۲-۵- بازنمایی و فرهنگ

در تعاریف کلاسیک از فرهنگ، بهترین اندیشه و گفتارها در یک جامعه، فرهنگ آن به حساب می آمد. به عبارت دیگر فرهنگ مجموعه ای از ایده­های بزرگ جامعه را تشکیل می داد که در آثار کلاسیک ادبیات، نقاشی، موسیقی و فلسفه به عرصه ظهور می رسید؛ بر این اساس جوامعی که فاقد چنین آثاری بودند بی فرهنگ تلقی می شدند (هال،۱۹۹۷، ص ۲). می توان گفت که واژه فرهنگ ببیشتر «فرهنگ والا[۱۸]»ی یک دوره زمانی را در ذهن تداعی می کرد.
در تعاریف مدرن زمانی که از فرهنگ سخن به میان می آید بیشتر اشاره دارد به صورت هایی از موسیقی، نشریات، هنر، طرح ها، و ادبیات عامه­پسند و یا فعالیت­های مربوط به اوقات فراغت و سرگرمی­ها که زندگی روزمره اکثریت مردم عادی را تشکیل می دهد و اصطلاحی که در متون مدرن برای اشاره به آن بکارگرفته می­شد عبارت بود از «فرهنگ توده­ها[۱۹]» یا «فرهنگ عامۀ[۲۰]» یک دوره زمانی (همان، ص ۲).
در متون انسان­شناختی نیز واژه فرهنگ اشاره داشت به هر آنچه درباره “شیوه زندگی[۲۱]” یک مردم، اجتماع، ملت یا گروه اجتماعی خاص متمایز بوده و آنها را از دیگران جدا می کرد. از دیدگاه جامعه شناسی نیز “ارزش های مشترک[۲۲]” یک گروه و یا یک جامعه، فرهنگ آن گروه یا جامعه را تشکیل می داد. اما هال (۱۹۹۷) معتقد است که در دهه های اخیر تحت تأثیر ادبیات رایج در مطالعات فرهنگی، «فرهنگ» تولید و مبادله معنا در میان اعضای یک جامعه یا گروه را در بر می گیرد (ص ۲). بنابراین، از این منظر نمی توان فرهنگ را به مجموعه ­ای از چیزها یا کردارها نظیر رمان­ها، نقاشی­ها، برنامه ­های تلویزیونی، طرح­های معماری و غیره تقلیل داد.
مسئله­ای که در رابطه با تعریف فرهنگ به عنوان معانی مشترک بروز می کند این است که این تعریف که بر روی معانی مشترک متمرکز است باعث می شود که فرهنگ بیش از اندازه یکدست و ذهنی به نظر برسد. اما واقعیت این است که همیشه تنوع و تکثر معنایی زیادی درباره هر موضوع و همواره بیش از یک شیوه برای تفسیر و بازنمایی آن وجود دارد. همچنین، فرهنگ احساسات، علایق، و عواطف و همچنین مفاهیم و ایده ها را در یک جامعه شامل می شود. و مهمتر از همه اینکه، معانی فرهنگی تنها در ذهن ما انباشته نشده اند بلکه آنها کردارهای اجتماعی ما را سازمان دهی و قاعده مند می سازند، بر رفتارهای ما تأثیر می گذارند و در نتیجه دارای اثرهای واقعی و عملی هستند.
انسان ها از همان دوران کودکی­شان با نظام­ها و قراردادهای بازنمایی، رمزگان زبان­شان، و در مجموع با فرهنگ­شان آشنا شده و آنها را فرا می­گیرند. آنها با انجام این کار و به مرور زمان اشخاصی صاحب فرهنگ می شوند و به عضوی از فرهنگ­شان در می آیند. البته آنها به طور ناخودآگاهانه به درونی کردن رمزها می پردازند رمزهایی که به آنها امکان بیان مفاهیم و ایده های خاص را از طریق نظام های بازنمایی فراهم می کنند: رمزهای نوشتاری، گفتاری، ایما و اشارات، رمزگان تصویری و غیره.
هال (۱۹۹۷) بر این موضوع تأکید می کند که در واقع این “ما” هستیم که در یک فرهنگ به افراد، اشیاء، پدیده ها و رویدادها معنا می بخشیم؛ چیزها “به خودی خودشان” به ندرت دارای معنا هستند و اگر هم احیاناً معنایی در خود داشته باشند، آن معنا ثابت و نامتغیر است. ما با بهره گرفتن از چیزها، و صحبت، اندیشه و احساس درباره آنها- به عبارت دیگر با بازنمایی آنها- است که به آنها معنا می بخشیم (ص ۳).
ما با نحوه بازنمایی چیزها به آنها معنا می دهیم: به صورت کلماتی که برای آنها به کار می بریم، داستان­هایی که درباره آنها نقل می­کنیم، تصاویری که از آنها ایجاد می­کنیم، عواطفی که به آنها نسبت می دهیم، روش های طبقه بندی که برای آنها بکار می بریم، مفاهیمی که در مورد آنها می سازیم، و یا ارزش هایی که برای آنها تعیین می کنیم، و می توان این لیست را ادامه داد. و به این صورت است که فرهنگ تمام ابعاد جامعه ما را دربرمی گیرد.
معانی در چند مرحله متفاوت – اما به هم مرتبط – در جامعه تولید شده و از طریق فرآیندها و کردارهای متفاوتی در جامعه جریان می یابد، از نظر هال (۱۹۹۷)، این مراحل، فرآیندها و کردارها عبارتند از: بازنمایی، هویت، تولید، مصرف، و قاعده مند سازی[۲۳] (نگاه کنید به نمودار شماره ۱). این فرآیندها و کردارها در کناریکدیگر چرخه فرهنگ یا به قول هال “مدار فرهنگ[۲۴]” را تشکیل می دهند(ص ۱):
بازنمایی؛ بازنمایی از طریق زبان نقش محوری را در فرایند تولید معنا بازی می کند بنابراین یکی از کردارهای مرکزی مؤثر در تولید فرهنگ است و در «چرخه فرهنگ» یک مرحله کلیدی به حساب می آید.
هویت؛ معنا آن چیزی است که حسی از هویت مان را به ما می دهد، اینکه ما “کی”هستیم و نسبت سانی احساس تعلق می کنیم؛ بنابراین معنا به سؤالات پیرامون اینکه چگونه فرهنگ برای شکل دهی به هویت و حفظ آن در بین گروه های مختلف عمل می کند پاسخ می دهد.
هویت
تولید
بازنمایی
مصرف
قاعده مند سازی

نمودار۲-۱- مدار فرهنگ

تولید؛ معنا در تمام تعاملات فردی و اجتماعی که ا در آنها نقش داریم تولید و مبادله می شود. معنا همچنین در رسانه های مختلفی تولید می شود، به ویژه امروزه با بهره گرفتن از رسانه های توده ای مدرن که ابزار هایی برای ارتباطات جهانی به شمار می روند نیز به کمک تکنولوژی های پیچیده، معنا ها در بین فرهنگ­های مختلف، با سرعتی بی نظیر در تاریخ، پخش می شوند.
مصرف؛ ما همچنین با استفاده، مصرف و به خود اختصاص دادن تولیدات مختلف فرهنگی به تولید معنا می پردازیم، به عبارت دیگر زمانی که ما از محصولات فرهنگی به طرق مختلف در مناسبات هرروزه و کردارهای زندگی روزمره خود استفاده می گیریم در واقع با این کار به آنها ارزش و معنا می بخشیم.
قاعده­مندسازی؛ معانی همچنین در به قاعده و قانون درآوردن رفتارها و کردارهای ما نقش دارند آنها به ما کمک می کنند تا قوانین، هنجارها، و عرف هایی را برای نظم بخشی و تحت کنترل درآوردن زندگی اجتماعی وضع کنیم.
راب استونز (۱۳۷۹) در توضیح مدل هال از فرهنگ اظهار می کند که منظور اصلی هال از استفاده از این مدل بیان این نکته است که مداری بین تولید و مصرف فرهنگ وجود دارد. کارکرد استعاره “مدار”، تأکید بر این مطلب دارد که یک معنای فرهنگی برای استقرار­یافتن و تثبیت­شدن، باید ارسال و سپس دریافت شود. در این مدل، پرسشی که مطرح می شود تنها این نیست که تولیدکننده قصد تولید چه معنایی را داشته، بلکه این پرسش هم مطرح می­گردد که چه معنایی به واقع منتقل می شود؟ به عبارت دیگر، از نظر هال، شنوندگان و بینندگان پیام­گیرانی منفعل نیستند بلکه در خلق معنا شرکتی فعال دارند (ص ۴۰۶).
اعضای یک فرهنگ می بایستی به مفاهیم و ایده­های مشترکی دسترسی داشته باشند تا بتوانند درباره جهان اندیشه­ها و احساسات مشابهی داشته باشند و درنتیجه به طور مشابهی به تفسیر جهان بپردازند. به سخن دیگر می بایستی رمزهای فرهنگی یکسانی دربین آنها موجود باشد. به این صورت است که اندیشیدن و احساس­کردن را می توان «نظام­های بازنمایی» به حساب آورد چرا که مفاهیم، تصاویرذهنی و عواطف در دنیای ذهنی ما، نماد یا بازنمایندۀ چیزهایی هستند که در جهان بیرن وجود دارند یا ممکن است وجود داشته باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ق.ظ ]




و از این طریق آدمی را می‌فریبد، زیرا تخیلات بشر را تحریک می‌کند و او را به اشتباه از حقیقت دور می‌کند و از مرتبه انسانی به حیوانی تنزل می‌دهد و در مسیر حیوانیت ترغیب می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:
«ان الشیطان کان للانسان عدو میبنا.»[۶۰۶]
انسان باید به خدا پناه ببرد و دائما از او برای مبارزه با شیطان کمک بخواهد. قرآن شیطان را خوار کننده انسان می‌داند: «وکان الشیطان للانسان خذولا».[۶۰۷] شیطان قسم خورد که آدمی را از انسانیت ساقط کند و به بیراهه کشاند و در غفلت و بی‌خبری عمر گران‌مایه‌اش را هدر دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۴-۹٫آرامش روان
یکی دیگر از آثار دعا آرامش روانی است، زیرا دعا غم‌ها و ناراحتی‌های انسان را زایل می‌کند و با بیان گرفتاری‌ها و درد دل‌هایش با خداوند به آرامش می‌رسد. می‌دانیم هرگاه انسان دچار مشکلی می‌شود دوست دارد با کسی در میان گذارد و حتی اگر آن شخص نتواند مشکلش را حل کند، ولی همان درد دل و بازگوکردن گرفتاری‌ها باعث آرام و سبک‌شدن عقده‌های روانی او می‌شود و چه کسی بهتر از خدا و نزدیک‌تر از او به بنده می‌تواند باشد، تا با او درددل کند و غم دل را با او در میان گذارد.
«ان الله یحول بین المرء و قلبه: خداوند (به اندازه‌ای به شما نزدیک است) میان انسان و قلب او حائل می‌شود.»[۶۰۸]
و چه قدرتی عظیم‌تر و برتر از خداوند و چه دوستی رئوف‌تر و مهربان‌تر از او برای انسان می‌تواند باشد، درحالی‌که سرنوشت و تقدیر انسان در دست خداوند است و او می‌تواند بهترین‌ها را برایش مقدر کند و ناراحتی‌ها و گرفتاری‌هایش را برطرف کند، پس با اعتقاد به این مسئله که هرگاه انسان بخواهد می‌تواند با این دوست رئوف و قدرتمند رابطه برقرار کند، با او صحبت کند و نیازهایش را بطلبد، سبب آرامش روان اوست و همه اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از فرد دور می‌شود و شخص در کمال آرامش به زندگی خود ادامه می‌دهد و به بندگی و عبادت خداوند می‌پردازد.
به اعتقاد دکتر کارل «نیایش اگر به‌صورت مداوم و با ایمان قلبی همراه باشد اثرش بهتر نمودار می‌شود و این اثر تا اندازه‌ای با اثر غدد داخلی مانند آدرنالین و تیروئید شبیه است و منجر به نوعی تغییرات روانی و بدنی می‌گردد که به‌تدریج خود را نشان می‌دهد، گویی در عمق وجدان آدمی چشمه نوری فروزان می‌شود که در پرتوی آن خود را چنانچه هست می‌بیند.»[۶۰۹]
با بازشدن چنین چشمه نوری پرده از جلوی چشم فرد برداشته می‌شود و متوجه لغزش‌ها و غرور و حرص خود می‌شود، بدین سان برای انجام وظایف اخلاقی و انسانی‌اش آماده می‌شود، وقتی به این مرحله رسید عنایت خداوند شامل حالش می‌شود و آرامش درونی در اعمال عصبی و اخلاقی او حاصل می‌شود و در برابر سختی‌ها و محرومیت‌ها و نیز صبر در برابر شکست‌ها و بیماری‌ها تحمل او فراوان می‌شود که این بالا رفتن ظرفیت و صبر و بردباری باعث ایجاد آرامش روانی در وی می‌شود.[۶۱۰]
هرچه انسان آرامش روان بیشتری داشته باشد بر جسمش نیز تأثیر می‌گذارد و از نظر جسمی نیز سلامتی‌اش به مخاطره نمی‌افتد. بنابراین دعا اثرات درمانی نیز دارد و باعث سلامت روح و جسم می‌شود کارل اکسیس می‌گوید: «نیایش در جسم و روح، تأثیر می‌گذارد و البته این تأثیر به کیفیت، شدت و دفعات تکرار و تواتر نیایش بستگی دارد.»[۶۱۱]
۴-۴-۱۰٫ آثار اجتماعی
کسی که دعا می‌خواند و با معبود خویش سخن می‌گوید، خود را فقیر و ناچیز می‌داند و پرده از حرص و طمع و خودخواهی‌هایش برداشته می‌شود. او خود را در پیشگاه خدا حاضر می‌بیند و سعی می‌کند پس از اعتراف به خصلت‌های ناپسند و گناهانش، از آنها توبه کند و دیگر به‎سمت آنها نرود، بلکه اعمال شایسته انجام دهد تا باری تعالی او را بپذیرد؛ بنابراین در این مرحله به سلامت روح و جسم نایل می‌شود و مراقب رفتارهای خود است. چنین شخصی تلاش می‌کند ضمن اینکه به خودش ظلم نکند، به اطرافیان و اجتماعش نیز ظلم و ستم نکند و حقوق آنها را نیز رعایت کند و در عین اینکه برای خودش از خداوند تقاضای سعادت و خوشبختی می‌کند، برای خانواده و در نهایت برای اجتماعش نیز طلب خوشبختی می‌کند. او از خدا می‌خواهد که جامعه‌اش را از انحطاط و ضعف برهاند و جامعه‌ای سالم و پویا و به دور از ضعف و سستی و ظلم و ستم داشته باشد و خود نیز تلاش می‌کند تا اجتماعش را بسازد و در راه تحقق‌یافتن جامعه‌ای سالم و پویا کوشش ‌کند.
در ادعیه شیعه مخصوصاً از زمان امام سجاد که حکومت جور و ستم بر پا بود و خفقان همه جا را فرا گرفته بود، امام سجاد از طریق دعا نمونه‌های اخلاقی و اجتماعی را به شیعیان آموزش می‌داد و آنها را با موازین اخلاقی و اسلامی مخصوصاً در دعاهای صحیفه سجادیه آشنا می‌فرمود.
در دعای صحیفه سجادیه امام چنین می‌فرمایند: «مرا به زینت صالحان و شایستگان آراسته فرما و زیور پرهیزگاران را به من بپوشان، با گستردن عدل و داد و فرونشاندن خشم و خاموش‌کردن آتش دشمنی و گردآوردن پراکندگان و اصلاح فساد بین مردم و آشکارکردن خیر و نیکی، پنهان‌کردن عیب و زشتی، نرم‌خویی و فروتنی و خوش‌رفتاری و سنگینی و خوش‌خویی، پیشی‌گرفتن نیکی، برگزیدن احسان بی‌آنکه جزای احسانی باشد، سرزنش‌کردن به غیر مستحق، حق‌گویی اگرچه سخت و سنگین باشد، کم‌شمردن نیکی در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد.»[۶۱۲]
در این بخش از دعا امام نمونه‌هایی را ذکر می‌کند که رعایت آنها به اصلاح اجتماع و جامعه می‌ انجامد.
در دعای مکارم الاخلاق نیز امام به اصلاح اجتماع و آثار اجتماعی دعا تذکر می‌فرماید و از طریق دعا و نیایش خواهان رعایت حقوق خویشاوندان و دوری از کینه‌ورزی برای رسیدن به آرامش و امنیت بین اقوام است.
«و ابدلنی من بعضه اهل الشّنان المحبه و من حسد اهل البغی الموده و من ظنه اهل الصلاح الثقه و من عداوه الا دنین الولایه و من عقوق ذوی الارحام المبره و من خذ لان الاقربین النصره و من حب المدارین تصحیح المقه و من رد الملابسین کرم العسره و من قراره خوف الضالمین حلاوه الامنه: و کینه کینه‌توزان را به دوستی و محبت مبدل ساز و حسد اهل ستم را به دوستی، و بدگمانی مردم شایسته را به اطمینان و اعتماد و از دشمنی نزدیکانم به دوستی، و آزار و عقوق ارحام و خویشاوندانم به احسان، و خوارکردن نزدیکان من به یاری‌دادن و دوستی ظاهری اهل مکر و مدارا با من به محبت حقیقی مبدل ساز، و دور گردان معاشرانم را به خوش‌رفتاری و تلخی ترسم از مردم ستمکار را به شرینی امنیت مبدل ساز.»[۶۱۳]
نتیجه آنکه در ادعیه مخصوصاً دعاهای شیعی اگر شکل دعایی آنها را برداریم سراسر دستور اخلاق و دستور زندگی اجتماعی است، انسان را متوجه ضعف‌ها و ذلت‌هایش می‌کند، راه‌های سعادت و خوشبختی و رستگاری را پیش روی انسان قرار می‌دهد و با آثار تربیتی که از خود بر جای می‌گذارد انسان را مطابق با اصول اسلامی و انسان سازی تربیت می‌کند.
۴-۵٫ نظام اخلاقی
برای بررسی نظام اخلاقی در ادعیه و مناجات‌های شاعران ابتدا باید تعریف روشنی از نظام اخلاقی داشته باشیم.
۴-۵-۱٫ تعریف نظام اخلاقی
«نظام اخلاقی رشته و رابطه‌ای است که میان علم و قواعد و روش‌ها، دیدگاه‌ها و واقعیت فساد و گرایش‌های منحط، خوی و خلق، حال، اندیشه، عمل و قول هماهنگی برقرار می‌کند. در واقع حال و احساس و اندیشه و خیال و قول و فعل و خوی و صفات آدمی را تبدیل می‌کند.»[۶۱۴]
طبق این تعریف نظام اخلاقی نظامی است که به وسیله علم و قواعد و روش‌ها، فسادها، پستی‌ها و انحطاط‌ها را تبدیل به خوی و صفات پسندیده و ارزش‌ها می‌کند.
۴-۵-۲٫ نظام اخلاقی و جایگاه آن در بین نظام‌های دیگر
«نظام‌ها همچون رشته‌ای است که احکام خود را در بر می‌گیرد. این نظام‌ها از نظام تربیتی شروع می‌شود. در این نظام‌ها همراه کلیدها، روش‌ها و مدرک‌ها به عقیده‌ها و اخلاق می‌رسیم.»[۶۱۵]
نظام اخلاقی با تمام نظام‌های دیگر مرتبط است. نظام‌هایی مانند اجتماعی، حکومتی، اقتصادی، قضایی و دارایی. انسانی که هدایت یافت و ایمان به خدا آورد، هنگامی که معرفت خدا را پیدا کند محب خداوند می‌شود و این محبت بر انگیزه‌ها، نیت‌ها، حرکت‌ها و اعمالش اثر می‌گذارد، همچنین بر روابط و پیوندها که خود از مباحث اجتماعی، تربیتی و سیاسی هستند و در پی آن نظام تربیتی و اخلاقی شکل می‌گیرد. مسعود پورسید آقایی می‌گوید:« شروع این جریان آدمی را اجتماعی می‌سازد و عدل و احسان را مطرح می‌کند و این جریان یک جریان نظام‌مند، قانون‌مند، هدف‌مند، منسجم و هماهنگ است.»[۶۱۶]
پس از نظام اجتماعی، جامعه با سیاست‌گذاری و اهداف حکومتی متناسب با جریان‌های سابق در انسان نظام حکومتی را پایه‌ریزی می‌کند. به‌دنبال تشکیل نظام حکومتی برای مجموعه انسان‌ها و امکاناتی که در میان است، برنامه‌ریزی اقتصادی انجام می‌دهد و نظام اقتصادی شکل می‌گیرد و به تبع این نظام‌ها نظام حقوقی پایه‌ریزی می‌شود.
بنابراین یک جریان رویش انسان، از تربیت ، اخلاق ، جامعه، حکومت، سیاست، اقتصاد و حقوق به وجود می‌آید که همه به هم مرتبط‌اند و با این تفاسیر نظام اخلاقی که مبنای آن قرآن و خداوند است پی‌ریزی می‌شود. ازآنجاکه خداوند بر خوب و بد انسان آگاه است و سعادت و شقاوت بشر در دست اوست و تنها هدایت از جانب خداوند است، در نتیجه با پیروی از این نظام اخلاقی می‌توان برنامه‌ای جامع و گسترده برای سعادت انسان پایه‌ریزی کرد و به سعادت و رستگاری رسید.
۴-۵-۳٫ تفاوت نظام اخلاقی و احکام اخلاقی
نظام اخلاقی با احکام اخلاقی تفاوت دارد. وظیفه نظام اخلاقی تبدیل است؛ ولی احکام اخلاقی تنها مشخص می‌کند که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست، چه کاری اخلاقی است و چه کاری غیراخلاقی، برای مثال در نظام اخلاقی بخل را تبدیل به سخاوت، نفرت را به محبت و بغض و کینه را به دوستی بدل می‌کند، ولی احکام اخلاقی بیان می‌کند که دوستی و مهربانی خوب است، یا سخاوت خوب است و بخل بد؛ بنابراین نظام اخلاقی از قوانین، راه و روش‌ها و مراتبی برخوردار است که انسان باید بدی‌ها و ضعف‌ها را تبدیل به خوبی‌ها و قوت‌ها کند و تحولی در رفتار، عملکرد، خوی و منشش ایجاد کند، پس این تبدیل ایجاد نمی‌شود مگر با شناخت و معرفت و محبت، زیرا اگر شناخت و معرفت به وجود نیاید انسان نمی‌تواند تغییری در منش خویش ایجاد کند، مثلاً اگر ماهیت یک فعل یا اخلاق بد را نداند، نمی‌تواند آن را اصلاح کند، برای مثال شخصی که شناختی از سود و ضرر ریا و بخل ندارد نمی‌تواند به آن نگرشی داشته باشد تا بخواهد ریا را به خلوص و بخل را به سخاوت تبدیل کند. استاد علی صفایی حائری می‌گوید: «در نظام اخلاقی با ترکیب معرفت و احساس و تمرین و تدریج، آدمی بدی‌هایش را به خوبی تبدیل می‌کند.»[۶۱۷]
۴-۵-۴٫ اصول نظام اخلاقی
برای پی‌ریزی یک نظام اخلاقی به غیر از شناخت و معرفت، باید به آن عمل نیز احساس داشته باشیم؛ یعنی آن عمل را برای خداوند انجام دهیم، به‌خاطر عشق به حق و نزدیک‌شدن به او و برای انجام‌دادن آن عمل سعی و تلاش کنیم. به عقیده استاد علی صفایی: «طرحی که با توجه به ترکیب انسان به‌ دست می‌آید که فکر با معرفت، عقل با سنجش و انتخاب، جوانح (دل) با احساس (ایمان و عقاید)، جوارح (اعضاء) با عمل و تخلق به اخلاق و سیر و سلوک، منتهی به تحقق جامعه و پی‌ریزی نظامات اجتماعی می‌گردد.»[۶۱۸]
در نتیجه برای پی‌ریزی نظامی اخلاقی نه تنها فکر و اعتقاد، بلکه عقل و اعضاء و جوانح و جوارح نیز باید به کمک آیند و شخص متخلق به اخلاق الهی شود. مبنای کلی اخلاقیات اسلام، ترکیب محبت و معرفت با یقین و ایمان است.
اینجا یک سئوال مطرح می‌شود: چرا باید محبت در کنار معرفت باشد؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: برای پی‌ریزی نظام اخلاقی، غیر از فکر و عقل و اعضاء، دل نیز باید به کمک بیاید، زیرا هرجا سخن از دل است ناخودآگاه سخن از محبت یا نفرت می‌آید، پس تا زمانی که ما به اخلاق و منشی که به آن معرفت پیدا کرده‌ایم در دل خود محبتی حس نکنیم؛ یعنی به آن عشقی نداشته باشیم ترکیب کامل نمی‌شود. در قرآن نیز به این نکته اشاره شده است: «یبدل الله سیئاتهم حسنات: خداوند گناهان را به حسنات تبدیل می‌کند.»[۶۱۹]
خداوند می‌فرماید که سیئات را به حسنات تبدیل می‌کند، اما تا انسان، عارف به حالات خویش نشود و به حرص، غرور، تکبر و کفر خود و دیگر صفات نکوهیده و گناهانش اعتراف نکند و به واسطه آنها شکستن خود را احساس نکند و در دل خود به تغییر آن احساسی نداشته باشد، خداوند نیز آنها را تبدیل نخواهد کرد و شرط تبدیل خداوند همان شکستن، اعتراف و اقرار به گناهان است.
بنابراین نظام اخلاقی مبتتی بر دو اصل ترکیب و تبدیل است. استاد صفایی حائری معتقد است: «مثلاً اگر آدم بخیلی را بخواهی عوض کنی باید در کنار بخل او چیزی قرار دهی، یک معرفتی یا یک محبتی. یقین و معرفت با محبت و ایمان این دو عامل تغییر و تحول انسان است.»[۶۲۰]
به بیانی روشن‌تر، تا انسان به زشتی‌ها و ضررهایی که بخل برای انسان به بار می‌آورد واقف نباشد، به خود زحمتی نمی‌دهد تا آن را به سخاوت تبدیل کند، پس هرگاه شخص بخیل فهمید که بخل، همه نعمت‌ها را از بین می‌برد، سعی می‌کند به سخاوت برسد.
یا مثلاً دختر نوجوانی که برحسب غریزه، خودنمایی می‌کند، اگر به او این آگاهی را دهیم که ارزش تو بسیار فراوان‌تر از این است که خود را در معرض دید همگان قرار دهی و کاری کن که نظر حق متوجه تو شود، در او حالتی پدیدار می‌شود که توأم با خوف است؛ یعنی احساس ترس از اینکه مبادا محبت خدا را از دست بدهد، با او همراه می‌شود و خود این احساس با آن حالت شناخت و معرفت در او باعث می‌شود آن عمل تبدیل به احسن می‌شود.
۴-۵-۶٫ شناخت آثار نظام اخلاقی
نظام اخلاقی اسلام آثاری دارد:
۱. اولاً اینکه هنگامی که انسان قدر و عظمت استعدادهای خود را دریافت و شناخت، این شناخت سبب شناخت نیروی بزرگ‌تری می‌شود که تمام صفات خوب را می‌گنجد، مانند: مهربانی، گذشت، بخشش، عظمت، قدرت و… پس دل به او می‌بندد و دیگر به جای معبودهای زمینی و بی‌اهمیت و پست به معبودی دل می‌سپارد که جاوید همیشگی است و تمام صفات خوب را داراست و هر روز سعی می‌کند که خود را به آن معبود مهربان نزدیک‌تر کند و با او پیوندی صمیمی برقرار کند. با شناختن چنین خدایی انسان خود را تسلیم محض او کرده و تلاش می‌کند روز به روز خود را به این صفات شبیه‌تر سازد و با تمرین و ممارست به این صفات پسندیده نایل شود.
۲.اثر دیگر این است که وقتی خدا را شناخت و همه امور را به او نسبت داد، تلاش می‌کند هر کاری که انجام می‌دهد، برای رضای او باشد، زیرا تنها رضایت او شرط است. در حقیقت با خدا معامله می‌کند و چه تجارتی سودآورتر از تجارت با خالق هستی.
«و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رووف بالعباد: و بعضی از مردم (با ایمان و فداکار همچون علی(علیه‌السلام)جان خود را به‌خاطر خشنودی خدا می‌فروشند و خداوند به همه بندگان مهربان است.» [۶۲۱]
خدایی که می‌فرماید به همه بندگان مهربان و رؤوف است، پس چه بهتر که انسان تنها با او معامله کند و در هرچه انجام می‌دهد رضای او را خواستار باشد. این انتخاب خوب انسان را سعادتمند می‌کند، زیرا حتی مرگی که در راه خداوند باشد زندگی است، آن هم زندگی جاوید و ابدی و سرشار از سعادت و رستگاری.
نتیجه آنکه اگر انسان بخواهد متخلق به اخلاق الهی و اسلامی شود اول باید خدا را بشناسد و به صفات و اسماء او عارف شود و همچنین تنها رضای او را مد نظر داشته باشد و با او تجارت کند و هر روز خود را به او نزدیک‌تر کند، زیرا هرچه رضای او در آن باشد جزء پسندیده‌ها و نیکویی‌هاست و هرچه غیر از آن باشد نیکوهیده و رذیله است.
ادعیه طرحی از نظام اخلاقی را دارند که انسان را به خصلت‌های پسندیده و اسلامی رهنمون می‌شوند.
۴-۶٫ مراتب ومراحل نظام اخلاقی در ادعیه شیعی
دعا حقیقت عبودیت است. «در دعا مخلوق در برابر خالق قرار می گیرد و به فقر خویش اقرار می‌کند.»[۶۲۲]
دعا غنا و فیض پروردگار را اثبات می‌کند. در دعا ربط و پیوند بنده با خدایش نشان داده می‌شود، بدین معنا که دعا درس عبودیت است. اغلب دعاهایی که از ائمه اطهار به ما رسیده، معانی بلند و حتی پیام‌های سیاسی و نظامی دارند، مخصوصاً دعاهایی که از زبان امام سجاد بیان شده است. ادعیه شیعه اغلب یک نظام اخلاقی را ترسیم می‌کنند و حتی فراتر از این هستند که احکام اخلاقی را بیان کنند و دستورهای اخلاقی در چهارچوب این نظام اخلاقی قرار می‌گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:47:00 ق.ظ ]




  • . ماده ۲۰۱ قانون مالیات­های مستقیم، مجلس شورای اسلامی، ۱۳۶۶: “هرگاه مؤدی به قصد فرار از مالیات از روی علم و عمد به ترازنامه و حساب سود و زیان یا به دفاتر و اسناد و مدارکی که برای تشخیص مالیات ملاک عمل می‌باشد و برخلاف حقیقت تهیه و تنظیم شده است استناد نماید یا برای سه سال متوالی از تسلیم اظهارنامه مالیاتی و ترازنامه و سود و زیان خودداری کند علاوه بر جریمه‌ها و مجازات‌های مقرر در این قانون از کلیه معافیت‌ها و بخشودگی‌های قانونی در مدت مذکور محروم خواهد شد.

    (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    استناد به ترازنامه و حساب سود و زیان یا به دفاتر و اسناد و مدارکی که برای تشخیص مالیات ملاک عمل می‌باشد.” ↑

  • موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
     [ 12:47:00 ق.ظ ]




    مشخص می کند که سازمان قصد دارد چه اقداماتی را در مورد عملکرد ها و سیاست ها ی مدیریت منابع انسانی انجام دهد و چگونه این موارد باید با استراتژی شرکت و نیز با یکدیگر یکپارچه و منسجم باشند.
    انواع استراتژی های منابع انسانی :
    عام : وظیفه اش تشریح مقاصد سازمان است ، در مورد اینکه کارکنان چگونه باید مدیریت شوند و ارتقا یابند و این که چه مراحلی باید طی شود تا این اطمینان بدست آید که سازمان می تواند نیروی انسانی مورد نیاز را جذب و آن را حفظ کند و به علاوه در آن ها تعهد و انگیزه نیز بوجود آورد ، چه بسا بتوان این استراتژی ها را بیان کلی همان مقاصد و آرمان های سازمان دانست
    خاص : مشخص کننده اقداماتی هستند که سازمان قصد انجام آن ها را در حوزه های خاصی مثل مدیریت استعداد ، بهبود مستمر ، مدیریت دانش ، منبع یابی ، یادگیری و توسعه ، پاداش و روابط با کارکنان دارد.
    ۲-۱-۱۷مکاتب توسعه استراتژی :
    مکتب طراحی : آگاهانه و محاسباتی است و مبتنی بر فرضیه عقلانیت اقتصادی و از تجزیه و تحلیل های کمی استفاده می کند
    مکتب فرایندی : در توضیح و تبیین رویداد ها به جای روش قیاسی از تجربه استفاده می کند.
    مکتب ترکیبی : بر این باور است که استراتژی ها با توجه به منحنی عمر سازمان گوناگون و متفاوتند ، این استراتژی های مورد بحث با بخشی از صنعت که سازمان در آن فعالیت می کند تناسب دارند و استراتژی ها با تغییر و تحول سر و کار می یابند(امسترانگ۱۳۸۰).
    ۲-۱-۱۸فعالیت ها و نقش های مدیریت منابع انسانی
    تمام مدیران مجموعه ای از فعالیت ها را انجام می دهند که برخی فعالیت ها جنبه اجرایی دارند که در اصطلاح به آنها فعالیت صنفی گفته می شود و برخی جنبه مشورتی و پشتیبانی دارند که به آن فعالیت های ستادی گفته می شود . برخی از صاحبنظران معتقدند که فعالیت های مدیریت منابع انسانی در بعد صفی منجر به انجام کارکرد های آن یعنی وظایف و در بعد ستادی منجر به برآوردن انتظارات دیگران از این مدیریت یعنی نقش های منابع انسانی خواهد شد .
    ۲-۱-۱۹فعالیت ها وظایف
    الف) وظایف مدیریتی
    این دسته از وظایف حالت عام داشته و برخی از صاحب نظران از آنها تحت عنوان عناصر و یا اصول سازمان و مدیریت نام می برند . این وظایف عبارتند از :
    برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، کنترل
    ب) وظایف عملیاتی
    استخدام یا تدارک نیرو، بهبود و پرورش نیروی انسانی، جبران خدمات، روابط کارکنان، نگهداری کارکنان. جداشدن کارکنان از سازمان( سید جوادین ، ۱۳۸۵ : ۱۸ – ۱۵ )
    به جای آنکه به مدیریت منابع انسانی و امور کارکنان به صورت مجموعه وظایف جداگانه که هر یک مجموعه ای از فعالیت های خاص خود را در بر دارد ، بنگریم بهتر آن است که آنها را در روابطی منظومه ای با یکدیگر در نظر بگیریم . بدین معنی که هر وظیفه را یک داحد به شمار آوریم که به ضرورت به هم پیوسته اند تا به تامین چهار هدف عمده مدیریت امور کارکنان و منابع انسانی کار ساز یاری دهند :

      1. جلب کردن کارجویان شایسته
      1. نگهداری کارکنان مطلوب
        1. ایجاد انگیزه برای کارکنان
        2. ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

      1. یاری دادن به کارکنان برای رشد ، بالندگی و شکوفا یی استعداد هایشان( طوسی و صائبی ، ۱۳۸۱ : ۳۴ )

    تعیین فعالیت های مدیران منابع انسانی کاری بسیار مشکل می باشد ، زیرا درسازمان های متفاوت حیطه مسئولیت مدیران منابع انسانی بسیار تغییر می کند و در نتیجه فعالیت ها هم بسیار متفاوت است . حتی در کشور های صنعتی هنوز سازمان هایی وجود دارند که مدیران منابع انسانی آنها در واقع همان مسئولان اداری سال های گذشته اشت و فعالیت آنها بسیار متفاوت تر از آن چیزی است که باید باشد در ایران این امر کمی پر رنگ تر از کشور های صنعتی می باشد ، حتی در بعضی از سازمان های بزرگ ایران ( بیش از ۵۰۰ کارمند ) مدیر منابع انسانی در چارت سازمانی جایگاه مهمی دارد ، اما در عمل قدرتی ندارد و همان فعالیت های مسئولین اداری را انجام می دهد ( شریفیان ، ۱۳۸۶: ۴۳ )
    ۲-۱-۲۰-نقش های مدیریت منابع انسانی
    در هر سازمان ، برای مدیریت امور کارکنان و منابع انسانی چندین نقش وجود دارد . این مدیریت هر چه نقش های بیشتری را بر عهده گیرد ، این احتمال که در زمینه هایی به قرار زیر کامیاب شود ، بیشتر می شود :
    ۱) بهبود بخشیدن به بهره وری سازمان
    ۲) پیروی از همه قوانین و مقررات لازم برای بهره گرفتن درست از منابع انسانی
    ۳) بالا بردن کیفیت زندگی کارکنان در سازمان( طوسی ، صائبی ، ۱۳۸۱ : ۴۱ )
    منظور از نقش در واقع رفتار های قابل انتساب به یک پست یا شغل می باشد تعداد نقش هایی که مدیریت اداره امور کارکنان ایفا می کند ، با توجه به اندازه سازمان ، ضرورت وظایفی که بر عهده دارد ، حدود اختیار و مسئولیتی که به این دسته از مدیران واگذار می گردد متفاوت است که عبارتند از :۱٫ مشاور ۲٫ پشتیبانی کننده ۳٫ تدوین کننده خط مشی۴٫ خلاق بودن ۵٫ میانجی۶٫ ناظر۷٫ حل کننده مسئله۸٫ متخصص در مقابل کلی دان( سید جوادین ، ۱۳۸۵ : ۲۴ – ۲۱ )
    نقش ها به معیارهای رفتاری معین مورد نیاز هر شغل اطلاق میگردد . این رفتارها کم و بیش از شاغلان مشاغل انتظار میرود . نقش های مدیریت منابع انسانی با توجه به گستره سازمان (اندازه- محدوده اختیارات و مسئولیتها ) متعدد می باشد که عبارتند از :
    ۱- مشاور: بعنوان دارنده دانش تخصصی در حوزه مدیریت منابع انسانی ، به ایفای نقش مشاوره در زمینه منابع انسانی به مدیران و کارکنان می پردازد . این نقش بایستی با زیرکی و توانمندی و احاطه صورت گیرد .
    ۲- پشتیبانی کننده: ارائه خدمات به واحدهای عملیاتی همچون تغذیه، خدمات درمان و . . . واحدهای عملیاتی فاقد منابع ، زمان و . . . برای انجام این خدمات هستند و ضرورتاً بایستی به تحقق ماموریت اصلی سازمان بپردازند . از طرفی دیگر انجام این خدمات فرصت نفوذ و تاثیر گذاری مدیریت منابع انسانی بر واحدهای عملیاتی را ایجاد می نماید .
    ۳- تدوین کننده خط مشی : مدیریت منابع انسانی در فرایند خط مشی گذاری و تدوین استراتژی ها بعنوان تنظیم کننده پیش نویس سیاستها و عضویت در کمیته تدوین راهبرد ایفای نقش نموده و با ارائه مشاوره به مدیران دیگر و تصویب برنامه ها موثر میباشد .
    ۴-خلاق بودن: بعنوان یک نقش پویا در مدیریت منابع انسانی ، بایستی نسبت به بروز خلاقیت لازم در زمینه بهبود روشها و فرآیندهای کاری مرتبط اقدام نماید.روش های مبتکرانه ای که بتواند بازدهی و بهره وری کیفیت زندگی کارکنان را بهبود و ارتقاء دهد و در عین حال پاسخگوی قا نون در شرایط بحرانی، ا بهام ورقا بت سازمان باشد .
    ۵- میا نجی: سازمان محل تعامل کارکنان متعدد با سلیقه ها و دیدگاه های مختلف است . مدیرمنابع انسانی به دلیل جایگاه رسمی و وظیفه ای که داراست ، تاثیر غیر رسمی و روانی آن به صورت پذیرش در بین کارکنان جلوه مینماید.این امر کمک خواهد کرد که او به عنوان یک میانجی و ریش سفید اقدام نموده و موجب کا هش تضاد و اختلاف در بین کارکنان شود .
    ۶- ناظر : وقتی که شکایت از سازمان با نقض مقررات قانونی مرتبط می شود ، ضروری است که نقش تحقیقی و نظارتی مدیریت منابع انسانی مطرح گردد ، حوزه نظارتی آن عبارت است از :
    ۶-۱-اقدام مثبت: در این نقش (بطورمثال)مدیر منابع انسانی باید نظارت کند که آیااهداف فرصت استخدامی برابر، برای همه برآورده شده است یا خیر؟ آیا عواملی همچون جنسیت ، نژاد، فرهنگ ، باند بازی ، خویشاوندی و… موجب نایده گرفتن شرایط احراز و صلاحیت افراد داوطلب استخدام، انتصا بات و ترفیعات شده است یا خیر؟
    ۶-۲-بهداشت و ایمنی : نقش دیده بان اجرای مقررات در این زمینه برای تحقق فضای کاری مطمئن را ایفاد نماید .
    ۶-۳- آزمون استخدامی : نظارت بر اینکه آیا معیار بکارگیری آزمون برای ایجاد فرصت برابر رعایت گردیده است یا خیر؟
    ۶-۴-آموزش : ارزشیابی واثر بخشی آموزشی با توجه به شاخص های علمی از نقش های نظارتی مدیریت منابع انسانی است .
    ۶-۵-برنامه ریزی وضعیت خدمتی :کسب اطمینان از اینکه افرادی که دارای تجربه مفیدی در سازمان هستند در یک طراحی مناسب ارتقاء یا بند و درجه مشارکت آنها در تحقق اهداف سازمان افزایش یا بد.
    ۷- حل کننده مساله : بدلیل پیچیدگی انسان ، بهترین راه جهت حل مسائل نیروی انسانی وجود نداردیا احراز آن سخت است. از این جهت مدیر منابع انسانی با توجه به مهارت و دانش خود باید شیوه ها و فنونی را متناسب با شرایط بکارگیرد(جابری،۱۳۸۸ : ۱۲ ) .
    ۲-۱-۲۱سیستم اطلاعات منابع انسانی[۲۱] :
    در واحد مدیریت منابع انسانی از اطلاعات منابع انسانی جهت بهسازی نیروی انسانی، آموزش، ارزشیابی، برنامه ریزی و سایر امور اداری مرتبط با سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. در یک “سیستم اطلاعات منابع انسانی” اطلاعات زیر را در بر خواهد گرفت :
    * اطلاعات شخصی افراد * وضعیت تحصیلی و علمی و مهارتی * سوابق حرفه ای و شغلی * نتایج مصاحبه های استخدامی اولیه * پرداخت ها، حقوق و مسائل مالی* اطلاعات بهداشتی، سلامتی و پزشکی * شکایات * حضور و غیاب * نتایج ارزشیابی عملکرد کارکنان * تاریخچه پرسنلی * اطلاعات ضروری دیگر* اطلاعات شغلی، شرح شغل، مشخصات شغلی و شرح وظایف.
    در بعضی سازمانها با توجه به خدمات و تولیدات نیاز به اطلاعات دیگری میباشد که در این مجموعه گنجانده میشود. اگر بخواهیم تعریفی را برای “سیستم اطلاعات منابع انسانی” داشته باشیم میتوانیم بگوییم :

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
     [ 12:47:00 ق.ظ ]
     
    مداحی های محرم