درخت عنّاب

فرضیه

شکل ۱۰- نمودار تفکیکی موضوعات آثار قدسی قاضی‌نور
فریده خردمند
فریده خردمند درسال ۱۳۳۶ در تهران متولّد شد. او فارغ‌التّحصیل رشته‌ ادبیّات نمایشی است و در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱با صدای جمهوری اسلامی همکاری داشته است. ضمن نوشتن آثاری برای کودکان و نوجوانان، چند مجموعه داستان برای بزرگسالان نیز منتشر کرده است: پرنده‌ای هست (۱۳۷۶)، آرامش شبانه (۱۳۷۸)، سیلویا سیلویا (۱۳۷۹)، آب حیات عشق (۱۳۸۱) و فصل گمشده (۱۳۸۲). او در سال‌های اخیر به کانادا مهاجرت کرده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

خلاصه داستان‌ها
اِرِنراوی داستان زنی ایرانی است که به خاطر زایمان خواهرش به شهر دالاس آمریکا آمده است. او در آنجا با اِرن که زنی۳۷ ساله است آشنا می‌شود. ارن همیشه مست است و با دختر ده ساله‌اش کیت‌لن زندگی می‌کند. استیو شوهر ارن که مردی بی مسئولیت است به او خیانت می‌کند و آنها از هم جدا می‌شوند اما کیت‌لن عاشق پدرش است.
آنها در کنار ساحل در حال قدم زدن هستند. اِرن داستان زندگی‌اش را برای راوی تعریف می‌کند. و ناگهان صدای جیغ کیت‌لن بلند می‌شود. او در تاریکی ساحل پا روی جسم لزج و بی جان عروس دریایی گذاشته است. آنها با دقت نگاه می‌کنند ساحل پر از عروس دریایی مرده است. راوی نگران تنهایی کیت‌لن است و به نظرش در چشم‌های کیت‌لن تنهایی موج می‌زند.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
View
راوی داستان دانای کل است. داستان با آمدن خاله ثوری که زنی پنجاه و هفت ساله است و بیست و پنج سال در لس‌آنجلس زندگی کرده شروع می‌شود. او پس از سال‌ها به ایران برگشته و به منزل فرشته خواهرزاده‌اش آمده است اعضای خانواده تمام سعی و تلاش خود را به کار می‌گیرند تا در مقام میزبان اسباب راحتی و آرامش مهمان را فراهم کنند. خاله ثوری مدام از داشته‌ها و اتفاقاتی حرف می‌زند که در محل اقامتش در لس‌آنجلس روی داده است. مثلاً او با دیدن منظره‌ (View) خانه فرشته که ساختمان نیمه‌ساز شش‌طبقه‌ای است دلش برای او می‌سوزد. از نظر او مهم‌ترین مسئله برای خانه چشم‌انداز (View) است و به آنها می‌گوید که ویوی خانه‌ی او در Beverly hills یک دریاچه‌ی «بیوتی‌فول» است. و او مدام به «شاپینگ» می‌رود و… این رفتار او رفته‌رفته برای اعضای خانواده ناخوشایند جلوه می‌کند. پس از سال‌ها همه چیز در ایران عوض شده و این تغییر از نظر خاله ثوری ناخوشایند است او تصمیم می‌گیرد که دیگر به ایران نیاید. ولی در فاصله انتخاب و خرید یک فرش عقیده‌اش تغییر می‌کند. او مجذوب چشم‌انداز‌ قالی‌ها می‌شود و تصمیم‌ می‌گیرد هر سال به ایران سفر کند.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفی¨
مسائل اجتماعی و فرهنگیx مسائل سیاسی¨
درس انگلیسی
راوی داستان دانای کل است. داستان دختری به نام فرشته است که به اصرار پدر به کالجی در آمریکا آمده تا ادامه تحصیل بدهد. او از نظر مالی وضعیت خوبی ندارد و هر پنی‌اش را حساب‌شده خرج می‌کند. فرشته در آنجا دوستی ندارد و چند بار تصمیم جدّی گرفته که به ایران برگردد ولی هر بار پدرش با فرستادن مادرش او را از این کار منصرف کرده است. مادرش، خانم فرامرزی که برای مدتی پیش دخترش آمده سعی می‌کند زبان انگلیسی را یاد بگیرد. او برای این کار کسی را سراغ ندارد جز دخترش فرشته که او هم مدّعی است که گرفتار درس و امتحان است. از سویی فرشته برای امرار معاش به پول نیاز دارد. این مورد برای خانم فرامرزی فرصتی را فراهم می‌کند که نقشه‌ی خود را مبنی بر یادگیری زبان انگلیسی نزد دخترش (فرشته) پیاده کند. او عنوان می‌کند هنگام خرید در فروشگاه زنی ایرانی به نام بتول را دیده که از وی خواسته در مقابل دریافت مبلغی، زبان انگلیسی را به او بیاموزد. او هم گفته که دخترش می‌تواند این کار را برای او انجام دهد. فرشته با این اقدام مادرش مخالف است ولی از سوی دیگر در جهت تأمین هزینه تحصیل و معاش به این مبلغ پیشنهادی از جانب آن شخص فعلاً غایب (بتول خانم) نیاز دارد؛ پس با اکراه قبول می‌کند و در روز موعود وقتی در را باز می‌کند، مادرش خانم فرامرزی را در آستانه‌ی در می‌بیند که می‌گوید من بتول هستم.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
مهمان‌ نواز
راوی داستان زنی است که از دوران کودکی خود سخن می‌گوید. او از زمانی که خودش را شناخت گوشه‌ی اتاقش پر از چمدان و ساک بود. خانه‌ی آن‌ها همیشه پر بود از مهمان‌های بسیار و ساک و چمدان‌هایشان. از آن‌جا که مادرش زن خوش‌رو و مهربانی بود مهمان‌ها در کمال آسایش هفته‌ها و گاه ماه‌ها در خانه‌ی آنها می‌ماندند. مادر راوی زن مهمان‌نوازی بود و نمی‌گذاشت «آب توی دل مهمان‌ها تکان بخورد» و کارها را یک تنه انجام می‌داد. گاهی اتاق راوی آن‌قدر پر از ساک و چمدان می‌شد که به شکل انباری کوچک به هم ریخته‌ای در می‌آمد. یکبار هم آن‌قدر تعداد چمدان‌ها زیاد شد که او در میان آن‌ها زندانی شد و همه نگران به دنبال او گشتند و او را که از گرسنگی ضعف کرده بود بین چمدان‌ها پیدا کردند.
بعد از گذشت چند سال که به همین منوال گذشت. مادر راوی بیماری پوستی عجیبی می‌گیرد. پوست آرنجش قرمز می‌شده و می‌خارد. راوی کم کم
بزرگ می‌شود و مهمان‌ها همین‌طور می‌آیند و می‌روند و مادرش که دیگر جوان نبود علاوه بر پذیرایی کردن باید میانجی‌گری دعواهای قدیمی را هم می‌کرد. تا اینکه دچار بیماری روانی شد و چند سال آخر عمرش را در آسایشگاه به سر ‌برد. او اشک‌ریزان تقاضا می‌کرد اجازه بدهند تا از مهمان‌هایش پذیرایی کند. از نظر راوی مادرش که زن سخاوتمندی بود عمرش را در میان مهمان‌ها تقسیم کرده به همین خاطر خودش زود مرده است.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفی¨
مسائل اجتماعی و فرهنگیx مسائل سیاسی¨
حرفه من!
داستان از زبان فردی است که ما نمی‌دانیم زن است یا مرد. او در حال پاسخ‌گویی به سؤالی فرضی است که از او پرسیده می‌شود. آن سؤال این است: حرفه‌ی شما چیست؟ او توضیح می‌دهد که کارش از دو بخش کاملاً مجزا تشکیل می‌شود. بخش اول آغاز آشنایی است که با لبخند شروع می‌شود. او روی میزش مجله‌های خارجی دکوراسیون قرار می‌دهد و مردم می‌‌آیند و بی‌خبر از همه جا و با ذوق و شوق مبلمان یا صندلی یا تخت موردنظرشان را انتخاب می‌کنند و با پرداخت بخشی از هزینه‌ها، ساعت دقیق آوردن آن سفارشات را دریافت می‌کنند. اما از آنجا که سفارشات نه فقط در آن روز و ساعت بلکه تا هفته‌ها و ماه‌ها بعد هم آماده نمی‌شود، بخش دوم کار راوی آغاز می‌شود. آن هم جواب دادن تلفن این مشتریان است که با عصبانیت، توهین و گاهی با التماس از آنها می‌خواهند که سفارشات را بیاورند. البته راوی پس از توضیح مفصلی که در مورد حرفه‌اش می‌دهد مدام در فکر این است که بالاخره نام حرفه‌اش چیست؟
مسائل زنان¨ مسائل عاطفی¨
مسائل اجتماعی و فرهنگیx مسائل سیاسی¨
بازنشسته‌ها
این داستان از منظر دانای کل روایت می‌شود و بیانگر اوضاع و احوال گروهی از بازنشستگان آموزش و پرورش است. دولت می‌خواهد به بازنشستگان حکم جدید بدهد و بانک آن‌ها را عوض کند. به همین خاطر همه‌ی بازنشستگان می‌بایست در روز بخصوص در حیاط اداره‌ی بازنشسته‌ها جمع شوند. هوا سرد و بارانی است. زیر چادر برزنتی بزرگی شش صف تشکیل شده و در فاصله‌ی دوری از جمعیّت شماره‌هایی روی دیوار نصب شده است. آن‌ها از صبح وارد صف شده‌اند و هر چه انتظار کشیده‌اند مسئول مورد نظر شروع به کار نکرده است و می‌گوید تا ساعت یک باید صبر کنند. انتظار طولانی مدت آن‌ها را که اغلب مسن هستند و بعضاً با عصا آمده‌اند کلافه ‌می‌کند. چندین مرد در صف مردها و چند زن در صف زن‌ها با یکدیگر دعوا می‌کنند و به هم دشنام می‌دهند. یک خانم از صف خانم‌ها غش می‌کند و یک مرد هم قلبش درد می‌گیرد و با آمبولانس برده می‌شوند. اوضاع آن‌قدر اسف‌بار است که آن بازنشستگان دیگر آرزو می‌کنند به جای این دو نفر بودند.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفی¨
مسائل اجتماعی و فرهنگیx مسائل سیاسی¨
چرا اینجا هستم!
داستان از زبان مردی چهل و چهار ساله به نام امید ایرانی روایت می‌شود. او که مهندس راه و ساختمان است در طی داستان علّت به زندان افتادن خود را توضیح می‌دهد. او دو سال و سه ماه و نه روز است که در زندان محبوس است ولی خودش دلیلش را نمی‌داند. او از بچّگی بر عکس برادرانش «که با تخریب وسایل خانه به آرامش می‌رسیدند» میل زیادی به ساختن و سامان بخشیدن به اشیاء پیرامونش داشت. امید ایرانی آدم ساکت و کم حرفی است و همیشه در کمال آرامش کار و زندگی کرده است و هرگز دنبال جار و جنجال نبود. ایرانی سال‌ها در مناطق محروم در شهرهای جنوب در گرمای بالای پنجاه درجه کار کرده است و تنها هدفش خدمت به مردم بوده. تا اینکه چند سال پیش طی قراردادی با یک سازمان دولتی متعهد می‌شود که ساختمانی هفت طبقه برای آن سازمان بسازد. در روز جشن وقتی کار ساختمان تمام می‌شود او طبق عادت همیشگی‌اش می‌رود که از زوایای مختلف ساختمان عکس بگیرد ولی در حین عکس‌برداری دستگیر می‌شود و به جرم عکس‌برداری از ساختمان دولتی به زندان می‌افتد.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفی¨
مسائل اجتماعی و فرهنگیx مسائل سیاسی¨
دو مسافر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...