کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو



 



۸

۵۳%

۱۵

سوال دوم مصاحبه: روس تدریس مشارکتی دارای چه نقاط ضعفی می‌باشد؟
استادان ضعف‌های زیر را برای روش تدریس مشارکتی بیان کردند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عدم هماهنگی اساتید در تعیین اهداف، محتوا، برنامه‌ریزی کلاسی و ارزشیابی و ارائه تکالیف:
۶۰% درصد از اساتیدمصاحبه شونده، (۹ نفر) نبود هماهنگی میان اساتید هنگام تعیین اهداف درس، بیان محتوا به شکلی که مانع از ارائه پراکنده مطالب شود، نبود برنامه ریزی‌های لازم قبل از شروع دوره و در حین تدریس و پس از آن را که شامل ارزشیابی و ارائه تکالیف به دانشجویان است را از مهمترین چالش‌های این شیوه تدریس بیان کردند.
تقسیم نابرابر مسئولیت‌ها و وظایف اساتید
تقسیم نابرابر مسئولیت‌ها حکایت از آن دارد که نقش‌ها و وظایف به طور برابر میان اعضاء تیم تدریس تقسیم نشود و یا استاد وظیفه و نقش مهم‌تر و بیشتری داشته باشد و در نتیجه استاد همکار نقش کم‌رنگ‌تری داشته باشد. ۴۰% درصداز مصاحبه شونده‌ها (۶ نفر از ۱۵ نفر) یکی از چالش‌ها را نابرابری تقسیم مسئولیت‌ها و وظایف در کار تدریس بیان کردند و افزودند که این کار باعث می‌شود که ایده‌های استادی که نقش کم‌رنگ‌تری دارد از طرف دانشجویان پذیرفته شود و مباحث و مطلب ارائه شده این استاد تحت‌الشعاع مطالب و مباحث و تکالیف استاد دارای نقش بیشتر و مهم‌تر قرار گیرد.
عدم تمایل و توان اساتید ازکار با دیگر اساتید
۵ نفر از مصاحبه شونده‌ها (۳۳%) معتقد بودند که گاهی با اینکه ایده‌های یک استاد نو و جدید است و همکاران در تدریس نمی‌توانند این ایده‌ها را درک و با آنها هماهنگ شوند، ترجیح می‌دهند که به صورت انفرادی تدریس کنند و تدریس تیمی را مخل اجرا و بیان ایده‌های خود در تدریس و در ارائه موضوعات و مباحث می‌دانند.
ایجاد اضطراب فکری برای دانشجویان به دلیل دو سبک متفاوت ارزشیابی
۳۳% درصد ازمصاحبه شونده‌ها ناهماهنگی اساتید در ارزشیابی و ایجاد فشار و اضطراب برای دانشجویان را چالشی دیگر برای تدریس مشارکتی برشمردند و اینطور بیان کردند که دانشجو با دو نوع ارزشیابی و انجام دو نوع تکلیف مواجه می‌شود که هم برای دانشجو اضطراب و تنش روحی و فکری ایجاد می‌کند و هم باعث پایین آمدن کیفیت کارهای دانشجویی می‌شود.
زمان بر بودن تدریس مشارکتی
۴۶%درصد از اساتید (۷) نفر معتقد بودند که زمان بر بودن این شیوه تدریس به دلیل اینکه به توافق اعضاء تدریس در تمام زمینه‌ها (اهداف، ارائه منابع درسی، محتوا، تکلیف و ارزشیابی) نیاز است، از جمله چالش‌های عمده این شیوه تدریس است. آنان بیشتر بر این نکته تاکید داشتندکه چنین برنامه ریزی‌هایی انجام نمی‌شود و زمان لازم برای اجرا و طراحی درست این شیوه تدریس، نه در سطح سازمانی و نه در بین اساتید همکار در تدریس اختصاص نمی‌یابد.
جدول (۴-۳): جمع بندی نتایج مصاحبه با استادان در باره ضعف‌های تدریس مشارکتی

تعداد مصاحبه شونده ها
پاسخ ها

فراوانی

درصد

جمع

۱- عدم هماهنگی اساتید در تعیین اهداف، محتوا، برنامه‌ریزی کلاسی و ارزشیابی و ارائه تکالیف

۹

۶۰%

۱۵

۲- تقسیم نابرابر مسئولیت‌ها و وظایف اساتید

۶

۴۰%

۱۵

۳- عدم تمایل و توان اساتید ازکار با دیگر اساتید

۵

۳۳%

۱۵

۴- ایجاد اضطراب فکری برای دانشجویان به دلیل دو سبک متفاوت ارزشیابی

۵

۳۳%

۱۵

۵- زمان بر بودن تدریس مشارکتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 01:09:00 ق.ظ ]




۱-یا بْنَ امُیِ فدتُکِ نَفْسیِ وَ مالیِ
۲- وَ لَعُمْری لَئِنْ‌ تَرکْتُک مَیتاً
۳- لَو شیکاَ اَلْقاکَ حَیاَ صَحیحاً

کُنتِ رُکنیِ وَ مفزعِی و جَهالیِ
رَهْنَ رَمسٍ ضَنُکٍ عَلَیک مُهالٍ
سامِعاً مُبْصِراً عَلی خَیرِ حالِ
(سید حمیری؛ ۱۴۲۰: ۱۵۹)

ترجمه
۱- ای فرزند مادرم! جان و مالم به قربانت، تو پایه و اساس و جایگاه ناله و زاری و پایگاه نادانی من بودی.
۲- قسم به جان خودم که اگر به حالت مردگی تو را رها کنم و تو را به صورت لاشه‌ای ضعیف و ناتوان رها کرده‌ام و این غیر‌ممکن است.
۳-حتما به زودی تو را زنده و سالم دیدار خواهم کرد در حالی که شنوا و بینا و بر بهترین حالت هستی.
متن با بهره مندی از این فرمایش خداوند متعال از زبان‌هارون نبی (ع) شروع‌ می‌شود، که فرمود: ﴿قالَ یَابْنَ أُمَّ…﴾ (طه/۹۴) تا رابطه دوست داشتن میان خود و برادرش را بیان کند سپس برای او دعا‌ می‌کند و خود و مالش را فدای او‌ می‌کند، انسان اگر به محبت کسی به درجه والایی نرسد خودش را فدای او نمی‌کند، در اصل عرب این عبارت را برای دعا و اظهار محبت و ستایش به کار‌ می‌برد. (ابن منظور؛ ۱۴۰۸: ۱۰/۲۰۵) و اشاره به جایگاه عالیش در نزد او دارد. (پایه و اساس و جایگاه ناله و زاری و نادانی او بوده است) مفردات موجود در این مصراع از یک جوشش عاطفی سرچشمه‌ می‌گیرد که تصور‌ می‌شود متاثر از باطن شاعر است که خود از جدایی برادرش تحت تأثیر قرار گرفته است. از جمله شکل‌های دعا برای برادر، قول ابن عیینه (وفات ۱۹۸ هـ) است که‌ می‌گوید:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱- حَفظ اللهُ اُخْوَتیِ حَیثُ کانوا
۲- فِتْیهً نازِحُونَ عَنْ کُلِّ عیبِ

مِنْ بِلادِ سارینَ اَوْ مُدلِجِینا
وَ هُمْ فی الْمَکارمِ الْأولُونا
(ابی الفرج اصفهانی؛ ۱۴۱۸: ۲۹۱-۲۹۰)

ترجمه
۱-خداوند برادرانم را هر جا که هستند حفظ کند از سرزمین‌هایی که شبانه در آن حرکت‌ می‌کنند.
۲- برادرانم جوانانی به دور از هر گونه عیب هستند و از جهت مکارم و ویژگیهای اخلاقی در رتبه اول قرار دارند.
جمله دعا از فعل ماضی و لفظ جلال الله تشکیل شده است (حفظ الله) یعنی خداوند آنها را حفظ و مراقبت نماید.
شاعر دعایش را به جمله(هر جا که باشند) مرتبط کرده است تا شامل مکانشان شود و به«تسارین و مدلجینا» در بیت اول ختم‌ می‌کند تا شامل زمانشان شود و با این کار دعا را از زمان گذشته به زمان حال و آینده کشانده است، سپس دعایش را با مدح برادرانش همراه کرده است و ادامه‌ می‌دهد که برادرانش از هر گونه عیبی به دورند و از جهت ویژگیهای اخلاقی نیز در اوجند.
علی بن جهم(وفات ۲۴۹ هـ) نیز برای برادرش دعا‌ می‌کند در حالی که روزگار میان آن‌ها جدایی افکنده است:

۱-أبلْغ (اَخانا) تَولیَ اللهُ صُحْبَتهَ
۲- و أنَّ طَرفّی مَوْصُولٌ بِرُویَتهِ

أنیّ و إنْ کُنتَ لا اَلقاهُ اَلقاهُ
وَ إن تَباعَدَ عَنْ مَثوایَ مَثواهُ
(علی بن جهم؛ ۱۹۵۹: ۱۰۴)

ترجمه
۱- به برادرم که خداوند همراهی او را عهده دار گشته است این پیام را برسان که من هر چند به او نرسیده ام به او خواهم رسید.
۲- و همانا چشمانم به دیدارش خواهد رسید هر چند که جایگاهش از جایگاهم دور است.
این جمله دعایی (خداوند همراهی با او را عهده دار گشته) اعتراضی است برای بیان دو هدف: یکی دعا برای او به این که خداوند امور او را عهده دار شود و او را حفاظت کند و تحت حمایت خود بگیرد و دوم این که شدت اشتیاق و ناراحتیش را در دوری از برادرش بیان کند و شاعر از طریق جناس ناقص میان (لا القاه/ القاه) تأکید‌ می‌کند که این جدایی مانع دیدارش نمی‌شود. و بیت دوم بیانگر این تفکر است که او در فکر و خیالش حاضر است با وجود این که از هم دور هستند.

۴-۱-۰۵ دعای شاعران برای دوستانشان‌

صداقت بر پایه دوستی و رحمت و نصیحت استوار است و اهمیت آن در نیاز درونی انسان به ارتباط با شخصی همانند با خود اوست که با آن همنشین گردد و در کنار آن غم‌هایش از میان برود و همنشینی حسی و معنوی برای غربتش باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




۳
۳-۵-۵-۲-رقیق سازی پرایمرها:
طبق دستور العمل شرکت سازنده برای رقیق سازی هر کدام از پرایمرها طبق فرمول زیر عمل شد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

N1v1=N2V2 ۱۰۰(PM) × X=10 (Pm) × ۱۰۰(µL) → ۲۰(µl)
ابتدا پرایمرهای موجود برای ژن های اختصاصی برای همه ژن های ویرولانس (که به صورت لیوفیلیزه بودند) طبق دستورالعمل ارسال شده از طرف شرکت پیشگام تا غلظت Pmol/ µl100 با آب مقطر دوبار استریل رقیق شده و به عنوان استوک برای نگهداری طولانی مدت در فریزر۲۰- درجه منتقل شد و محلول کاری با اضافه کردن µl 90 آب مقطر به µl 10 محلول استوک فراهم شد.
۳-۵-۶- pcr
۳-۵-۶-۱-بهینه سازی اجزاء واکنش PCR
واکنش pcr در شرایط توصیه شده توسط سایر محققین در دستگاه مستر سایکلر اپندورف گرادیانت طبق جدول زیر انجام گردید، اجزا و ترکیبات مورد استفاده برای واکنش pcr برای تمامی ۶ ژن یکسان می باشد (جدول شماره ۳-۲)
جدول ۳-۲: اجزاء و ترکیبات مورد استفاده برای واکنش pcr

اجزای واکنش

غلظت

حجم(میکرولیتر)

مستر میکسAmpliqon واجد Taq DNA polymerase به همراه بافر) dNTP (2X وکلرید منیزیم

X2

۱۰

پرایمر فوروارد

۱۰ پیکومول/ میکرولیتر

۱

پرایمر ریورس

۱۰ پیکومول/ میکرولیتر

۱

ژنوم

۱

آب مقطر آمپولی استریل

۷

حجم نهایی

۲۰

۳-۵-۶-۲-بهینه سازی تهیه Master Mix
در ابتدا بدون تهیه رقت از پرایمرها مستر میکس تهیه شد و به طور تصادفی از ژنوم استخراج شده شماره ۲۳، PCR انجام شد که پس از مراحل الکتروفورز و رنگ آمیزی تجمع پرایمر محسوس بود. سپس با تهیه رقت از پرایمر طی چند مرحله، در نهایت رقت ۲۰(pm) و حجم ۲(µl) بدست آمد، که با انجام PCR جواب های قابل قبولی حاصل شد.
۳-۵-۷- گرادیانت دمایی جهت بدست آوردن دمای اتصال برای ژن aer
در ابتدا قبل از شروع pcr برای بدست آوردن دمای اتصال گرادیانت دمایی انجام گردید، نمونه مورد نظر برای این کار نمونه شماره ۲۳ انتخاب گردید، دماهای انتخاب شده برای انجام گرادیانت دمایی به ترتیب عبارتند از ۶۹-۶۸-۶۷-۶۶ با هر دو پرایمر فوروارد و ریورس، سپس الکتروفورز انجام گردید و بعد از مشاهده باندها تصمیم گرفته شد که از دمای ۶۸ درجه در ژن aer استفاده شود چون وضوح باند در هر دو پرایمر فوروارد و ریورس در این دما بیشتر بود. برنامه دمایی مورد استفاده برای یک واکنش pcr برای ژن aer در( جدول شماره ۳-۳) آمده است.
جدول ۳-۳: برنامه دمایی ترموسایکلر برای ژن aer

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




احراز مسئولیت کیفری مستلزم بررسی عمیق شخصیت بزهکار است. عدالت جزایی ایجاب می کند که خصوصیات فردی و جنبه های خاص روانی مجرم در ارزیابی رفتار مجرمانه او برای تعیین مجازات به دقت مورد توجه قرار گیرد در حالی که در مورد مسئولیت مدنی ، مبنای تقصیر قابلیت انتساب جرم به وارد کننده زیان نیست و ضابطه و معیار ارزیابی تقصیر هم خصوصیات فردی و نیت مجرمانه و سایر جنبه های خاص روانی وارد کننده زیان نیست بلکه از نظر رعایت مصالح اجتماعی کافی است که موضوع را با رفتار یک انسان متعارف مورد بررسی و مقایسه قرار داد به همین جهت در جرم مدنی صغیر و مجنون مسئولیت مدنی پیدا می کند (شامبیاتی، ۱۳۸۸، ص ۲۹) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۶-۴- از جهت آئین رسیدگی؛
مراحل کشف، تعقیب، تحقیق در مسایل کیفری بوسیله ضابطین دادگستری، مقامات دادسرا و محاکم جزایی صورت می گیرد ولی رسیدگی به مسایل مدنی، جزء در موارد استثنایی که مطابق قانون مدعی خصوصی به تبع رسیدگی به امر جزایی، حق مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم را از دادگاه کیفری دارد، در سایر موارد دادگاه های حقوقی با رعایت تشریفات خاص ، صلاحیت رسیدگی به مسایل مدنی را دارند. مقایسه این دو نوع مسئولیت به جهت تمیز هر چه بهتر مسئولیت کیفری و درک عمیقتری از مفهوم آن، مفید فایده می باشد چنانکه ملاحظه شد، ملاک تشخیص مسئولیت جزایی ورود لطمه یا خسارت به جامعه و نظم عمومی است و جامعه برای دفاع از خود است که به مقابله با آن بر می خیزد. اکنون که با مفهوم مسئولیت کیفری، سابقه و مفاهیم مشابه آن آشنا شدیم، جهت روشن شدن هرچه بیشتر موضوع این تحقیق، اختصاراً از لوازم اثبات مسئولیت کیفری و ارکان تحقق آن، نیز یاد خواهیم کرد.
گفتار هفتم؛
۲-۷- اثبات مسئولیت کیفری
گابریل تارد[۳]، اثبات مسئولیت کیفری را منوط به تحقق دو شرط می داند؛۱٫همانی شخصیت، یعنی اینکه مرتکب جرم از نظر روانی شخصیتی چون دیگران داشته باشد لذا دیوانگان که شخصیت آنها رشد ننموده و کسانی که در اثر اختلال مشاعر و سایر امراض روانی دچار انفکاک شخصیت هستند یا مردگان که در اثر مرگ، شخصیت روانی خود را از دست داده اند فاقد شخصیت می باشند و لذا مسئول شناخته نمی شوند، ۲٫تجانس اجتمایی؛ منظور از آن این است که مرتکب از نظر اجتماعی شبیه سایرین باشد بنابراین حیوانات و اشخاص وحشی که فاقد صفت تجانس اجتمایی هستند غیرمسئول می باشند چه آنکه، هدف از قواعد حقوق نیز ، تنظیم روابط اجتمایی است، از نظر فردی انسان نیازمندیهای خاص و تکالیف مختلفی دارد که معمولاً در قلمرو حقوق نیست ولی اداره زندگی اجتماعی فرد را حقوق به عهده دارد و قواعد بر اشخاص از این جهت که عضو جامعه هستند حکومت می کند (کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۵۴۰) .فکر مسئولیت هرکس در مقابل عمل خود، یعنی در مقابل تغییراتی که در اجتماع ایجاد می کند به اندازه عمر بشر طولانی و قدیمی است، بعضی حقوق دانان انتساب را اولین شرط مسئولیت می دانند و مسئولیت،جرم و انتساب را سه امر مرتبط با هم و مکمل یکدیگر تلقی می نمایندجرم وقتی محقق می شود که علاوه بر قابلیت انتساب، شرایط مجرمیت و مسئولیت نیز وجود داشته باشد باید گفت مسولیت کیفری با مفهوم مجرمیت به یک نقطه می رسد (دلفانی، ۱۳۸۲، ص ۳۶) لیکن مسئولیت کیفری از عناصر تشکیل دهنده جرم نبوده بلکه از آٍثار و پیامدهای آن محسوب می گردد و به همراه مجرمیت و قابلیت اسناد ، در پی آن می آید مجرمیت یکی از ارکان متشکله جرم است در صورتیکه مسئولیت نتیجه حقوقی جرم است برای وجود مجرمیت ارتکاب تقصیر جزایی کافی است، مجرمیت در واقع همان تقصیراست، عصاره تقصیر خواستن و دانستن است پس از این رو عواملی که در تقصیر مؤثر باشد کیفیاتی است که خواستن و دانستن از آنها متأثر می گردد در فرض تقصیر، شخص بالغ ، عاقل، آزاد، مختار، آگاه و سالم و متعادل از جهت روحی و جسمی، بدون هرگونه اجبار و اکراهی مرتکب جرم گردیده یا بی احتیاطی و بی مبالاتی کرده و به مقررات توجه ننموده است لذا اگر تقصیر وجود نداشته باشد مجرمیت نیز وجود ندارد و به علت فقدان عنصر معنوی ارتکاب جرمی نیز وجود نخواهد داشت و بنابراین مسئله مسئولیت جزایی نیز به طور کلی مطرح نخواهد شد ولی در صورتیکه مجرمیت وجود داشته باشد ممکن است مسئولیت جزایی وجود داشته یا نداشته باشد لیکن برای اعمال مجازات باید هر دو همزمان وجود داشته باشند. (افراسیابی، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱) از طرفی قابلیت اسناد را هم میتوان به استعداد تعقل و سنجش فرد همراه با شناخت و درک خوبی و بدی، خیر و شر و یا سود و زیان و در نهایت باید و نبایدها و ارزش ها و ضد ارزش ها در یک جامعه، آن هم توأم با اراده آزاد تعبیر کرد (دلفانی، ۱۳۸۲، ص ۳۱) گاهی نیز ویِژگی های شخصیتی، زیستی اخلاقی بزه دیده ، روابط وی با بزهکار و نقش و سهم بزه دیده در تکوین واقعه مجرمانه در تعیین مسولیت کیفری بزهکار واثبات اسناد آن مدنظر قرار می گیرد (آشوری، ۱۳۷۶، ص ۱۹۸). چرا که قابلیت استناد به معنی داشتن قدرت و استعداد دانستن و خواستن است بدین معنی که بتوانیم شخص را که از لحاظ جزایی گنهکار بدانیم و ارتکاب جرم را به حساب او بگذاریم، (افراسیابی، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱)، همچنین در حقوق جزایی مدرن به صرف اینکه جرمی واقع شده باشد مجرم در معرض مجازات پیش بینی شده توسط قانونگذار قرار نمی گیرد، مگر اینکه از لحاظ جزایی توسط قاضی مسئول شناخته شود لذا مجازات نباید اعمال گردد مگر نسبت به کسانی که دارای مسئولیت هستند که البته اثبات آن هم بر عهده مقام قضایی است.
گفتار هشتم؛
۲-۸- ارکان تحقق مسئولیت کیفری
در مورد شرایط تحقق مسئولیت کیفری بطور خلاصه باید گفت؛
اولین شرط مسئولیت جزایی آن است که شخص به سن معینی رسیده و بالغ باشد چرا که شعور و اراده انسان تابع سن اوست، قصد نابالغ مساوی با سهو و خطاست فلذا اگر چه با قصد و اراده مرتکب جرمی شود جرم وی خطا محسوب می گردد، اطفال فاقد مسئولیت جزایی هستند.
دوم اینکه شخص می بایست قاصد و مختار باشد فلذا فرد خواب و بیهوش به لحاظ آنکه در هنگام خواب مشاعرش کار نمی کند و هرگز اراده و قصدی ندارد، شخص مست بلحاظ فقدان قصد و سلب اختیار فاقد مسئولیت جزایی می باشند چرا که الکلیسم قوای عاقله را ضعیف می کند تا حدی که به جنون می انجامد، شخص مجبور و مکرَه ای که عادتاً قابل تحمل نباشد بلحاظ موقعیتی که موجب زوال اراده شخص مذکور در زمان ارتکاب جرم می گردد و شخص مضطر که بلحاظ موقعیت حادث برای حفظ حقوق یا اموال در معرض خطر خود یا دیگری ناگزیر از ارتکاب جرم گردد، نیز فاقد مسئولیت جزایی می باشد مشروط به اینکه خطر را عمداً ایجاد نکرده و عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب بوده وبرای رفع آن ضرورت داشته باشد در قرآن کریم نیز هرچند اضطرار از سوی کسانی که به خوردن میته و خون و گوشت خوک و مذبوح غیراسلامی، مجبور می شوند . رافع مسئولیت آنان دانسته شده لیکن این امر مقید به قید غیر باغٍ ولاعادٍ[۴] ، شده که از نظر برخی مفسرین به معنی زیاده روی نکردن در خوردن و فقدان میل و خوشنودی، در انجام این کار می باشد (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ص ۷۷).
سوم اینکه شخص عالم به موضوع و حکم باشد فلذا جهل به موضوع، در جرایم عمدی با فقدان قصد مجرمانه در عمل ارتکابی حسن نیت جایگزین قصد مجرمانه گردیده و کیفر را منتفی می سازد (گلدوزیان، ۱۳۷۴، ص ۱۹۸) جهل به قانون و حکم البته مسئولیت را از بین نمی برد، لیکن در مورد مقررات جزایی این قاعده کلی تخصیص خورده دلیل مخصص آن هم قاعده درأ است، فقها در مورد جهل که رافع مسئولیت جنایی است تفاوتی میان جهل قصوری و جهل تقصیری نگذاشته اند و فقط، جاهل مقصر ملتفت را از آن استثناء کرده و او را مسئول می شناسند، جهل تقصیری بدین معنی است که شخص می تواند از قانون آگاهی پیدا کند ولی تقصیر می کند و به دنبال آگاهی نمی رود کیفر حد از جاهل مقصر در صورتی برداشته می شود که جاهل مقصر غیرملتفت باشد ولی اگر ملتفت باشد یعنی احتمال بدهد و بتواند بپرسد و از حقیقت آگاه گردد و مرتکب جرم شود این ناگاهی عذر تلقی نمی شود و در خور کیفر است، جهل قصوری نیز آن است که شخص در شرایطی باشد که به هیچ وجه نتواند دسترسی و آگاهی به قانون پیدا کند (فیض، ۱۳۶۹، ص ۱۷۶). اما آنچه به صراحت مورد اشاره قانون گذار قرار گرفته جهل موضوعی و جهل حکمی است.
جهل موضوعی؛ وقتی شخص مرتکب عملی شود که جرم است، باید به کیفیت و ماهیت و اوصاف عمل ارتکابی عمل و آگاهی داشته باشد، این علم و آگاهی به کیفیت و ماهیت و اوصاف عمل ارتکابی از ارکان تقصیر است.
جهل حکمی؛ یعنی بی اطلاعی از قانونی که منتشر شده و ضمانت اجرا دارد.
جهل به موضوع رافع مسئولیت کیفری است لیکن جهل به حکم ، نظر به اینکه ادعای عدم اطلاع از قانون مسموع نیست پذیرفته نیست مگر در مواردی که قانون گذار صراحتاً آنرا پذیرفته باشد نظیر مقررات تبصره ۱ ماده ۱۶۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ یا مقررات ماده ۲۱۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲٫
رکن یا شرط چهارم جهت احراز و تحقق مسئولیت کیفری وجود عقل می باشد. عقل، در مقابل جنون و دیوانگی بکار می رود، بطور کلی مسئولیت زاییده توانایی و نیروی عقل و اراده و فکر آدمی است، معنای ادراک در شخص آن است که از قوای عقلانی بهره مند باشد علاوه بر سلامت جسمانی، سلامت روانی نیز برای برقراری حکومت قانون در یک جامعه ضروری است، مطالعات روانی نشان داده است که بسیاری از جرایم در اثر عقده ها و کمبودهایی روی می‌دهد که در شخصیت افراد بوجود آمده اشاعه ارزش سلامت روانی از انگیزش اعمال ضد اجتمایی در شخص می کاهد (صانعی، ۱۳۸۱، ص ۳۶۰). فقدان قوای عقلانی گاهی تام و مستمر است که آنرا جنون دایمی یا اطباقی و گاهی غیرتام و غیرمستمر است که آنرا جنون ادواری یا متناوب می نامند، گاهی نیز انسان ، بکلی قوای عقلانی خود را از دست نمی دهد ولی به صورت غیرعادی ضعیف می شود ودر نتیجه قوه ادراک او به درجه ادراک عادی اشخاص رشید نمی رسد که آنرا عُته یا بُله گویند (قربان نیا و منصوری، ۱۳۷۳، ص ۲۹۰)، اعمال مجنون فارغ از اختیار و اراده آزاد است .فلذا انتساب جرم به مرتکب مجنون منتفی و مسئولیت جزایی چنین فردی و کیفر او غیر ممکن است. شرایطی را که ذکر کردیم شرایط و ارکان تحقق مسئولیت کیفری است که فقدان هر کدام موجب زایل شدن مسئولیت کیفری خواهد بود و اگرچه نیازمند توضیح و تبیین بیشتری می باشند لیکن به جهت آنکه خارج از موضوع اصلی این مبحث می باشد به اختصار به آن اشاره کردیم. از جمله عوامل رافع مسئولیت کیفری همانطور که اشاره شد جنون و بیماری های روانی زایل کننده عقل است، شایسته است بلحاظ دایره شمول گسترده جنون نسبت به سایر بیماری های روانی و ضرورت شناخت هر چه بهتر بیماری روانی موضوع این نگارش، ابتدا به بحث و بررسی جنون بپردازیم.
فصل سوم
جنون و سایر اختلالات روانی
گفتار اول؛
۳-۱- تعریف جنون از جهت لغوی و اصطلاحی
از جهت لغوی جنون؛ از جن می آید جن به معنای پوشیده است علت وجه تسمیه جنین نیز به لحاظ اینکه در رحم پیدا نبوده و پوشیده است به این نام خوانده می شود همچنین جنون را به پنهان شدن، درآمدن شب، شیدایی، شیفتگی و بالاخره دیوانگی تعریف می کنند در حقوق جزا در مفهوم دیوانگی بکار می رود (نوربها، ۱۳۶۹، ص ۲۳۹) از جهت اصطلاحی جنون بسط شعور در جهت قوس نزولی و یا بسط پریشانی اعصاب در قلمرو میدان شعور است. جنون عکس تصویر نبوغ در آئینه شکسته شعور است (حکمت، ۱۳۴۶، ص ۱۳۲). جنون صفت کسی است که فاقد تمییز نفع و ضرر و حسن و قبح است (جعفری لنگرودی، ۱۳۷۴، ص ۲۰۰) جنون عبارت است از فقدان یا نقص قوای روانی وذهنی (قاسمی، ۱۳۷۴، ص ۱۱۵). مجنون کسی که تعادل عقلی خود را از دست داده (آخوندی، ۱۳۷۵، ص ۲۸۰) ، قوه عقل و درک ندارد وبه اختلال کامل قوای دماغی مبتلاست، به عبارت دیگر ، مجنون مختل المشاعر است (صفائی و قاسم زاده، ۱۳۹۰، ص ۲۷۷). در اصطلاح روان پزشکی ، جنون بیماری روانی یا روان پریشی، بیماری وخیم روانی است که بواسطه آن جریان فکر و اندیشه و رفتار و کردار و احساس و اعمال، از راه صواب و عادی منحرف شده باشد، معمولاً مزمن است و با ضعف و سستی مشاعر و اراده مشخص می شود (گودرزی، ۱۳۷۷، ص۱۶۱۰)، در هر جامعه ای ناتوانی شدید فرد را در تطبیق دادن رفتار و فکر خود با معیارها و ضوابط جاری زمان را جنون می نامند. شاید بتوان گفت بهترین تعریفی که برای جنون از نظر حقوقی متصور است ویژگی شخصی است که ارتباطش با عالم خارج و واقعیت قطع و مبتلا به هذیان و اوهام می گردد.ارزیابی جنون نیز در امور جزایی یک مسئله ماهوی است قاضی رسیدگی کننده به اصل جرم در این ارزیابی و اثبات جنون اختیار کامل دارد اگر چه، قاضی در این ارزیابی دارای اختیارات وسیع و نامحدودی است معهذا موظف است برای این ارزیابی و مطلع شدن از بود یا نبود جنون و اطلاع از وضع روانی متهم و بدست آوردن اطلاعات واقعی در این باره به متخصصین امر (روان پزشک و روان شناس) مراجعه نماید (افراسیابی، ۱۳۷۷، ص ۱۱۶) که در این خصوص در مباحث بعدی بیشتر توضیح داده لیکن ابتدا با تاریخچه جنون و مقایسه آن در روان پزشکی و حقوق و انواع و اقسام جنون و بیماری های روانی مرتبط در مباحث آتی آشنا خواهیم شد.
گفتار دوم؛
۳-۲- تاریخچه جنون
مصری ها ، چینی ها و یونانیان اعتقاد داشتند که دیوانگان ارتباط نزدیکی با شیاطین و دیوهایی دارند که در درون آنها حُلول کرده اند و روح آنها دستخوش وساوس شیاطین و دیوان شده است، با اطلاعاتی که از غارنشینان در حدود نیم میلیون سال قبل به دست آمده است مشخص می شود که در آن زمان بشر به فکر درمان بیماران روانی بوده است، آنان با بهره گرفتن از سنگهای برنده و تیز قسمتی از کاسه سر فرد را به صورت مدور بر می داشتند تا به زعم خود ارواح شیاطین که موجد بیماری روانی در وی شده بودند از این قسمت خارج شوند در قدیم الایام به ویژه در قرون وسطی دیوانگان را در برابر اعمال خود مسئول می دانستند . بقراط فیلسوف مشهور یونانی عوارض روانی را نشأت گرفته از عواملی خاص می دانست، وی معتقد بود که مغز سمت فرمانده بدن را بر عهده دارد و بیماری روانی نیز به واسطه اختلالات ایجاد شده در مغز به وجود می آیند افلاطون فیلسوف شهیر یونانی به عدم مسئولیت کیفری مبتلایان به بیماری های روانی اعتقاد داشت اما او نیز متأثر از خرافات موجود در زمان خود معتقد بود که این بیماریها به عوامل روانی و آسمانی بستگی دارند (قاسمی، ۱۳۷۴، ص ۱۱۴). در یونان ، بقراط، ارسطو ، هروفیلوس کالسدونی در زمینه روان شناسی و روان پزشکی تحقیقات جالبی دارند ولی سهم افلاطون با بحث در زمینه روان پزشکی و طرز نگهداری بیماران روانی از همه آنان بیشتر است، با بسط مسیحیت که غضب و خشم خداوند متعال را موجب بیماری های جسمانی و روانی ، می دانستند تحقیقات علمای یونانی و رومی به بوته فراموشی سپرده شد ولی خوشبختانه با مبعث نبی مکرم اسلام، در قوانین فقهی اسلامی برای بیماران روانی و بیماری روانی اهمیت خاصی قائل شدند از مولای متقیان حضرت علی (ع) نقل شده که روزی در خدمت حضرت رسول اکرم (ص) از راهی می گذشتند، عده ای جمع شده بودند حضرت نبی اکرم (ص) علت تجمع آنان را پرسید عرض کردند، دیوانه ای غش کرده است، حضرت فرمودند، این دیوانه نیست بیمار است اثر ضربه های روانی در تشدید بیماری های جسمانی و حتی مرگ بیماران در قوانین فقهی پیش بینی شده و این مسئله که از صدر اسلام به صورت قانون در مجازات اسلامی از آن بحث شده در دهه اخیر وارد کد قانونی کشورهای غربی گردیده است (گودرزی، ۱۳۷۷، ص ۱۵۶۲) بعد از جنگ جهانی دوم ، زیاد شدن آگاهی مردم و قبول مشکلات روانی باعث بوجود آمدن تغییراتی در نگرش و خواسته مردم برای حرکت اجتماع شد، کشف و پخش داروهای روانی نیز قدم بسیار مهمی در جهت پیشرفت بود (فرجاد، ۱۳۷۱، ص ۳۲۴) .
همانطور که ملاحظه می گردد در قدیم به موضوع جنون به عنوان بیماری روانی نگاه صحیحی نمی‌شده است لیکن این نگرش با هدایت ادیان و پیشرفت علوم روانی تغییر پیدا کرده و متحول گردیده است. آشنایی با تاریخچه این بحث قطعاً در شناخت هر چه بهتر این موضوع مفید فایده می باشد، اکنون به مقایسه جنون در روان پزشکی با حقوق به جهت وجه علمی جنون و کاربردی آن در علم حقوق می پردازیم.
گفتار سوم؛
۳-۳- مقایسه جنون در روان پزشکی با حقوق
روان پزشک باید نسبت به جنبه های حقوقی جنون به عنوان شرط رافع مسئولیت در قوانین موجود آگاهی داشته باشد، روان پزشک را به عنوان کارشناس به دادگاه فرا می خوانند ولی بجاست که او با طرز برداشت از مسئله توانایی عاطفی و روانی مجرم به هنگام ارتکاب عمل مجرمانه و همین طور مسئولیت کیفری مرتکب آشنایی کافی داشته باشد زیرا متأسفانه مفهوم جنون از نظر حقوقی و از نظر روان پزشکی همیشه یکسان نیست، در دهه های گذشته روان پزشکی بطور مستقیم و غیرمستقیم در تحول حقوق مؤثر بوده و این دو علم را کاملاً به هم نزدیک نموده است ولی اختلافاتی نیز به این شرح وجود دارد ۱-توجه روان‌پزشکی اصولاً متوجه انسان و رفتار اوست در حالیکه هدف اصلی حقوق اجرای عدالت است روان پزشک با دادرس موافق است که مجرم خطرناک نباید در جامعه آزاد باشد ولی معمولاً او در این مرحله توقف نمی‌کند به آینده می نگرد و هدف اصلی اش تنها دور کردن مجرم از جامعه نیست بلکه می‌خواهد بزهکار را معالجه کند زمانیکه مفهوم دادرسی در علم حقوق تا آنجا گسترش یابد که شامل جنبه های روان پزشکی قضیه هم بشود و نیز روان پزشکان بیشتر با مشکلات دادگاه ها آشنایی پیدا کنند در این زمینه ها پیشرفت حاصل خواهد شد. ۲-از نظر روان شناسی دیوانگی مراحل و معنایی دارد که با معنای آن در حقوق متفاوت است از نظر حقوقی جنون فساد عقل است که تعمیم می یابد یعنی گاهی فساد عقل بطور کامل است و گاهی بطور ناقص، اما روان شناسی از جنون تفسیر گسترده تری دارد اصطلاح حقوقی جنون فقط به توانایی شناختی شخص توجه دارد و توانایی های عاطفی و یا احساسی او را در بر نمی گیرد، در شرایطی که روان پزشکان توانایی عاطفی و احساسی را علاوه بر قدرت فکری در تشخیص جنون موثر می‌دانند توجه حقوق‌دانان بیشتر متوجه ادراک فکری است (عمارتی، ۱۳۸۸، ص ۴۷). آشنایی با جنون از بعد حقوقی و هم چنین روان پزشکی آن قطعاً ما در درک صحیح از این مفهوم کمک نموده و به ضرورت این نکته، که مطالعه علمی جنون و استفاده از نظریات روان پزشکی قانونی، غیرقابل انکار می باشد، پی‌خواهیم برد حال به اختصار به مطالعه اقسام جنون و سایر بیماری های مربوطه خواهیم پرداخت.
گفتار چهارم؛
۳-۴- اقسام جنون
برای جنون و انواع آن تقسیمات مختلفی را ذکر نموده اند لیکن باید گفت، مقصود از جنون تمام حالاتی است که قوای عقلی از آنها متأثر گردیده و در نتیجه قدرت اراده و تشخیص را به نحوی که در افراد عادی وجود دارد از بین ببرد جنون سبب ضایع شدن عقل و فقدان رشد می گردد، از نقطه نظر قانونی فرقی بین آن که سبب آن مرض عقلی یا عصبی یا روانی باشد وجود ندارد . هر نوع بیماری روانی است که بنحوی قدرت تشخیص را زایل نموده باشد (گلدوزیان، ۱۳۸۲، ص ۵۴). مهمترین انواع آن در یک تقسیم بندی آن است که؛

    1. بر اثر عدم رشد طبیعی قوانی ذهنی حاصل آید و از آن به عقب ماندگی ذهنی تعبیر می شود.
    1. آن که قوای ذهنی رشد طبیعی را دارا بوده و سپس بر اثر اختلال حاصل آمده ، شخص قدرت تشخیص و اختیار خود را از دست می دهد که این حالت را جنون به معنای اخص نیز می نامند (رعیتی، ۱۳۸۲، ص ۱۱۸).
    1. جنون گاهی ادواری است و صفت کسی است که جنون او مستمر نیست و متناوب است.
    1. گاهی نیز جنون دایمی است و آن صفت کسی است که جنون او مستمر و مطبق است (لنگرودی، ۱۳۷۴، ص ۲۰۱). جنونی است که همیشه در شخص موجود است و معدوم نمی شود و شخص به حالت عادی باز نمی گردد، خواه مدت آن طولانی باشد و خواه مدت آن کوتاه باشد ، به عبارت دیگر مجنون دایمی کسی است که همه اوقات دچار اختلال اعصاب دماغی و عقل می باشد نوعی بیماری روانی که در آن علایم بیماری بطور دائم و مستمر وجود دارد واگر هم با معالجه و مداوا، شدت خود را از دست بدهد باز هم از بین نمی رود. این بیماری معمولاً حالت مزمن پیدا می کند در حالی که جنون ادورای جنونی همیشگی نیست مجنون ادواری بعضی اوقات، اختلال اعصاب دماغی، حکومت عقل را از او سلب می نماید و گاه حالت عادی دارد و عقلش حکومت می کند (گودرزی، ۱۳۷۷، ص ۱۶۱۰).
    1. جنون گاهی متصل به صغر است یعنی شخص صغیر هنگام رسیدن به سن بلوغ به آن مبتلا باشد و گاهی جنون غیرمتصل به صغر است، که جنونی را گویند که پس از رسیدن به سن بلوغ عارض شخص گردد.

گفتار پنجم ؛
۳-۵- اشکال گوناگون عوارض روانی
عوارض روانی در یک تقسیم بندی کلی دیگر نیز از جهت علایم و شکل بیماری در دو دسته به شرح ذیل قابل مطالعه می باشند.
۳-۵-۱-پسیکوز[۵] یا روان پریشی
پسیکوز ناتوانی برای تشخیص واقعیت از خیال پردازی، اختلال در سنجش واقعیت ، همراه با خلق واقعیتی جدید است، پسیکوز مترادف با اختلال شدید عملکرد فردی و اجتمایی است که با توهمات ، هذیانها، حالت گیجی ، اختلال حافظه تظاهر می نماید که در حقیقت به جنون های سنگین و پیشرفته اطلاق میشود، زیرا دراین حالت بیمار واقف به گفتار و کردار و بیماری خود نیست بیمار دچار بی نظمی، کم دقتی میشود به آنچه در اطراف او می گذردبی اعتنا و یا بی اطلاع است، این بیماری بسیاری از مراکز کنترل کننده و مهار کننده مغز را خراب می کند (حکمت، ۱۳۴۶، ص ۱۴۱) در نتیجه یک انسان روشن بین خویشتن دار سابق، به صورت موجودی خودکار، هر دم کار یا اتومات می گردد و رفتارش ، ماشینی و بی اراده می گردد.
۳-۵-۲- نوروز[۶] یا روان نژندی
نوروزها به یک دسته از بیماریهای روانی اطلاق می شود که به عاطفه و احساس و اخلاق و عادات اجتمایی انسان آسیب می رساند و شخص را عجیب ، غیرعادی بی موازانه و نامتعادل بار می آورد نورزوها به اختلالات غیرپسیکوتیک مزمن اطلاق می شوند . نوروزها روح سازگاری انسان را با مردم و جامعه ای که در آن زیست می کند مختل می سازد. نوروز انحرافی است در قلمرو شخصیت یک نوع امتداد بی انقطاع از حالت عادی به حالت غیرعادی است نوروزها روح سازگاری انسان را با مردم و جامعه ای که در آن زیست می کند مختل می سازد عامل مشخصه نوروزها اضطراب است. این بیماریها ناشی از کشمکش بین قوای غریزی و من آدمی از یکسو و سنت ها و اصول اجتمایی و اخلاقی و قوانین جهان خارج، از سوی دیگر می باشد، اضطراب محصول این، کشمکشها و هسته اصلی نوروز است و در حقیقت نوروز تلاشی برای رهایی از این اضطراب روانی است (گودرزی، ۱۳۷۷، ص ۱۶۰۸). فرد مبتلا به آن از حل فصل اضطرابها و تعارض های خود ناتوان است.
گفتار ششم؛
۳-۶- اختلال های روانی
فهرست مقوله های بیماری های روانی و توضیح آمار اختلالات مذکور در منابع مربوطه نشان می دهد هر مقوله شامل مقوله های فرعی متعددی است برخی از اختلالات روانی را می توان به شرح زیر بیان نمود.
۱٫اختلالهایی که نخستین بار در دوره های شیرخوارگی، کودکی و نوجوانی بروز می کنند شامل عقب ماندگی ذهنی، بیشکاری، اضطرابهای دوره کودکی، اختلالهای مربوط به خوردن و سایر انواع انحراف از رشد طبیعی.

    1. اختلالهای روانی عضوی شامل اختلالهایی است که در آنها نشانه ها مستقیماً مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیرعادی در محیط زیست شیمیایی مغز است که ممکن است در نتیجه پیری مثل آلزایمر و یا فرو بردن مواد سمی مثل مسمومیت ناشی از سرب یا الکل ایجاد شوند.
    1. اختلالهای ناشی از مصرف مواد، شامل استفاده افراطی از الکل، آمفتامینها، کوکائین و داروهای دیگر که تغییرات رفتاری ایجاد می کنند.
  1. اختلالهای اسکیزوفرنیایی، گروهی از اختلالها که با ویژگیهای فقدان تماس با واقعیت، پریشانیهای بارز اندیشه و ادراک و رفتار عجیب و غریب ظاهر می شوند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




منافع رهن از قبیل سکنى اگر خانه است و سوارى اگر حیوان است و همچنین نماء متصلش مانند چاقى اگر حیوان و درخت است و نماء منفصلش چون نتاج حیوان و میوه درخت و پشم و موى و کرک حیوان همه اش ملک راهن یعنى صاحب رهن است ، چه آن مانعى که در حال گروگذارى موجود است و چه آن منافعى که بعدا موجود مى شود، و از منافع رهن تنها نماءآت متصله آن ، مانند خود آن رهن مى شود، و همچنین هرچیزى که به حسب عرف هر محل تابع رهن شمرده نشود آن چنان متعارف باشد که دخولش احتیاج به تقیید نداشته باشد. رهن سپردن اصل درخت و میوه آن و همچنین رهن دادن میوه به تنهائى آن صحیح است ، مال اگر بدهکارى مدت دار باشد و میوه درختان قبل از فرارسیدن راءس مدت رسیده شود در صورتى که میوه اى باشد که خشک شده آن نیز قیمت دارد و مى شود آنرا با خشکاندن نگاهداشت مرتهن آن را خشک مى کند و جزء رهنش قرار مى دهد، و اگر چنین نباشد آن را مى فروشد و بهاى آن را رهن قرار مى دهد البته این در موردى است که از طریق شرط یا قرینه اى فهمیده شده باشد که منظور راهن از رهن دادن میوه رهن دادن مالیت آن است (خمینی،بی تا،جلد ۳)

۱-۱۲-۸- نماء بیع لقطه

«اگر کسی حیوانی را در جایی آباد پیدا کند که ‌خطری متوجه آن نیست و یا حیوان در وضعیتی باشد که در بیابان هم خطری آن را تهدید نمی‌کند، حق ندارد آن را در اختیار بگیرد، ولی اگر حیوان در معرض خطر باشد، می‌تواند آن را در اختیار بگیرد و صاحبش را جست و جو کند(امام خمینی، بی تا، ج۲، ص۲۲۱-۲۲۲ ) این همان است که در صورت اطلاق، به آن «لقطه»- به معنای اخص- اطلاق می‌شود، در صورتی که مالک آن شناخته شده نباشد.بنابراین لقطه قسمی از اموال مجهول المالک است که دارای احکام خاصّی می‌باشد. اگر زمانى مالک پیدا شود که لقطه داراى نمائى متصل شده باشد » مثلا گوسفند پیدا شده چاق شده باشد« مالک هم عین مال را مستحق است و هم نماء آن را چه اینکه نماء قبل از تمام شدن تعریف حاصل شده باشد و چه بعد از آن و چه اینکه قبل از تملک ملتقط عاید شده باشد و چه بعد از آن ، و اما نماء منفصل » از قبیل شیر و نتاج » اگر بعد از تملک ملتقط عاید شده باشد ملک ملتقط است اگر عین مال موجود باشد آن را به مالک مى دهد و نماء را براى خود نگه مى دارد، و اگر در زمان تعریف یا بعد از آن و قبل از تملک ملتقط حاصل شده باشد ملک مالک است
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اگر بعد از التقاط نمائى منفصل در لقطه حاصل شود و یک سال تعریف کند و مالکش پیدا نشود آیا مى تواند نماء را هم به تبع عین تملک کند یا نه ؟دو وجه است احتیاط در وجه دوم است باین معنا که عین را تملک و با نماء معامله مجهول المالک کند یعنى بعد از نومیدى از پیدا کردن مالک آن را صدقه دهد.( همان منبع)
اگر چیزى در مخروبه هاى قدیمى که ساکنین آن از بین رفته اند و یا در بیابانها و هر زمین بدون مالک دفینه پیدا شود ملک کسى است که آن را پیدا کند و چنین چیزى تعریف لازم ندارد، تنها در صورتى که عرف آن را گنج بشمارد باید خمس آن را بپردازد که مسئله اش در کتاب خمس گذشت ، و همچنین است چیزى که روى زمین افتاده باشد و از علامتها و خصوصیات آن یقین و یا ظن حاصل شود به اینکه مردم موجود در این زمان نیست که یابنده آن مالک آن مى شود، و اما اگر بداند که ملک مردم اهل زمان او است لقطه است و باید آن را تعریف کند مگر آن که از درهم کمتر باشد و قبلا هم گفتیم که چنین چیزى را در هر شهرى که بخواهد مى تواند تعریف کند.

۱-۱۲-۹- نماء مبیع

«بیع» به معناى «فروختن»، از اوضح مفاهیم عرفیه است؛ و حاصل مى شود به تملیک عین به عوض و مقابله آن با اجاره در تعلّق به عین و نماء است، و در عوض اشتراک دارند.و مانند سایر معانى عرفیه، متیقّنات و مشتبهات دارد. و در مشتبهات، باید رجوع به عرف شود، و موافقت با مرتکزات عرفیه اگر چه از لوازم عرفیه و احکام استفاده شود، رعایت شود. و مخالفت شرع با عرف در شرایط و موانع، ممکن است از قبیل تخطئه در قیود لازمه در آن معامله باشد؛ و ممکن است تصرّف در احکام باشد به ملاحظه ملاکات نفوذ و عدم آن در نظر شرع که ممکن است مخالفت با عقل و عرفى که احاطه به مصالح احکام ندارند.و فرقى در عین، بین شخصیه و کلّیه که ثابت شده در ذمّه، یا آنکه ثابت بشود به بیع در ذمّه، یا آنکه کلّى موصوف حالّ باشد، نیست.(فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ،ج‌۲، ص۱۶۳-۱۷۰‌. ).بنابر قول مشهور که ملکیت را به صرف عقد محقّق می‌داند، محصول و نماء مبیع مانند میوه‌ی درخت و بچه‌ی گوسفند قبل از تسلیم نیز از آن مشتری است. بر این اساس اگر مبیع قبل از قبض تلف شود، پرداخت بهای کالا از عهده‌ی مشتری ساقط است لیکن نمای آن، از آن وی می‌باشد(جواهر الکلام،ج۲۳، ص۱۶۴-۱۷۰ ).
«فروختن مبیع پیش از تحویل آن: فروختن مبیع غیر پیمانه‌ای (مکیل) و وزنی (موزون)، قبل از آنکه تحویل گرفته شود جایز است. جواز یا حرمت بیع در مبیع مکیل یا موزون اختلافی است. مشهور میان متأخّران جواز آن است. برخی عدم جواز را به طعام و برخی دیگر به بیع مرابحه، اختصاص داده‌اند. بنابر قول به عدم حرمت، چنین معامله‌ای مکروه است. [۵۰] بنابر قول به حرمت در اینکه بیع نیز باطل است یا نه اختلاف است ( جواهر الکلام،ج۲۳، ص۱۶۰ )

۱-۱۲-۱۰- نماء بیع شرط

بیع شرط عبارت است از معامله‌ای که در آن برای فروشنده در مدّتی معین در صورت باز پس دادن بهای کالا به خریدار، حقّ خیار، شرط می‌گردد، مانند آنکه فروشنده خانه‌ی هزار تومانی را به دویست تومان بفروشد و با خریدار توافق کند چنانچه ظرف یک سال پس از معامله، بهای خانه را به وی برگرداند حقّ فسخ معامله را داشته باشد(جواهر الکلام،ج۲۳، ص۳۶- ۳۸ ،توضیح المسائل مراجع،ج۲، ص ۲۴۶ م ۲۱۲۶) .

۱-۱۲-۱۱- نماء بیع فضولی

معامله فضولی تمام ارکان یک معامله را به استثنای رضای غیر داراست ودارای آثار قانونی است که ماده ۲۵۱ قانون مدنی در این بار می گوید : رد معامله فضولی حاصل می شود به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر عدم رضای به آن نماید ودر صورتی که فضول مال مورد معامله را به اصیل تسلیم کرده باشد وآن مال نزد او موجود باشد مالک می تواند با رد معامله به او مراجعه کرده وعین مال خود را استرداد کند که قانون مدنی در این زمینه می گوید هرگاه مال مورد معامله نزد اصیل تلف شده باشد مالک می تواند بدل مال وهمچنین کلیه منافع ونمائات مال را از اصیل بگیرد .خواه آن منافع مورد استفاده قرار گرفته باشد یا خیر واگر مال ناقص یا معیوب شده باشد خود مال به اضافه مبلغی برای جبران ضرر ناشی از عیب را به مالک تسلیم نماید( مواد ۲۵۹ و۲۶۱ ق .م) و قانون مدنی در ماده ۲۵۸ کلیه منافع ونمائات مورد معامله را از زمان تشکیل عقد جاری دانسته است ونسبت به منافع حاصله از عوض آن اجازه یا رد از روز عقد را موثر دانسته است.
در عقد بیع فضولی مالک بودن یا اجازه دادن مالک شرط است. اجازه کاشف از صحت عقد است بنابراین نمائی ( زیادتی) که در میان عقد واجازه از مبیع حاصل می شود ، برای مشتری است و نمائ وثمن معین برای بایع است. در اجازه سکوت به هنگام عقد یا به هنگام عرضه کردن اجازه بر او ( مالک) کفایت می کند وکافی است که بگوید : اَجَزتُ العَقدَ ( عقد را اجازه دادم)، ( رضایت دادم) ومانند اینها.
اگر مالک اجازه نداد آنرا را از مشتری می گیرد و اگر مشتری در عین تصرفی کرده باشد که در آن اجرتی است ، مالک برای گرفتن اجرت، به مشتری رجوع می کند واگر درعین، زیادتی حاصل شود برای مالک است و مشتری برای گرفتن ثمن به بایع رجوع می کند.هرگاه ثمن باقی باشد خواه مشتری اگاه باشد به مالک نبودن بایع ،خواه آگاه نباشد. واگر ثمن تلف شده باشد گفته اند: با اگاهی مشتری بر اینکه بایع مالک نیست حق رجوع به آن را ندارد.
امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله می‌گوید:« و با جهل مشتری به غصب، او حق دارد به تمام آنچه که در مقابل مالک خسارت دیده و به تمام خسارتی که بر او وارد شده ازنماء و نمائات و انفاق حیوان و آنچه در عین هزینه کرده و آنچه از او تلف شده از غرس یا زرع یا چاه و غیره که ضایع شده باشد رجوع کند. پس بایع فضولی برای کل آن ضامن درک می‌باشد و مشتری جاهل حق رجوع به آن را دارد.
فقهای معاصر در پاسخ به استفتایی که قبلا ذکر شد غالبا معتقدند که بایع فضولی ضامن مابه التفاوت ثمن حین المعامله و حین الرد، که ارزش آن کاهش یافته، و سایر خسارات نیست و مشتری نمی‌تواند از قبول ثمن معامله خودداری کند و بایع را ملزم به تحویل مورد دیگری با همان کمیت و کیفیت بنماید.(آیت الله سیستانی، آیت الله میرزا جواد تبریزی، آیت الله صافی گلپایگانی) برخی احتیاط را در مصالحه دانسته اند(آیت الله بهجت و آیت الله خامنه ای) گروهی معتقدند اگر زمین مثلی باشد یا زمین به صورت کلی خریداری شده باشد می‌توان بایع را به تحویل مثل مبیع ملزم کرد(آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله موسوی اردبیلی با ذکر این نکته که ایشان معتقد است اگر مشتری جاهل باشد اصل مبلغی را که پرداخت کرده به علاوه میزان افزایش قیمت را می‌تواند مطالبه کند) و یکی از فقها نیز معتقد است که مشتری مستحق ثمن حین المعامله است ولی در صورت تضرر مشتری عرفا باید فضول آن ضرر را جبران کند(نوری همدانی،۱۳۶۸،ص ۲۴۲)
میرزای قمی در جلد دوم جامع الشتات، در همین زمینه، در پاسخ به سوالی فتوایی قابل توجه داده که عین آن آورده می‌شود:« سوال: هرگاه کسی ملکی به شخصی بفروشد به وجهی، و با وجه معامله کند و نماء به هم رساند و آن ملک مستحق للغیر درآید، و آن غیر اجازه بیع نکند، آیا نماء آن پول، مال کی است؟
جواب:هرگاه به عین آن پول، چیزی خریده و از آن نفعی به هم رسانیده، خواه به فروختن یا به سبب عمل کردن در آن چیز، مثل نساجی کردن به ریسمانی که از آن پول خریده، پس هرگاه صاحب پول امضاء و اجازه آن خرید را کرده که معامله کند، مستحق پول و نماء آن هر دو می‌شود،و هرگاه اجازه نکند، نماء مال صاحب متاع است و صاحب پول همان پول خود را می‌گیرد و آن شخص بر عمل خود اجرتی مستحق نیست. و هرگاه آنچه خریده، در ذمه خریده صاحب پول همان پول را مستحق است، و نماء مال آن شخصی است که عمل کرده وهرگاه آن شخص پول را به مضاربه داده باشد به دیگری و صاحب پول اجازه کند صاحب پول نماء را (علی سبیل الشرط) مستحق است» . لذا، همانند فرضی که ثمن عین معین باشد و نماء ثمن معین، در صورت بطلان بیع به علت مستحق للغیر بطلان مبیع، از آن مشتری است، در فرضی که ثمن کلی و وجه نقد باشد نماء ناشی از سود مشارکت ثمن در مضاربه و یا نماء ناشی از کالایی که با ثمن خریدار تحصیل شده است، به مشتری تعلق دارد(همان).

۱-۱۲-۱۲- نماء بیع معاطاتی

بیع معاطات که غالبا آن را به عنوان بیع بدون لفظ یا داد و ستد بدون صیغه ایجاب و قبوب می شناسند از جمله عقود دیرپا و رایج است. قول به عدم صحت این بیع در میان فقهای متقدم امامیه وشافعیه طرفداران نسبتا زیادی داشته اما به مرور زمان از میزان آنها کاسته شده به نحوی که شاید امروزه نتوان برای آن طرفداری یافت. قائلان به صحت و انعقاد بیع معاطات به دلایلی چون کتاب، سنت،‌اجماع، قاعده رفع حرج و عرف استناد کرده اند. به نظر می رسدکه از میان این دلایل نقش عرف برجسته تر و مهمتر باشد زیرا سایر ادله خود به نحوی متاثر از عرف یا ناظر بر آن و یا موید حجیت دلیل عرف اند. تغییر رای فقها در گذر زمان،‌از قول به عدم صحت بیع معاطات به جواز و صحت آن، نشانگر واقع بینی و توجه روز افزون آنها به نقش عرف در استنباط احکام و تسلیم شدن آنها برابر واقعیات زندگی اجتماعی است.
در بیع معاطات اگر معاطات را صحیح ومفید ملک دانستیم نماء وثمرات عوضین ازان کسی است که عوضین ملک او گردیده ، یعنی نماء وثمره مبیع تعلق به مشتری داشته وثمره ثمن ازان بایع می باشد واگر آنرا فاسد(بیع معاطات) فرض کردیم و گفتیم مفید ملک نبوده قهرا اباحه نیز برآن مترتب نمی باشد نه بایع از ثمره ثمن می تواند استفاده کرده ونه مشتری از نماء مبیع حق انتفاع دارد ونمائی که قبل از تصرف در عین حادث می شود اگر حدوثش باعث مملوک شدن آن دون عین باشد امری است بعید. زیرا نماء تابع عین است واگر هردو باهم به ملک درآیند آن هم نیز بعید می باشد زیرا حدوث نماء از اسباب حصول ملک نیست واز این گذشته هرکدام از دو مقوله را که بگوییم با ظاهر کلام اکثرا مخالفت نموده ایم واز طرفی دیگر اذنی که متعاطیین در عین داده و طرف مقابل را نسبت به تصرف در آن ماذون قرار داده اند معلوم نیست شامل تصرف در نماء بشود چه آنکه غالبا اذن دهنده از نماء عین غافل است پس چگونه می توان گفت که اذنش شامل نماء نیز می شود. با توجه به آیه« أحلَّ الله البیع و حرَّم الرِّبوا که به رباخواران می گویند بیع ربوی نیز مثل بیع می باشد اما خداوند در جواب از این شبهه آنان می فرماید « أحلَّ الله البیع و حرَّم الرِّبوا » أحلَّ عبارت است از آن نماءی که از راه بیع بوجود آمده و متبایعین در آن تصرف کرده اند و ربا عبارت است از آن زیاده و اضافه ای که مال است ولی از راه بیع ربوی بوجود آمده است .
درباره این جمله : « أحلَّ الله البیع و حرَّم الرِّبوا » که مورد استشهاد ما نیز می باشد مطالبی وجود دارد ؛ مطلب اول اینکه بیع و ربا در کنار هم قرار داده شده اند و این یعنی نمائی که از راه ربا بدست می آید نیز مثل نمائی که از راه بیع بدست می آید حلال می باشد اما خداوند می فرماید : « أحلّ الله البیع و حرَّم الرِّبوا » یعنی نماء و تصرفاتی که در بیع حلال است با نماء و تصرفات ربا که حرام است فرق دارد ، خوب اگر اینطور باشد همانطور که از کلام امام رضوان الله علیه نیز نقل کردیم این آیه بالإلتزام برصحت بیع معاطاتی دلالت دارد زیرا أحلَّ بالمطابقه دلالت دارد بر حلیت تصرفات در نماء و سود مترتب بر بیع و وقتی تصرفات مترتب بر بیع حلال شد معلوم می شود که ملکیت بوجود آمده یعنی مبیع مال مشتری و ثمن مال بایع شده است و در نتیجه معلوم می شود که بیع معاطاتی صحیح و مؤثر بوده این احتمال و تقریب اول در کلام حضرت امام(ره)بود که قبلاً به عرضتان رسیده بود ( ضیائی،۱۳۸۱،ص۱۸۵-۱۶۷).

۱-۱۲-۱۳- نماء بیع قبل از قبض

ماده ۳۸۷ ق.م می گوید:«اگر مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع تلف شود بیع منفسخ و ثمن باید به مشتری مسترد گردد مگر اینکه بایع برای تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع نموده باشد که در این صورت تلف از مال مشتری خواهد بود»
دکتر امامی،دکتر شهیدی،دکتر کاتوزیان می گویند: نمائات مال مشتری است.برابر ماده۳۶۴ ق.م مبیع در زمان مالکیت مشتری تلف شده است پس منافع از آن مشتری است.یعنی تمام ثمن به علاوه چیزی اضافه که همان نمائات است.(حقوق مدنی ،ماده ۳۸۷)
دکتر لنگرودی می گویند:اگر بگوییم نمائات مال مشتری است به یک تفسیر لفظی و قشری از ماده ۳۶۳و۳۶۴ ق.م بسنده کرده ایم.و در ادامه می گویند نمائات از آن بایع است طبق قاعده الخراج بالضمان(هر که هلاکت مال از دارایی اوست منافع آن هم به او تعلق دارد.)پس تئوری موازنه در انفساخ هم باید رعایت شود و یک بعدی نمی توان فکر کرد(المبیع یملک بالعقد)،یعنی در مورد نمائات دو قاعده را در نظر داشت: ۱-المبیع یملک بالعقد ۲-قاعده موازنه.که قاعده دو حاکم بر قاعده اول است. زیرا ناشی از تراضی متعاقدین است.اگر ما فقط به قاعده اول توجه کنیم و از قاعده دوم غفلت کنیم در واقع موازنه ای که عاقدین در حین انعقاد عقد به آن گردن نهاده اند را نادیده گرفته ایم. یعنی تسلیم ثمن در برابر تسلیم مبیع پس وقتی مبیع تلف شد طرفین به موضع حین العقد باز می گردند.(اگر ما نمائات را به مشتری بدهیم آیا اکل مال به باطل یا دارا شدن بلاجهت نیست؟آیا برخلاف حکم عقل عمل نکرده ایم؟ (حقوق مدنی،ماده ۳۸۷)
حال سوال این است در صورت تلف مبیع قبل از قبض نماء تابع ملک است یا تابع ضمان؟
اگر تابع ملک باشد نمائات مال مشتری است طبق قاعده المبیع یملک بالعقد (مواد۳۶۳و۳۶۴). اگر تابع ضمان باشد نمائات مال بایع است طبق قاعده الخراج بالضمان .که در مورد این قاعده قانون مدنی ساکت است.

۱-۱۲-۱۴- نماء مبیع معیوب

ممکن است گفته شود که عیب همان نقص است ، ولی بین این دو تفاوتهایی وجود دارد ، نقص یعنی تلف جزء و عیب یعنی تغییر وضعیت در تمام یا قسمتی از مبیع بدون اینکه جزیی از آن از بین رفته باشد. در مورد عیب ماده ۴۲۵ قانون مدنی مقرر می دارد : عیبی که بعد از بیع و قبل از قبض در مبیع حادث شود در حکم عیب سابق است ، پس مشتری توانایی فسخ معامله را خواهد داشت و یا آنکه مبیع را نزد خود نگه داشته و ارش آن را از بایع مطالبه نماید(شهیدی، ۱۳۶۹ ،شماره۳۶)
آیا حکم ماده ۳۸۷ قانون مدنی را می توان نسبت به نماء مثمن تسری داد؟یاخیر؟. می دانیم که به محض وقوع بیع، مبیع به خریدار منتقل می شود و تا زمان تلف در ملک اوست لذا نماء حاصل از مبیع در فاصله زمانی عقد و تلف مال مشتری می باشد حال اگر این نماء ها قبل از تسلیم تلف شوند آیا باز بایع ضامن خواهد بود و یا باید تقصیر وی ثابت گردد در این مورد حقوقدانان خوشبختانه متفق هستند که قاعده”کل مبیع تلف قبل قبضه فهو من مال بایعه”را نمی توان در مورد تلف نما آت قبل از تسلیم اجرا کرد ، حقوقدانان می گویند؛ مبنای انفساخ عقد در مورد تلف مبیع رابطه همبستگی است که اراده طرفین بین دو عوض ایجاد کرده . عدالت معاوضی نیز ایجاب می کند که انحلال یکی از دو تعهد باعث از بین رفتن تعهد متقابل آن نشود . بنابراین ، حکم ماده ۳۸۷ ویژه مبیع و ثمن ، یعنی دو عوض مبادله شده است و در مورد منافع ایجاد شده از آنها اجرا نمی شود . نماآت به طور مستقل موضوع مبادله قرار نگرفته تا انتقال ضمان معاوضی درباره آن قابل طرح باشد .نماء منفصل مبیع به تابعیت از اصل آن در ملک خریدار به وجود می آید ، ولی در دست بایع امانت است . پس هرگاه بدون تعدی و تفریط تلف شود ، از مال خریدار و به حساب او خواهد بودهمچنین فروشنده ضامن زیانهای ناشی از تقصیر خویش است ، این مسئولیت نیز ریشه قراردادی ندارد و تابع قواعد کلی اتلاف و تسبیب در قانون مدنی است.

۱-۱۲-۱۵- نماء مبیع نزد مفلس

همچنین محقق حلی در شرایع این چنین می گوید:« اگر بیابد طلبکار، قدری از مبیع را که به مفلس فروخته است سالم، بحال خود؛ می گیرد آن را به قدر الحصه ازثمنش ، و شریک می شود در باقی طلب خودبا طلبکاران.»
« در صورتی که عین مال توسط ورشکسته ناقص شده باشد، مالک می تواند عین آن را دریافت کند و برای دریافت خسارات نیز متناسب با نقص وارد شده به ثمن، در صف طلبکاران قرار گیرد؛ به این ترتیب که نسبت میان قیمت کالای ناقص را با کالای سالم به دست آورده ،به همان میزان ازثمنی که کالا را به آن فروخته است کنار گذاشته می شود.»
هرگاه مدیون بمیرد، دین های مدت دار او ، حال می شوند ولی با مرگ مالک حال نمی شوند.در صورت مفلس شدن ( مدیون ) مالک حق دارد کالا را از او بگیرد هنگامی که زیادتی متصل از قبیل چاق شدن حیوان وغیر… در آن به وجود نیامده باشد ، که در این صورت گرفتن کالا ممتنع است و گفته اند: گرفتن آن کالا جایز است اگر چه زیادتی متصل در آن به وجود آمده باشد. اگر زیادتی منفصل باشد مثل میوه که هنوز از درخت چیده نشده باشد زیاده مال مفلس است وطلبکاران میت در ترکه با او برابراند در صورتی که ترکه کم آید و در صورتی که ترکه وافی به دین باشد مشهود برآنند که صاحب عین، عین را می گیرد(شهید ثانی، ۱۳۹۰، ج۲).
اما در بحث نمائات،اگر در این فاصله که بایع مال را تسلیم مشتری می کند بدون اینکه ثمن را اخذ کند و مشتری مفلس می شود در مبیع نمائی حاصل شود تکلیف مبیع و استرداد مال چیست؟
شهید ثانی می گوید: « در جایی که زیادتی در مبیع متصل باشد، مانند چاق شدن و قد کشیدن حیوان در آن به وجود آمده باشد. در صورت حصول چنین زیاده ای، مالک نمی تواند مال خود را بردارد؛ زیرا زیادتی مزبور، در [زمان] ملکیت ورشکسته پدید آمده است؛ در نتیجه گرفتن عین مال، غیر ممکن است. اما اگر زیادتی، منفصل باشد، مانع از گرفتن کالا نمی شود و زیادتی نیز به ورشکسته تعلق دارد».
محقق حلی نیز در شرایع این چنین می گوید: « اگر بهم رسد ازآن مبیع نماء منفصلی، مثل فرزند و شیر و نحو آنها، بوده باشد ازآن مشتری، یعنی مفلس، و داخل اموال او محسوب است، و می باشد از برای بایع گرفتن اصل مبیع به تمام ثمن آن و اگر آن نماء متصل باشد به مبیع، مثل چاقی یا بزرگ شدن، به این جهت قیمت آن زیاد شده باشد؛ بعضی گفته اند: می تواند آن را بردارد، از جهت آنکه این نماء تابع اصل است. و در این حکم تردد است»(محقق حلی، ۱۳۷۴ ، ج ۲، ص۱۲۶).

۱-۱۲-۱۶- نماء مبیع مشفوع

شفعه عنوان بابى مستقل در فقه است که همه مسائل و احکام مربوط به آن به تفصیل در
شرع مقدس، امرى ثابت و مشروع است( فقه الإمام جعفر الصادق، بی تا، ج۴، ص۱۲۱).
شفعه در اموال غیر منقول قسمت پذیر، همچون زمین، خانه، باغ و مزرعه ثابت است. ثبوت آن در اموال منقول، اختلافى‏ است. عدم ثبوت به اکثر فقها، بلکه مشهور و قول به ثبوت به اکثر متقدمان و گروهى از متأخران نسبت داده شده است.
برخى قائلان قول نخست، در خصوص حیوان و برده شفعه را جارى دانسته‌‏اند.( فقه الإمام جعفر الصادق،بی تا، ج۴، ص۱۲۱).
ثبوت شفعه در اموال غیر منقول غیر قابل قسمت- که قسمت کردن آن موجب ضرر است- از قبیل حمام، راه و آسیاب، اختلافى است. قول به عدم ثبوت آن به اکثر متأخران، بلکه اکثر فقها، بلکه مشهور، بویژه متأخران نسبت داده شده است(مهذب الأحکام ج۱۸، ص۱۲۹).
شفعه در درخت و نیز در بنا به تبع زمین ثابت است؛ لیکن در صورتى که مستقل داد و ستد شوند، اختلاف مطرح در اموال منقول درباره آنها نیز مطرح است(جواهر الکلام، بی تا، ج۳۷،ص۲۴۷-۲۴۹).
مشهور علماء معتقدند با انجام اقاله حق شفعه ساقد نمی گردد بلکه اخذ به شفعه اقاله انجام شده را بر هم می زند این نظر را چنین توجیه می نمایند که حق شفعه به موازات عقد ایجاد می گردد و متبایعین نمی توانند با اقاله آن را اسقاط نمایند مضافا به این که اقاله عقد را از حین اعلام منسفخ می کند و اثر قهقرائی ندارد و از طرفی حق شفعه چون بر اقاله سبق دارد شفیع می تواند به موجب حق اسبق اقاله انجام شده را باطل نماید و اخذ به شفعه کشف از بطلان اقاله می نماید و لذا و نماء حاصله پس از اقاله مال مشتری است و نماء ثمن مال بایع است(منهاج الصالحین خوئی،بی تا ،جلد ۱ ص۳۶۷).

۱-۱۲-۱۷- نماء متصل موقوف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]