امام علی (علیه السّلام) در رفع این احساس تکبر و خود کامگی اقداماتی داشتند که اغلب ارشادی بود و در برخی موارد، لحن تندی به خود می گرفت. در نامه ای شدید اللحن به اشعث بن قیس والی آذربایجان می نویسد: تو حق ندارى نسبت به رعیّت استبدادى ورزى‏.[۵۰۹]
در نامه به مالک اشتر فرماندار مصر، او را از هرگونه انحصار گرایی واختصاص قائل شدن در اموال عمومی حذر می دهد و او را از باز خواست در محضر عدل الهی حذر می دهد [۵۱۰] و تنها راه رفع غرور و تکبر را، توجه به عظمت حکومت خداوند می داند.[۵۱۱]
در مورد گزارشهای چپاول در بیت المال و مصرف انحصار گونه اموال عمومی سا کت نمی نشیند در نامه ای که به یکی از کارگزارانش که از تخلف او در مصرف بیت المال آگاه شده بود نگاشت؛ علاوه بر دستور بازگرداندن اموال به بیت المال با شدت عمل با برخورد نموده و به او علاوه بر خبر از عذاب اخروی وعده مجازات بدنی در دنیا نیز می دهد.[۵۱۲]
خود را به عنوان زمامدار مسلمین با هر یک از آنان برابر می داند و در نامه به مصقله بن هبیره به مسأله مساوات همه مسلمین در بهره برداری از بیت المال تصریح می کند.[۵۱۳] همچنین تصریح می کند در اجرای احکام الهی بین فرزندان و اطرافیانش نیز تبعیض قائل نمی شود و در صورتی که از فرزندانش خبر تخلفی در بیت المال بشنود حتماً حق بیت المال را از ایشان ستانده و به بیت المال باز می گرداند و خطای ایجاد شده را جبران می کند.[۵۱۴]
در نامه ای دیگر به یکی از کار گزارانش طبق گزارشی که خیانت او نسبت به بیت المال به دستش رسیده، ضمن توبیخ او از او می خواهد سریعآً حساب اموال را برایش ارسال کند و او را از حسابرسی قیامت برحذر می دارد.[۵۱۵]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یکی از رفتارهای انحصارگرایانه خلفای قبلی، تقسیم نامساوی بیت المال بود. اولین تفاوت ها در پرداخت سهم خزانه مملکت میان مردم در زمان خلیفه دوم به وجود آمد. عمر به تقلید از فارسیان دیوان هایی تشکیل داده بود و در آن به تقسیم طبقات مردم بر حسب حرف و شئون اجتماعی پرداخته بود و در تقسیم بیت المال نیز با توجه به این طبقه بندی رفتار می کرد؛ از این رو بسیاری از اصحاب که افتخار همراهی با پیامبر را داشتند و از شأن والای اجتماعی برخوردار بودند بهره ای بیشتر از بیت المال داشتند. این اقدام در زمان عثمان شدت گرفت و فاصله اقتصادی زیادی میان طبقات مختلف شکل گرفت. امام علی (علیه السّلام) پس از رسیدن به حکومت با شیوه دو خلیفه قبل در تقسیم بیت المال مخالفت نمود. ایشان در سخنانشان به مسئله اعطای مساوی از بیت المال و تفاوت قائل نشدن میان مسلمین به بهانه های مختلف اشاره داشت و با افتخار از اقدام خود یعنی از بین بردن دیوان های بخشش از بیت المال و تقسیم بیت المال به شیوه پیامبر سخن می گوید.[۵۱۶]
امام علی (علیه السّلام) در اولین روز های خلافت مردم را جمع نمود و در خطبه ای به برقراری مساوات بین همه مسلمین بدون توجه به سوابق ایشان در اسلام یا قرابت با پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) تأکید نمود و همه را برای تقسیم بیت المال به طور مساوی دعوت نمودو فرمودند: آگاه باشید هر کس از مهاجرین و انصار از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنان تصور می کند که به خاطر مصاحبت با پیامبر خدا بر دیگران فضیلتی دارد باید بداند که فضیلت آشکار و درخشان برای روز جزاست و نزد خدا پاداش و اجر خواهد داشت؛ پس اکنون نباید امتیازی بخواهد. اما هرکس که دعوت خدا و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) را اجابت کرده شریعت را تصدیق کرده، با ما به یک قبله نماز می خواند مستحق برخورداری از حقوق و حدود مقرر اسلامی خواهد بود. شما همگی بنده خدائید و این اموال از آن خداست که باید یکسان بین شما تقسیم شود هیچ کس را درآن بر دیگری برتری نیست.[۵۱۷]
سیره امام علی (علیه السّلام) در تقسیم غنایم آن بود که از تقسیم مردم به عرب و عجم خویش و بیگانه و عبد و حر، خود داری می کرد و هر گونه انحصار طلبی را کنار گذاشت. حتی در یک مورد برادرش عقیل که عیالمند و دارای اوضاع اقتصادی نامناسب گشته بود از او خواهان کمک مادی از بیت المال شده بود و سهمی از بیت المال برای سامان بخشیدن به زندگی اش طلب نموده بود، ایشان به سختی با این امر مخالفت نمود و به او فرمودند من و تو در استفاده از بیت المال مانند یکی دیگر از مسلمانانیم و امتیازی بر یکدیگر نداریم.[۵۱۸]
یکی از روش های حکومتی عثمان که علی (علیه السّلام) از همان ابتدا به شدت با آن به مخالفت پرداخت خویشاوند پذیری او و پرداخت ویژه از بیت المال به نزدیکانش و مسابقه آنان برای حیف و میل اموال عمومی بود، عاملی که اسباب مرگ عثمان را فراهم ساخت.[۵۱۹]
این خویشاوندی زمینه رانت خواری اسلامی را فراهم آورد یعنی حاکمان و کارگزارانشان در پشت پرده صله ارحام و رسیدگی به خویشاوندان که جنبه ای نیکو و مذهبی داشت، به غارت بیت المال و پیوند نمودن ثروت های عمومی به اموال قوم و قبیله خود پرداختند و بقیه مسلمین را از حقوق اصلی خود محروم نمودند. روی همین اصل است که امام در نامه به مالک اشتر در مورد نحوه رفتار با اطرافیان و خویشاوندان، از او می خواهد از هر گونه عملی که سبب برتری دادن آنان نسبت به عوام مردم می گردد، همچون بخشش زمین یا انعقاد قرارداد به نفع ایشان خودداری کند؛ زیرا سود مادی این اعمال نصیب اطرافیان می شود و در عوض بی اعتباری و عیب و ننگ را برای کارگزار متخلّف به دنبال دارد.[۵۲۰] همه این تذکرات برای آن است تا جلوی نفوذ عده قلیلی در دستگاه حکومت و بهره برداری آنها از یبت المال و فرصت های کسب منفعت ایجاد شده گرفته شود .
هم چنین وقتی گزارشی از رفتار انحصار گرایانه حاکم اردشیرخره در بخشش اموال بیت المال به یکی از اقوامش، به ایشان می رسد؛ در نامه ای ضمن تشریح عمل ناپسند او نتیجه این عمل او را بر انگیختن خشم و غضب الهی، نافرمانی پیشوای عادل و خیانت به مسلمانان و پایین آمدن منزلت او نزد امام می داند.[۵۲۱]
یکی از رفتار های انحصار گرایانه اقتصادی در بعد تجارت، احتکار است. همانطور که اشاره شد احتکار در توزیع و فروش آن است که صاحب کالا با اقدام ممانعتی خود در پخش کالا می خواهد در جریان قیمت های بازار تأثیر بگذارد وآن را به نفع خویش سوق دهد تا سود مادی خود را حداکثر کند . در نظر امام علی (علیه السّلام)، احتکار یکی از گناهان بزرگ و شیوه بدکاران محسوب می شود[۵۲۲]
ایشان احتکار اموال عمومی را از ویژگی نادانان می داند،[۵۲۳] زیرا فرد نادان و بی تجربه گاه با انجام عملی به ظن خویش منفعت کسب کرده اما در واقع خسارت والایی به او می رسد. فرد احتکار کننده نیز با این که با تلاش خود مال زیادی فراهم می کند در صورت اجرای عدالت در دنیا به مجازات دنیوی دچار می گردد و درآخرت به عنوان عامل یک گناه کبیره به عذاب دردناک اخروی دچار می گردد.
امام علی (علیه السّلام) به لزوم جلوگیری از این فساد واقف بودند و هر روز در بازارها سرکشی می نمود و اصول تجارت و کسب رزق حلال را به فروشندگان متذکر می شد که از جمله این اصول خودداری از احتکار مایحتاج مسلمین بود. گذشته از تذکر لسانی با متخلفان از قوانین تجارت اسلامی برخورد می کرد و علاوه بر مجازت آنان، اموال احتکار شده را از انبارها خارج و برای فروش با قیمت عادلانه به انظار مردم می آورد.
ایشان در نامه خویش به مالک اشتر از او می خواهد از شکل گیری تجارت بر اساس احتکار جلو گیری کند و شرط تجارت سالم را رعایت عدالت در تعیین قیمت کالاو رضایت دو طرف معامله می داند.[۵۲۴]
از سخنان مولا علی(علیه السّلام) در جای جای نهج البلاغه و ممانعت شدید ایشان از انحصار گرایی در امور مختلف این نتایج حاصل می شود: اولاً: رفتار انحصار گرایانه سبب ضرر به عموم مردم و نقصی برای حاکم جامعه است. ثانیاً: خلاف موازین عدالت و باعث اجحاف به یک طرف معامله یعنی خریدار می شود. ثالثاً: عاملان این رفتار انحصار گرایانه باید محاکمه شوند اگر این رفتار شرعاً حرام نباشد امام دستور منع آن را نمی دهد.[۵۲۵]
یکی از راه های مبارزه با استئثار و انحصاری نمودن نعمت ها، آگاه ساختن مردم و تقویت فرهنگ و قدرت تفکر میان آنان و به تبع آن آشنا ساختن ایشان با حقوق شهروندی می باشد؛ زیرا بی بصیرتی و ناآگاهی مردم از مهم ترین زمینه های ایجاد خودکامگی و انحصار طلبی در میان کارگزاران می باشد. از این رو مولا علی (علیه السّلام) نیز از جمله مهم ترین وظایف خود را آگاهی رساندن و آموزش مردم و رهایی آنها از بند جهالت می داند[۵۲۶]. از دیگر راه های مبارزه با انحصار طلبی بازرسی از اموال و دارایی های مسئولین و جلوگیری از دست اندازی آنان به بیت المال می باشد
سیره امام علی (علیه السّلام) در زمینه مبارزه با انحصار گرایی شامل موارد زیر می گردد:
– گماردن خبر چینان نامحسوس در میان کارگزاران و توجه به گزارشات مردمی موثق در مورد اعمال و رفتار کار گزاران حکومتی یا حیف و میل اموال بیت المال به نفع خود و خویشاوندانشان.
– شدت عمل در برخورد با کارگزاران خاطی و برکنار نمودن آنها از مناصب حکومتی و باز گرداندن اموال غارت شده به بیت المال مسلمین.
– سرزدن به بازارها و مجامع عمومی و تذکر دادن اوامر و نواهی الهی و جلوگیری از شکل گیری تجارت انحصار طلبانه احتکار میان بازاریان و تنبیه خاطیان به اشد مجازات و…
این شیوه ها می تواند الگوی عملی مبارزه با انحصار طلبی برای همه حکومت های اسلامی باشد.
نتیجه گیری
عدالت اجتماعی از اجرای عدالت فردی در میان تک تک افراد جامعه ناشی می شود. در واقع اجرای عدالت فردی گامی بزرگ در راستای عدالت اجتماعی است.
نظریات مختلف راجع به عدالت به مفاهیمی از قبیل مساوات، برخورداری یکسان از منابع و درآمدهای عمومی، نفی تبعیض و رضایت عامه اشاره دارند.
در دیدگاه اندیشمندان اسلامی راجع به عدالت علاوه بر موارد فوق مقابله حق و تکلیف، در نظر گرفتن استعدادها و توجه با تفاوت های طبیعی افراد مورد توجه است .
اجرای عدالت همواره مخالفانی به دنبال خواهد داشت این افراد کسانی هستند که به مدد صفاتی چون فرصت طلبی، سودجویی، طمع ورزی وخودخواهی، با بهره گرفتن از روابط ناعادلانه از منابع روز افزون و سرشار ملت به رایگان بهره می برند و با اجرای عدالت دست خود را از اعمال قدرت و بهره برداری های کلان کوتاه می بینند از این رو در راه اجرای عدالت اجتماعی سنگ اندازی می کنند.
مقابله با موانع پیش روی عدالت با اهرم هایی از قبیل بر انگیختن حس مسئولیت پذیری میان مردم و گسترش نظارت عمومی و شدت عمل دربرخورد با تخلفات مالی در بیت المال امکان پذیر است .
طی مسیر دشوار اجرای عدالت به مدد بهره گیری و به کار بستن رهنمودهای کلام الهی و معصومین (علیه السّلام) میسر خواهد بود.
پیشنهادات
پژوهش حاضر با بهره گیری از کلام قرآن کریم و نهج البلاغه سعی در ارائه راهکارهای اجرای عدالت اجتماعی و موانع پیش روی اجرای آن داشت. عدالت از جمله موضوعاتی است که عرصه پژوهش گسترده ای دارد، از این رو مواردی جهت پژوهش های بعدی پیشنهاد می گردد:
– بررسی اندیشه های عدالت خواهانه در مکاتب مختلف شرقی و غربی و مقایسه آنها با عدالت در اندیشه اسلامی و استخراج نظریه ناب و اصیل اسلامی در رابطه با عدالت .
– توجه به مقوله عدالت اجتماعی در وضع یا اصلاح قوانین و مجازات ها.
– نقش و اهمیت عدالت فرهنگی به عنوان زیر بنای عدالت اقتصادی و سیاسی.
– موارد جایگزینی روابط ناعادلانه به جای ضوابط در نظام های سیاسی کشورها و نقش آن در تشکیل شکاف های طبقاتی.
ـ نقش اساسی عدالت در شکل گیری نهضت ها و خیزش های عظیم مردمی در طی ادوار مختلف زندگی اجتماعی بشر.
فهرست منابع و مآخذ:
الف: منابع فارسی

    1. قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن کریم،۱۴۱۵ق.
    1. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: انتشارات مشهور، ۱۳۷۹.
    1. ابن خلدون، عبد الرحمن، مقدمه، ترجمه محمدپروین گنابادی، چاپ چهارم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۲.
    1. احمد العلی، صالح، دولت رسول خدا، تر جمه هادی انصاری، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۱.
    1. اخوان کاظمی، بهرام، عدالت در نظام سیاسی اسلام، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۱ .
    1. ــــــــــــــــ ، عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام، قم: بوستان کتاب ،۱۳۸۲.
    1. ۷- ارسطاطالیس، اخلاق نیکو ماخوس، جلد ۱، ترجمه سید ابو القاسم پورحسینی، تهران: دانشگاه تهران، بی تا.
    1. اسماعیلی یزدی، عباس،فرهنگ صفات، قم: مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۶.
    1. انوری حسن ، فرهنگ بزرگ سخن، جلد ۶ ، تهران : انتشارات سخن ، ۱۳۸۱ .
  1. بابا پور، محمد مهدی، سیاست و حکومت در نهج البلاغه، قم: انتشارات تهذیب، ۱۳۸۹.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...