اسلام نقطه پایانی و کمال تمام ادیان الهی می باشد و ارکان آن عبارت از توحید، نبوت و معاد است که توسط تمام پیامبران الهی به بشریت ابلاغ و تسلیم به آن سبب مسلمانی پیروان آنان بوده است. لذا بسیاری از پیامبران هم خود را مسلمان خطاب کرده و هم قرآن کریم آنان را با نام مسلم و دین آنان را اسلام نامیده است.
اساساً دین همه ساکنان آسمانها و زمین اسلام است زیرا همه موجودات عالم تحت سیطره و مقهور قدرت لایزال الهی هستند و چنانکه فرموده است: “أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ”(آل عمران ، ۸۳)
آیا جز دین خدا را مى‏ جویند با آنکه هر که در آسمانها و زمین است‏خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانیده مى ‏شوید.
دین مقبول در نزد خدا اسلام است و هر کس دینی غیر از اسلام برگزیند از او پذیرفته نیست و چون خداوند ازلی و ابدی است قهراً دین او از آغاز تا سرانجام عالم اسلام می باشد و شامل همه اعصار می شود.
” إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ “(آل عمران ، ۱۹)
” وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ “ و هر که جز اسلام دینى [دیگر] جوید هرگز از وى پذیرفته نشود.
در آیه ” مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ “ (آل عمران ، ۶۷)قرآن کریم تصریح دارد که دین ابراهیم دین اسلام بوده است که همان دین توحید و صراط مستقیم و مورد رضایت اوست.
در تفسیر گران سنگ تنسیم در ذیل آیه ۱۹ سوره آل عمران که فرموده است ” إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ “ آمده است:
” خدای سبحان از خطوط کلی ادیان الهی با اسم فراگیر ” اسلام ” یاد می کند و آن را صحیح می شمارد، همچنین ریشه اختلاف صاحبنظران را پس از شناخت حقّ، ستم می خواند … (از نظر قرآن) مجموعه قواعد مربوط به عقاید، اخلاق، احکام و حقوق بشر، الهی باشد یا ساخته و پرداخته انسانها، ” دین” خوانده می شود. فرعون معتقدات و مقررات جامعه بت پرستان مصر را ” دین ” می نامید: ” إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ “(غافر، ۲۶)یا آنجا که می فرماید: ” لکم دینکم ولی الدین “(کافرون، ۶) دین حق را می توان مجموعه قوانین و مقرراتی ساخته مبدایی مطاع و نافذ دانست، زیرا مجموعه قوانین در عالم فراوان است، ولی قانون مرضّی خدا فقط اسلام است که عصاره اش به صورت قرآن و سنت عترت ائمه اطهار درآمده است، بنابراین دین در اصطلاح به معنای اسلام است…

و دین خدا همان دین حقّ است ” هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ “ و به جز اسلام نیز هیچ دین دیگری پذیرفته نمی باشد. ” وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ” . (آل عمران ،۸۵)..
قرآن کریم از سوئی می فرماید: ” إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ ” و از سوئی دیگر آنچه را عند اللهی است، ثابت و پایدار می داند:
” مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ “ (نحل ، ۹۶)
بنابراین اسلام دین ثابت و مستمری است که نه تخلف پذیر است و نه اختلاف پذیر و انبیاء(ع) همگی براساس خطوط کلی آن حرکت می کرده اند؛ ولی همانگونه که درجات آنان یکسان نیست.” فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ “( بقره ،۲۵۳)
درجات ارائه ایشان نیز یکسان نخواهد بود: برخی دین کامل آورده اند و بعضی دین کاملتر.
دین تام و کامل و خداپسند آن است که در نزد ذات اقدس خداوندی بر پیامبر خاتم(ص) در بیست و سه سال نازل شد و با بیان ولایت و امامت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به حد نصاب خود رسید و به جهانیان عرضه شد ” الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ” (مایده،۳)
هر پیامبری مصدق ره اورد انبیای پیشین بود و برخی از آنان مبشر انبیای پس از خود. بنابراین باید به همه آنان ایمان آورد و ایشان را معصوم و فرستاده خدا دانست. ” لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ “(بقره ،۲۸۵)
دین همه پیامبران تنها اسلام است” إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ “ و تمامی پیامبران دینی واحد داشتند ” شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا “(شوری،۱۳)
خدای سبحان به پیامبران خطاب فرمود که همین دین معهود را برای شما تشریع کردم و شما موظف به اقامه آن هستید و پیامبران نیز به فرزندان خود سفارش می کردند که از دین پیروی کنند؛ مثلاً حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب به فرزندانشان چنین می گفتند: ” وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ “(بقره ،۱۳۲) (جوادی آملی ،۱۳۸۷، ج ۱۳: ۴۲۶-۴۳۴)
دین اسلام در واقع همان صراط مستقیم خداوند است که خداوند متعال در سوره مائده آیه ۱۴ هر دو را در یک آیه جمع کرده و فرموده است:
” یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ “
و همانگونه که در آیه ۳ مائده بیان شد؛ دین مورد رضایت خداوند اسلام است و همانگونه که در سوره حمد آمده است، صراط مستقیم نیز صراط همان کسانی است که نعمت خداوند بر آنان ارزانی شد و بزرگترین نعمت هم نعمت هدایت است که خداوند به دلیل ارزش و مقام بی بدیل آن بر مومنین منت نهاده است و فرمود: ” لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ “(آل عمران ، ۱۶۴) بنابراین صراط مستقیم صراط همه انبیاء الهی است که عالی ترین مصداق هدایت شدگان و مشمولان نعمت خداوند سبحان می باشند.
در آیات ۱۶۱ و ۱۶۲ سوره انعام نیز صراط مستقیم، همان دین ابراهیم و دینی که پیامبر اکرم(ص) نیز به آن امر شده معرفی گردیده است.
“قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ “
اسلام خود را نقطه کمال همه ادیان الهی پیش از خود و مصّدق همه آنها و خود را مورد بشارت از سوی تمامی آنها می داند.
غرض از آوردن این بخش آن است که بدانیم خروج از اسلام و گرایش به ادیان الهی سابق، آیا اساساً امکان پذیر است یا خیر و طرح این موضوع از سوی عده ای به چه معنا و مقصودی می باشد. این قسمت یکی از مستندات ما در فصل بعدی است.
۳-۱-۱۱- اسلام دین اخلاق و جامع همه ارزشهای انسانی
تمام فضائل انسانی در اسلام جمع، و تمام رذائلی که عقل بشر می تواند تصّور کند در اسلام مذموم و مورد نکوهش است. راستی، امانتداری، صداقت، وفای به عهد و پیمان، درستکاری، گذشت و فداکاری، نوع دوستی، محبّت، خدمت به والدین و همسر، ترحم به کودکان، رعایت حقوق همسایه، پاک دامنی و پاک چشمی، غیرت، شجاعت همه و همه، از ارزشهای انسانی مورد قبول ابناء محسوب شده و مورد تأیید و تأکید اسلام میباشد. موارد زیر از مشخصه های اسلام است که به اشاره از آن می گذریم.

    1. همه ما بندگان خدائیم نه بنده دیگران. انا لله و انا الیه راجعون.
    1. نظام جهان مبتنی بر رابطه علی و معلولی و عمل و عکس العمل است.

این جهان کوه است و فعل ما ندا باز آید سوی ما از که صدا
“لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ”(ابراهیم ، ۷)
اگر شکر مواهب الهی شود خداوند نعمات را افزایش و اگر ناسپاسی کنید عذاب خداوند دردناک است.
یعنی نظام عالم دارای حساب و کتاب است و هیچ ظالمی در آن بدون عقوبت نخواهد ماند. این اصل به انسانها آرامش می دهد.
۳- انسانها بر حسب خلقت مساوی آفریده شده اند. هیچ انسانی بر حَسَب خلقت بر دیگری امتیاز ندارد الا به علم و جهل و تقوی و جهاد در راه خدا.
“هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ”(زمر ،۹)
“فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا”(نسا ،۹۵ )
“إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ”(حجرات ،۱۳)
۴- انسان به حکم اینکه دارای جوهر روحانی مستقل است و اراده اش از حاقّ ذات روحانی اش سرچشمه می گیرد، مختار و آزاد است. و هیچ جبر و ضرورتی آزادی و اختیار او را سلب نمی کند و دقیقاً به همین خاطر مسئول اعمال خودش است و آزاد نیست که هر کاری را انجام دهد.
۵- اسلام دین سماحت و سهولت است و آنجا که تکالیفش باعث مشقت باشد. آنها را برمی دارد و دستور به گذشت و عفو می دهد.
۶- اسلام حقوق فردی و اجتماعی انسانها را تضمین کرده ولی حقوق اجتماعی را بر فردی مقدّم می شمارد.
۷- اسلام هیچ دستور مضری برای بشر ندارد و چنانچه حکمی از اسلام در برهه ای از زمان باعث ضرر و زیان باشد اسلام آن را تعطیل می کند.
۸- اسلام با هر آنچه ضد عقل و اراده و اختیار انسان است مخالف است. دقت شود؛ اسلام با آنچه ضد عقل و اراده است دشمن است. آیا می شود در فروعات خود حکمی داشته باشد که ضد آزادی عقیده به عنوان بدیهی ترین ثمره عقل باشد؟!
۹- در اسلام استثمار و بردگی و بهره کشی از دیگران حرام است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...