فایل شماره 4969 |
۶٫ فعالیت بیش از حد تفکر حسی – عملی : این نظریه بالا بودن بهره هوشی را سبب عدم تعادل بین تفکر حسی- عملی و تفکر زبانی نظری میداند. تئوری پردازان نارسایی تفکر زبانی–نظری عقیده دارند که به کودک نباید اجازه داد بیش از حد با مفاهیم زیبایی شناختی و یا مکانیکی و یا حتی با مفاهیم اخلاقی فراتر از سطح ذهن خود آشنا شود.
«اگر چه نظریه پردازان مختلف لکنت را به سازمان یافتگی روان آزرده وار، رفتارهای آموخته شده در تعامل با والدین و اطرافیان، ناهماهنگیهای ادراکی و عصبی ـ عضلانی و بالاخره به عوامل ژنتیکی نسبت دادهاند و هریک نیز با پافشاری بر موضع خود خواستهاند ثابت کنند که علت این اختلال بهآسانی قابل شناسایی است اما هنوز هم پس از قرنها مشاهده، تحلیل و تشخیص تدارک روش های درمانگری عامیانه و علمی نتوانستهاند به علت اصلی این مشکل گفتاری پی برند. پس باید پذیرفت که وقوع این پدیده به یک علت خاص محدود نمیشود و قبول این نکته نیز به منزله پذیرش نقطه پایان این بحثهای پایان ناپذیر است؛ چراکه به رغم تمامی این موضع گیریها، افراد لکنتی همواره دچار لکنت بوده و هنوز هم هستند. با این حال پیشرفتهای چشمگیری در قلمرو روش های درمانگری به وقوع پیوسته است و شاید این روشها بتوانند در آینده علت و چگونگی اثر بخشی و یا عدم تأثیر روش های مختلف درمانگری را آشکار کنند و از این راه دستیابی به علت یا علل لکنت را نیز امکان پذیر سازند»(دادستان۱۳۸۷: ۷۴) .
۲-۲-۵ نظریههای لکنت
۲-۲-۵-۱ نظریه دکتر اسمایلی بلانتون[۴۷]
“دکتر بلانتون دلیل لکنت را عوامل روانی میداند و معتقد است که ترس موجب کاهش کنترل کورتکس بر روی اندامهای گفتاری میشود. او بیان میدارد که لکنت ریشه در مشکلات عاطفی دارد. در اثر ترس فعالیتهای کورتکس دچار مشکل میشود. یک پاسخ رفتاری معین، به صورت عادت همراه با ترس به وجود میآید که در موقعیتهای مشخص خودنمایی میکند و باعث تقویت گری و مکثهای اصلی لکنت میشود. لکنت، منشأ عاطفی دارد و به نقص اندامهای گفتاری مربوط نمیشود. رشد شخصیت از دوران کودکی شروع میشود و بسته به نوع رابطه کودک با والدین خود شکل میگیرد. تجربه های اولیه در ناخودآگاه باقی میماند و اغلب هنگامی که شخص با این الگوهای ناخودگاه مواجه میشود، احساس اضطراب و گناه میکند. علت اضطراب که در ناخودآگاه نهفته است، ناشناخته باقی میماند. این اضطرابها همان مشکلات عاطفی هستند که در بسیاری از اختلالات، از جمله لکنت خود را نشان میدهند.”(به نقل از دهقانی هشتجین،۱۳۷۴: ۳۷-۳۸)
۲-۲-۵-۲ نظریه دکتر بلومل[۴۸]
«عمده نظریات او بر این محورها استوار است که:
۱- علت اصلی لکنت در مشکلات عاطفی نهفته است.
۲-سیستم عصبی یک نوزاد در مجموعه ناهماهنگ عمل میکند(مثل استفاده از دستها و راه رفتن
و …) «گفتار» نیز از همین ناهماهنگی پیروی میکند و سبب تلفظهای غلط، تکرار و مکث میگردد. کودکی که این مرحله را به مرحله بعدی زندگی خود انتقال دهد، در آینده یک لکنتی خواهد بود.
۳- ساختار گفتار میتواند در اثر استرسهای شدید مانند شک یا ترس مختل شود، که این اختلال میتواند به صورت بیصدایی، اختلال صوتی، لالی یا لکنت ظاهر شود.
۴- لکنت یک واکنش روانی- عصبی است.
۵- لکنت ترکیبی از بیصدایی، (گرفتگی) اسپاسم و لالی است »( به نقل از فرهمند پور، ۱۳۸۹: ۲۳۶).
۲-۲-۵-۳ نظریه دکتر بوم[۴۹]
«علل لکنت را به دو دسته تقسیم کرده است.
۱-داخلی یا مزاجی که طی آن، کودک تمایل بیمار گونهای را به ارث برده و در واقع، مستعد لکنت میشود.
۲- خارجی یا محیطی که از شوک، ترس، بیماری و فشار ناشی می شود»(به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۴۳).
۲-۲-۵-۴ نظریه دکتر برینگ برینگلسون[۵۰]
«لکنت یکی از شایعترین تظاهرات یا پدیده های ناشی از ناهماهنگی اعصاب مرکزی است که بهصورت گسیختگیهای کلونیک و تونیک جریان تنفس، همراه با ناهماهنگی مشخص در ساختمانهای گفتاری خودنمایی میکند. لکنت معمولاً به صورت گسیختگیهای کوتاه گفتاری بدون تقلا و تکرار شروع میشود. گیرهای دارای فشار و تونیک در بیشتر مواقع به عنوان اختلالات ثانویه اتفاق میافتد و آن هنگامی است که کودک در معرض ناسازگاری محیط اجتماعیش قرار میگیرد. به نظر من لکنت، نوعی توقف در رشد عصبی است» (به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۴۷).
۲-۲-۵-۵ نظریه شیهان[۵۱]
«گفتار یک شخص لکنتدار میتواند در سه حالت قرار بگیرد.
حالت اول: هنگامی که تمایل فرد به حرف زدن بیشتر از سکوت باشد. در این صورت، او قادر است به خوبی و بدون لکنت صحبت کند.
حالت دوم: هنگامی که تمایل او به اجتناب بیشتر از حرف زدن باشد. این همان حالتی است که او سکوت اختیار می کند.
حالت سوم: هنگامی که دو تمایل بالا به یک اندازه در او ایجاد شود. این حالت باعث تضاد شده و درنتیجهی این تضاد و کشمکش، شخص دچار لکنت میشود»(به نقل از فرهمند پور،۱۳۸۹: ۲۳۸).
۲-۲-۵-۶ نظریه دکتر کاروت[۵۲]
«لکنت یک اختلال کلی عصبی نیست، بلکه در واقع یک عادت ریشهدار است. هر روانپزشک و یا
بهطور کلی درمانگری قبول دارد که درصد کمی از افراد نوروتیک لکنت دارند و لکنت به هیچ وجه نشانه یک حالت نوروتیک نیست. از صد نفر لکنتی و صد نفر غیر لکنتی تقریباً تعداد یکسانی حالت عصبی خواهند داشت.البته لکنتی ها عصبی تر هستند. اما عصبانیتشان بهخاطر لکنت توسعه یافته است. پس لکنت عادتی است که از شوک اولیه منشأ میگیرد»(به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۵۴).
۲-۲-۵-۷ نظریه وندل جانسون[۵۳]
کودکان هنگام آواسازیهای اولیهی خود، تمایل به تکرار صداها و سیلابها دارند. چنین تمایلی ممکن است در آینده به لکنت تبدیل شود. بنابراین، میتوان گفت که تمام مردم دنیا کمابیش لکنت دارند. هرگاه در این مرحله بزرگترها واکنش نامناسب داشته باشند و برچسب “لکنتی” به کودک بزنند، رفته رفته چنین رفتارهایی در او تثبیت و به لکنت گسترده تبدیل میگردد. لکنت رفتاری اکتسابی است که استعداد ارگانیکی در آن نقش دارد. از این گذشته عوامل دیگری مانند رقابت کودکان در شروع حرف زدن، ناکافی بودن پاسخ مخاطبان کودک به پرسش های او، انضباط خیلی سخت و بیثبات در برخورد با کودک موجب لکنت در کودک میشود(فرهمند پور،۱۳۸۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۵-۸ نظریه دکتر نایب دونلاپ[۵۴]
«دکتر دونلاپ میگوید لکنت عادتی است که باید ترک شود. اصول روانشناختی یادگیری در ایجاد یا عدم ایجاد این عادت دخالت دارد. در زمینه یادگیری، قبلاً چنین تصور میشد که شخص با انجام دادن کاری، آن را یاد میگیرد و در اثر تکرار، در آن مهارت مییابد. این فرضیه آلفای دونلاپ است که پاسخ به محرکهای مورد نظر مشخصاً این احتمال را بالا میبرد که در برگشت الگوی مشابه، پاسخ مشابهی اتفاق بیفتد. به هر حال دونلاپ دریافت که این تئوری با واقعیت مطابقت ندارد. شخص برای تیر زدن به هدف بارها خطا میکند. او در واقع خطا را تمرین میکند، اما آن را ترجیح نمیدهد. به همین جهت، بالاخره با زدن به هدف، پاسخی متفاوت از پاسخ دیگر میدهد. دونلاپ به خاطر این نکته فرضیه بتا را پایه ریزی کرد: پاسخ به نوبه خود، بر روی احتمال ایجاد الگوی تحریک مشابه که پاسخ مشابهی را تولید کند، تأثیری ندارد. این فرضیه، تأثیر منفی احتمال را که در تکرار وجود دارد نشان میدهد. ممکن است این تمرین برای از بین بردن عادت ناخواسته به کار میرود.»( به نقل دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۵۶-۵۷).
۲-۲-۵-۹ نظریه ون رایپر[۵۵]
«در این نظریه۱- احتمال ناهماهنگی سیستم عصبی-عضلانی و برتری طرفی بیان شده است.این نظریه بیان میدارد که لکنت کودک به دلیل عدم توانایی سیستم عصبی در هماهنگی لازم در عضلات گفتاری قرینه با الگوی زمانی است.۲-وجود اختلال در پس نورد شنوایی است.۳- در صورت وجود یک نقص در بیست حرکت همزمان یا متوالی مورد نیاز برای تولید یک کلمه، باعث گسیختگی تکرار و کشیده گویی میشود»(فرهمند پور، ۱۳۸۹: ۲۳۱).
۲-۲-۵-۱۰ نظریه دکتر جان ام فلچر[۵۶]
«لکنت یک مشکل روانشناختی است و تشخیص و درمان آن، باید با آگاهی اجتماعی، حساسیت زدایی در نگرش اجتماعی و رفع پاسخ اجتماعی آسیب شناختی صورت بگیرد. عوامل اصلی که شکلی از ناسازگاری اجتماعی هستند عبارتند از ترس، وحشت، احساس کهتری و نگرشهای ذهنی مشابه که همه از تجربیات خاصی ناشی شدهاند. ترس، وحشت و اضطراب همیشه وجود ندارد، بلکه در واقع پیشگویی صحبت، تحت شرایط خاصی به وجود مـیآید که باعث واکنشها آسیب شناختی لکنتی میشود. خاطره تجربیات تلخ گذشته، تجدید کننده عوامل سببی است» (به نقل از دهقانی هشتجین، ۱۳۷۴: ۵۸).
۲-۲-۵-۱۱ نظریه دکتر میبل اف گیلفورد[۵۷]
لکنت نشانهای از یک شخصیت عاطفی نابسامان است که عمیقاً بر زندگی فیزیکی، روانی و عاطفی فرد اثر میگذارد. به عبارت دیگر، لکنت یک اختلال گفتاری عملکردی و پیچیده است که ریشه در ترس و یا کشمکشهای روانی و عاطفی عمیق در درون فرد دارد. در بیشتر موارد، علل اولیه و ثانویه اختلال فراموش شده است(همان منبع).
۲-۲-۶ درمانهای لکنت
اگرچه در برخی از موارد لکنت خود به خود کاهش مییابد و حتی با افزایش سن از بین میرود اما امکان پا بر جا ماندن آن و موانعی که میتواند در زمینه ارتباطی به وجود آورد، توجیه کننده اقدامات درمانی هستند. همه محققان در این باب هم عقیدهاند که هر اندازه درمان لکنت زودتر آغاز شود به نتایج سریعتر و بهتری منجر خواهد شد. درمانگری باید بین ۵ تا ۷ سالگی آغاز شود. در گذشته روش های گوناگونی برای درمان کسانی که گرفتار لکنت بودهاند به کار برده اند. صدها نفر از آنها را جراحی کردهاند. وسایل بسیار و هزینه های هنگفت صرف شده است تا به گفتار مبتلایان به لکنت مهارت بخشند. از روش هیپنوتیسم در درمان لکنت استفاده شده است. همچنین برای ایجاد برتـری در یک طـرف مغز از داروهای گوناگون استفاده کردهاند امــا هیچ یک از این درمانها بهطور کامل موفق نبوده است. از آنجا که لکنتیها در کنترل عضلات اندامهای گویایی دچار مشکل هستند بسیاری از درمانگران توجه خود را به این جنبه (اندامهای گویایی) معطوف می کنند. آنها به کسـی که دچـار لکنـت است یاد میدهند تا در موقعیتهای اضطرابآور پاسخهای فیزیکی خاصی بدهد(همان منبع).
«در طی چندین دهه گذشته، بسیاری از محققین رویکردهای متنوعی را جهت درمان این اختلال گفتاری پیشنهاد کرده و میکنند. این رویکردها و شیوه ها هم از لحاظ اهداف و هم بهلحاظ تکنیکها و راهکارهای درمانی با یکدیگر متفاوتند اما میتوان شیوه های درمانی لکنت را به دو دسته کلی تقسیم کرد.در یک دسته از این شیوه ها که با نام رویکرد تعدیل لکنت ازآنها یاد میشود به تجزیه و تحلیل عوامل تشدید کننده لکنت همچون اضطرابها و هیجانات، ترسهای موقعیتی و نگرشهای منفی پیرامون لکنت پرداخته میشود. بهگونهای که درمانگر سعی میکند با رفع چنین مواردی، از لکنت فرد بکاهد»(به نقل زمانی و همکاران ،۱۳۹۰).
در گروه دوم این شیوه ها برخلاف دسته اول، تمرکز اصلی اهداف درمانی بر تغییر الگوهای کلامی و جنبه های حرکتی گفتار بوده و عقیده بر این است که اصلاً الگوهای گفتاری موجب رفع ترسها و هیجانات عاطفی ناشی از لکنت و بهبود نگرش فرد نسبت به ارتباط کلامی خواهد شد.یعنی با روان شدن جریان گفتار، عوامل تشدید کننده لکنت نیز بهطور خود به خود کاهش مییابند.این رویکرد درمانی با نام شکلدهی گفتار معروف است که شیوه گفتار کشیده یکی از تکنیکهای پر استفاده در این رویکرد میباشد. سوای نگاه متعصبانه به هر یک از رویکردها باید گفت که علاوه بر تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیم روش های درمانی بر روی جریان گفتار باید بتوان تأثیر هر شیوه درمانی را از طریق ارزیابی و آزمونهای معتبر مورد سنجش قرار داد. متأسفانه درباره نتایج و تأثیرات بلندمدت تکنیکهای گفتار درمانی لکنت، اطلاعات مستند و محکمی در دست نیست.» (همان منبع).
«علاوه بر این، روش های تازهتری برای کنترل تنفس، حنجره، زبان، لبها و فک کسی که گرفتار لکنت است مورد استفاده قرار گرفتهاند. با بهره گرفتن از یکی از این شیوه ها به او میآموزند که سرعت صحبت را کم و آهسته کند. به بیان دیگر به او یاد میدهند که وقتی احساس میکند در صحبت با زحمت و مشکل روبهرو شد صحبت خود را قطع کند و پس از کشیدن نفس عمیق به صحبت خود ادامه دهد.یکی از متخصصان گفتار و زبان به کسانی که گرفتار لکنت هستند توصیه می کند که پیش از شروع صحبت آه بکشند. او علت آنی لکنت را قفل شدن و گیر کردن پرده های صوتی میداند»( دهقانی هشتجین ،۱۳۷۴: ۷۲).
در شیوه دیگری که شیوه جریان هوا نام دارد به فرد توصیه میشود تا نفس عمیقی بکشد و اجازه دهد در هنگام سخن گفتن هوا بیرون بیاید. این کار به او کمک میکند تا گفتارش روان شود. به بعضی از کسانی که گرفتار لکنت هستند میآموزند تا خودشان به گیر کردن زبانشان پی برده و از آن جلوگیری کنند؛ این امر به آنها کمک میکنند تا به این آگاهی برسند که تکان دادن سر و دست، فشردن ماهیچههای صورت، بستن چشم، به تأخیر انداختن کلمههای ترسآور و مانند اینها تأثیری در روانی گفتار آنها ندارند و فقط از روانی گفتار و جریان طبیعی کلمات جلوگیری میکنند.بیشتر متخصصان گفتار و زبان تلاش میکنند نگرش و نگرانیهای فرد را در مورد شیوه گفتار تغییر دهد. گروهی از کسانی که لکنت دارند میگویند که لبهایشان در هنگام سخن گفتن باز نمیشود. به آنها میآموزند که چگونه با این حالت مقابله کنند(همان منبع).
«بر اساس نظر وان پیر[۵۸](۱۹۷۳) ضمن آنکه برخی از درمانگران به تألیف چندین روش برای درمان بیماران خود میپردازند، روی آوردهای درمانگری لکنت را میتوان در ۶ مقوله طبقه بندی کرد
– درمانگریهای مبتنی بر تلقین انحراف توجه و اقناع
– درمانگریهای مبتنی بر تنشزدایی
– درمانگری های مبتنی بر آهنگ گفتار و مهار بازده
– درمانگریهای مبتنی بر تنبیه و تقویت
– درمانگریهای مبتنی بر نظریه سیبرینتیک
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-04-05] [ 12:58:00 ق.ظ ]
|