گردد. جان همه کسانی که پناه داده شده اند، بسان جان ساکنان مدینه است و نباید به ایشان ضرری برسد.
در پایان می توان گفت اصل پناهندگی چه در دوران زندگی رسول خدا(ص) و چه بعد از آن در جامعه مسلمانان با دقت خاصی مراعات گردیده است و تنها مورد یکه این اصل استثنا خورده در پیام صلح حدیبیه آن هم به صورت مقطعی است که در آن پیامبر (ص) پذیرفت فراریان مردم مکه را در عین حال که مسلمان بوده و به هم مسلکان خود پناهنده شده باشند بجز زنان را بازگرداند، ولی مردم مکه به جنین شرطی عمل نکنند.
گفتار سوم: سیره مسلمین بعد از رحلت پیامبر(ص)
این سیره پسندیده نسبت به پناهندگان بعد از رحلت پیامبر(ص) در میان مسلمانان به عنوان یک قانون اسلامی بدقت مراعات می شده است. حتی تا آنجا که نوشته اند در مواردی امان یک برده مسلمان نسبت به مردم شهری تنفیذ شده است. فضیل بن زید نقل می کند در یکی از غزوات، هنگامی که از حمله به شهری که امید فتح آن می رفت بازگشتیم برده ای مسلمان باقی ماند و با مردم شهر گفتگو کرد و امان نامه ای برایشان نوشت و با پرتاب تیری آن را به داخل شهر انداخت و مردم شهر آن را پذیرفتند و دربهای شهر را گشودند[۱۰].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مرحوم صاحب جواهر ضمن نقل گفتار فضیل بن زید روایتی از حضرت علی(ع) نقل می کند که ایشان در یکی از جنگها به هنگام محاصره شهری، از امان دادن برده ای مسلمان به اهل آن مطلع گردید امان او را تنفیذ کرد و از محاصره آنجا دست برداشت[۱۱].
از آنچه گفته شد نتیجه گرفته می شود که پذیرش اصل پناهندگی و عمل بدان در جامعه اسلامی، قطعا از همان آغاز مورد توجه بوده و چه در زمان حیات و چه بعد از وفات پیامبر(ص) به آن عمل شده و حق پناه دادن نیز در جامعه اسلامی مخصوص حاکم اسلامی و حتی مشروط به تایید او نبوده است، بلکه هر فرد مسلمانان اعم از آزاد و برده در صورتی که از استقلال عقل و اختیار برخوردار بودند، می توانستند بیگانه یا بیگانگانی را پناه دهند و در این صورت آن فرد یا افراد از مصونیت مالی و جانی برخوردار می شدند.
اهتمام مسلمین به مساله پناهندگی تا آنجا بوده که حتی در مواردی هم که بیگانگان به توهم اینکه به آنان امان داده شده وارد سرزمین اسلامی می شدند ولی در واقع چنین امانی در کار نبود و آنها اشتباه کرده بودند، با آنان همانند پناهنده رفتار می شد و از مصونیت مالی و جانی برخوردار بودند و هیچ مسلمانی حق تعرض به آنان را نداشت و در صورتی که حاکم اسلامی حضور آنان را در جامعه اسلامی به مصلحت نمی دانست، افرادی را مامور می کرد تا آنان را به سلامت تا سرزمین خودشان بدرقه نمایند.
مبحث دوم: سنت پناهندگی و حمایت از پناهنده در حقوق بین الملل
نهاد حقوقی پناهندگی و سنت حمایت بین المللی از پناهنده و پناهندگان از آغاز پیدایش تاکنون در حقوق بین الملل تحولات زیادی را پشت سرگذاشته است. از این رو برای ارائه تصویری از این وضعیت و تبیین مسایل مربوط به تاریخچه حقوق پناهندگان، این وضعیت را در ادوار مختلف حقوق بین الملل بررسی می کنیم.
گفتار اول: پناهندگی و حمایت از پناهنده در دوران قبل از جامعه ملل[۱۲]
«مفهوم پناه جستن که عموما با یک محل یا مکان ملازم است در تاریخ بشری ریشه ای بسیار کهن دارد و همچون بسیاری دیگر از مفاهیم اجتماعی پیش از آن که ردپایی در تاریخ مکتوب بر جای گذارد، در جوامع بشری وجود داشته است[۱۳].»به گونه ای که تاریخ آن را پدیده ای بس دیرپا و همزاد زندگی اجتماعی انسان می داند، چنان که گروهی «آدم و حوا» را نخستین پناهندگان تاریخ خوانده اند[۱۴].
پدیده ترس از جان در مقابل یک خطر خارجی و پناه گزیدن در یک محل امن را می توان غریزه مشترک در همه جانداران توصیف کرد. «همین ترس غریزی انسان اولیه را به جانب غارها و شکاف های کوه های صعب العبور کشانید. بعدها با گردآمدن انسان ها به دور یکدیگر و تشکیل جوامع ابتدایی، ترس از نیروهای مافوق الطبیعه و جانوران جای خود را به ترس از همنوعان داد[۱۵]». به تدریج با گسترش جوامع بشری و افزایش تعداد اجتماعات، تنش ها میان افراد و گروه های بشری افزایش یافت، اما همیشه عده ای در صدد بودند که دیگران را تحت تسلط خود درآورده و آنها را استثمار کنند و بدین ترتیب فشارها و تهدیدات علیه جان و مال افراد بیشتر شد. به دلیل این شرایط، فشارها و ترس از جان، همیشه عده ای بودند که سرزمین خود را ترک کرده و در جاهای دیگر پناه می گرفتند.
الف: پناهندگی در عهد باستان
۱- پناهندگی در یونان
همان گونه که پیش از این یادآور شدیم، پناهندگی به عنوان یک رسم کهن که ریشه های عاطفی و فکری در همه افراد بشر داشته، از قدیم الایام در میان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و از جمله، یونانیان نیز برای این مساله اهمیت ویژه ای قائل بودند، به گونه ای که هر گونه نقض حق پناهندگی، مجازات های شدیدی را در پی داشت. در دولت شهرهای یونان پناهندگی به عنوان یکی از مسائل حقوق بین الملل مطرح گردیده است. شاید شکل گیری مفهوم پناهندگی به صورت نهادین، به دوران دولت شهرهای یونان برگردد. در یونان باستان حق پناهندگی به رسمیت شناخته شده و شخص پناهنده از نهایت امنیت برخوردار بود؛ زیرا این موضوع در چارچوب منازعات دولت شهرها و جناح های داخلی و در اعمال مجازات های تبعید اجباری نقشی بسزا داشت، هرگاه فرد مخالفتی نمی توانست دموکراسی را تحمل کند، حق داشت که به نقاط دیگر عالم برود. براساس قواعد متداول، پناهندگان می توانستند به معابد و نزد مجسمه های خدایان و مراکزی که در آنجا مراسم قربانی کردن به عمل می آمده،پناه برده و از مجازات مصون بمانند و این امتیاز از حقوق عمومی یونانیان سرچشمه می گرفت[۱۶].
معاهدات میان شهرهای مستقل یونان چنان دقیق و کامل تهیه و تنظیم گردیده تا قبل از قرن نوزدهم میلادی اثری همانند آن به چشم نمی خورد.
مهمترین مقرراتی که ریشه در قراردادها و معاهدات فوق داشته و بعدها توجه خاص یونانیان را برانگیخت و امروزه از قواعد حقوق بین الملل محسوب می شود، عبارت است از:
الف) شناسایی حق آزادی شخصی و صیانت دارایی اتباع کشورهای متعاهد
ب) تاسیس نمایندگای که تقربا همان کنسول امروز است و وظیفه حمایت از اتباع را در کشور خارجی و نیز یک سلسله وظایف سیاسی را برعهده داشت.
پ) داوری،که طریقه ای برای حل اختلاف مرزی و حقوقی طرفین بود. در این مورد معمولا کشور ثالثی به عنوان داور انتخاب می شد و داوری مفهوم سیاسی می یافت.
ت) مصونیت سفیران
ث) حرمت (بیطرفی و تقدس) بعضی از مکان ها
ج) تحکیم عهدنامه های صلح با ادای سوگند
چ) احترام طرفین به اجساد کشته شدگان در جنگ
ح) شناسایی حق پناهندگی
همچنان که می بینیم در این مجموعه، دو بند «ث» و «ح» ناظر به رسم پناهندگی و احترام و لزوم دفاع از پناهندگان است.
۲- پناهندگی در روم
در روم باستان نیز سنت پناهندگی که شدیدا از تخاصم قلمروهای مختلف تاثیر می پذیرفت، بدین معنی بود که حاکم یک سرزمین از اتباع سرزمین خصم و خصوصا فراریان از سرزمین دشمن می خواست که به سرزمین او پناه آورده و در آنجا آزادانه زندگی کند. «رومولوس[۱۷]» بنیانگذار امپراطوری روم- مکانی که در نزدیکی پایتخت خود که به نام خود وی روم خوانده شد را به عنوان مکان امن برای پناهندگان تعیین نمود و چنانچه این پناهندگان با او تبعیت می کردند، به آنان حق شهروندی اعطا می نمود و در صورت شرکت در جنگ با دشمن از سرزمین های آزاد شده نیز نصیب می بردند[۱۸].
۳- پناهندگی در ایران
سنت اعطای پناهندگی و حمایت بشردوستانه، در ایران قبل از اسلام نیز وجود داشت[۱۹] و آنچه در سالیان اخیر در پذیرش آوارگان عراقی و افغانی در ایران صورت گرفت، برداشتی است از ترکیب تعالیم ایرانی و اسلامی در حمایت از قشرهای محروم وضعیت در عرصه بین المللی در حقیقت آنچه در تاریخ بعد از اسلام در مورد نهاد پناهندگی وجود دارد، بی شک آمیخته ای از این نهاد در تاریخ ایران قبل از اسلام و دستورها و سنن اسلامی است.
ب: پناهندگی در آئین مسیح
با ظهور مسیحیت و پس از آن گرایش کنستانتین، امپراطور روم به این آئین از سال ۳۱۳ میلادی، مسیحیت دین رسمی روم گشت. امپراطور که مسیحی متعصبی بود، کلیساها را به عنوان محل پناه به رسمیت شناخته و در فرمانی که به همین مناسبت صادر کرد، مقرر نمود که به احترام حریم این امکنه، مامورین اجرای عدالت و متفذین حق ندارند مجرم یا کسی را که به کلیسا پناه برده است، تعقیب نمایند[۲۰].
در قرن هفدهم پناهنده شدن در کلیسا به عنوان یک اصل، چنان قوتی گرفت و مرسوم شد که بنا به عقیده «جنتیلی» استاد حقوق دانشگاه آکسفورد- اگر فردی به کلیسا پناه می آورد، مصونیت می یافت و حتی کسانی که خود این فرد را به آن محل آورده بودند نیز دیگر حق سلب مصونیت وی را نداشتند[۲۱].
مصونیت کلیساها کم کم با گذشت زمان و ظهور دولت های ملی در اروپا رو به زوال نهاد و انگیزه های پناهندگی اشکال پیچیده تری به خود گرفت و دیگر به عنوان ابزاری با صرف هدف حفاظت از افراد در مقابل انتقام، قلمداد نمی گردید.
ج: پناهندگی در آئین یهود
شاید نخستین بار اصطلاح پناهنده به طور مکتوب در کتاب عهد عتیق (تورات) به کار رفته و به مفهوم پناه دادن به «بیگانه» اشاره شده است، در جایی که می گوید:
«اگر غریبی در میان شما واگزیند، مثل متوطن شما باشد و او را میازارید و او را مثل خود محبت کنید[۲۲]».
یهودیان در عین تعصب دینی و خشونت در جنگ و گرایشهای ملی گرایانه، همچون بسیاری از ملل دیگر برای مساله پناهندگی اهمیت قائل بوده اند و مکان های خاصی را پناه گرفتن فراریان اختصاص داده بودند که اشخاص فراری اعم از اینکه جرمی مرتکب شده و یا بدون جرم مورد تعقیب قرار گرفته بودند هنگامی که وارد این مکان ها می شدند در امان بودند و کسی نمی توانست و یاحق نداشت آنان را بازداشت و یا مجازات نماید.
بر طبق احکام تورات شش شهر از چهل و هفت شهر سرزمین کنعان برای قبیله ای به نام لوی[۲۳] بود که این شش شهر را «شهرهای پناه» می نامیدند. نام این شهرها را چنین آورده اند:
۱- قادش در جلیل ۲- شکیم در کوهستان اقراییم ۳- جرون در یهودا و گذرگاه اردن ۴- ناصر در دشت ۵- رامود در جلعاد ۶- جولان در باشان
غلامانی که به علت جور و ستمگری اربابان فرار می نمودند چنانچه در یکی از آن شهرها پناه می گرفتند از آنها در مقابل انتقام جویی صاحبانشان حمایت می شد. کسانی که مرتکب قتل غیرعمد می گشتند هرگاه به یکی از این شهرها می رسیدند از گزند قصاص در امان بوده و خویشاوندان مقتول حق نداشتند معترض آنها گردند[۲۴].»
گفتار دوم: نهادهای حمایتی پناهندگان در دوران جامعه ملل
به طور کلی باید گفت که پیش از شکل گیری جامعه ملل، «پناهندگی» از تاسیس حقوقی مستقلی برخوردار نبوده و در خصوص حمایت بین المللی از پناهندگان و توجه جامعه بین الملی به آنان نیز تلاش چندانی صورت نگرفت. در آن دوران این موضوع صرفا به قوانین داخلی و عملکرد کشورها بستگی داشته و هیچ نوع همکاری بین المللی برای حمایت از پناهندگان وجود نداشت.
تا زمان تاسیس جامعه ملل مساله پناهندگان چه در سطح داخلی و چه در بعد بین المللی چندان با اهمیت نبوده است. در حقوق داخلی این مفهوم بیشتر زیر عناوینی مانند استرداد مجرمین، رفتار با بیگانگان و … مطرح می شده و در آثار کلاسی، تاسیس حقوقی مستقلی برای آن وجود نداشت[۲۵]. در نوشته های کلاسیک حقوق بین الملل نیز مساله پناهندگی بیشتر در بحث حقوق جنگ و قواعد حاکم بر آن مطرح می شده است. «نویسندگان اولیه حقوق بین الملل حق «متقاضیان پناهندگی»؛ یعنی کسانی که سعی داشتند از طریق ورود به خاک کشور همسایه خود را از معرکه جنگ به دور دارند، به رسمیت شناخته بودند. برای مثال جنتلی معتقد بود که به دلایل انسانی و عقلی باید این افراد تا زمان حل و فصل اختلافات از صحنه درگیری برکنار بمانند[۲۶]».
با این وجود می توان گفت که آغاز حمایت و کمک به پناهندگان و تلاش برای حل مسایل آنها به زمان تاسیس جامعه ملل برمی گردد[۲۷].
جنگ جهانی اول و انقلاب های بزرگی که در پی آن به وقوع پیوست، باعث شد تا جمعیت های وسیعی در جستجوی پناهندگی به کشورهای خارجی روانه شوند. این امر مخصوصا در مورد فرار شمار زیادی از مردم روسیه بعد از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷بسیار چشمگیر بود. وضعیت فوق به صورت یکی از معضلات اساسی آن دوران در آمد به طوری که حدود هشتصد هزار نفر تنها از روسیه به کشورهای دیگر پناه آوردند. این افراد در شرایط زندگی سختی به سر می بردند، فاقد اوراق هویت معتبر بوده و کشورهای میزبان آنها نیز که در جنگ خسارات زیادی متحمل شده بودند، قادر به حمایت مناسب از آنها نبودند[۲۸]. به علاوه موسسات خیریه ای نیز که در این زمینه وجود داشت، فاقد توان مالی کافی برای کمک به این تعداد افراد بودند[۲۹].
[یکشنبه 1401-04-05] [ 12:40:00 ق.ظ ]
|