کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



جدول۳-۱:نتایج سرشماری جمعیت۱۳۹۰
جدول۳ -۲- شاخص های جمعیتی سال ۹۰
شاخص های جمعیتی
۳-۱۶- زبان‌های ایران
بنابر گزارش کتابچه سیا، امروزه ایران از قومیت‌های گوناگونی از جمله فارس‌ها (۶۱ درصد)، آذربایجانی‌ها (۱۶ درصد)، کردها(۱۰ درصد)، گیلک‌ها و مازندرانی‌ها(۷ درصد)، لرها(۶ درصد)، بلوچ‌ها )۲ درصد(، عرب‌ها )۲ درصد(، ترکمن‌ها و قشقایی‌ها )۲ درصد) و دیگران (۲ درصد) تشکیل یافته‌است.
بنابر برآورد دیگری از کنگره آمریکا، ۶۵ درصد از ساکنان ایران به زبان فارسی، ۱۶ درصد به زبان ترکی آذربایجانی، ۷ درصد به زبان کردی، ۶ درصد به زبان لری، ۲ درصد به زبان عربی، ۲ درصد به زبان بلوچی، ۱ درصد به زبان ترکمنی، ۱ درصد به زبان قشقایی و سایر زبان‌های ترکی و کم‌تر از ۱ درصد نیز به زبان‌های ارمنی، آشوری، گرجی و دیگر زبان‌های غیرفارسی و غیرترکی سخن می‌گویند.
در ایران در حدود ۷۵ زبان و گویش رواج دارد.بنابر تخمین کتابچه اطلاعات سیا، بزرگ‌ترین گروه‌های زبانی ایران را به ترتیب فارسی با گویش‌های مختلف )۵۸ درصد(، ترکی آذربایجانی با گویش‌های مختلف )۲۶ درصد(، کردی )۹ درصد) ، لری (۲ درصد)، بلوچی (۱ درصد)، عربی )۱ درصد(، ترکمنی)۱ درصد) و دیگر زبان‌ها (۲ درصد) تشکیل می‌دهند.
مهرداد ایزدی پژوهشگر کرد-بلژیکی-آمریکایی که کار وی را می‌توان در دانشکده امور بین‌الملل و عمومی دانشگاه کلمبیا آمریکا در وبسایت پروژه ۲۰۰۰ خلیج مشاهده کرد می‌گوید در سرشماری ایران در سال ۲۰۰۱ نشان می‌دهد که فارسی زبان نخست ۶۳٪ از ایرانیان می‌باشد.در حالی که وی درصدهای زیر را نیز ارائه می‌دهد:

    • ۳/۶۳% فارسی و لری
    • ۱۳% ترکی و گویشهای ترکی
    • ۷٪ کردی
    • ۶/۳٪ گیلکی
    • ۳% مازندرانی
    • ۲/۵% بلوچ
    • ۸/۲% عرب
    • دیگر زبانها مانند ترکمن، پشتو، ارمنی، سریانی، گرجی، قشقایی، براهویی، راجی، مینابی و دیگر زبانهای ایرانی غربی مانند (لاری، تالشی، تاتی، راجی، غیره(

بر پایه گزارش صندوق جمعیت ملل متحد نیز زبان جمعیت ایران متشکل از ۵۱٪ فارسی، ۲۴٪ آذری، ۸٪ گیلک و مازندرانی، ۷٪ کردی، ۳٪ عربی، ۲٪ بلوچی، ۲٪ لری، ۲٪ ترکمنی و ۱٪ دیگر زبانها مانند لکی، قشقایی، قزاقی، هزارگی، گرجی، ارمنی، تاتی، تالشی و…
تاکنون در هیچ‌یک از سرشماری‌های ایران پرسش‌های مربوط به وابستگی‌های قومی و زبانی پرسیده نشده است. اگرچه این پرسش در پرسشنامه‌های سرشماری سال ۱۳۶۵ مطرح شده بود ولی به دلیل ملاحظات سیاسی از جمع‌ آوری اطلاعات مربوط به آن خودداری شد. با این حال پژوهشها و برآوردهایی در مورد ترکیب قومی و زبانی کشور انجام شده‌است. یکی از این پژوهشها به نمونه‌گیری سازمان ثبت احوال کشور در مرداد ۱۳۷۰ باز می‌گردد که زبان مادری زنانی را که برای دریافت شناسنامه فرزندان خود به دفترهای ثبت احوال مراجعه کرده بودند، مورد پرسش قرار می‌داد. در این نظرسنجی از مجموع ۴۹٬۵۵۸ مادر، ۲/۴۶٪ به فارسی، ۶/۲۰٪ به آذری، ۱۰٪ به کردی، ۹/۸٪ به لری، ۲/۷٪ به زبان شمالی، ۵/۳٪ به عربی، ۷/۲٪ به بلوچی، ۶/۰٪ به ترکمنی، ۱/۰٪ به ارمنی و ۲/۰٪ به دیگر زبان‌ها تکلم می‌کردند. مشابه این نظرسنجی در سال ۱۳۷۳ هم انجام شد و به نتایج مشابهی رسید. در این نظرسنجی‌ها روشن شد که سطح باروری و ویژگی‌های جمعیتی بر حسب جامعهٔ زبانی مادران بسیار متفاوت است و شمار فرزندان زنده زاده شده در گروه‌های گوناگون زبانی میان ۲٫۹ تا ۵ قرار داشت اما مطالعه‌ای دیگر نشان داد که این اختلاف بیشتر از تفاوت‌های فرهنگی و اقتصادی این گروه‌ها ناشی می‌شود تا صرف تعلق قومی و زبانی آن‌ها.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱۷-آمارهای زبانی
به طور کلّی آمارهای گوناگونی از ترکیب زبانی مردم ایران از سوی منابع گوناگون ارائه گردیده‌است:
جدول۳-۳-ترکیب زبانی مردم ایران۲۰۰۸
جدول۳-۴-ترکیب زبانی مردم ایران۲۰۰۶
http://fa.wikipedia.org
http://fa.wikipedia.org
جدول۳-۵ جمعیت استانهای ایران بر پایه سرشماری سال‌های ۱۳۸۵‏، برآورد سال۱۳۸۹‏و ۱۳۹۰ خورشیدی
http://fa.wikipedia.org
۳-۱۸-تمدن ایرانی و تکثر فرهنگی
تکثر و تنوع فرهنگی ازجمله ویژگی هاییست که جامعه ایرانی را با بسیاری از جوامع دیگر متفاوت ساخته است. اینکه ایران چه تعداد قومیت را در خود جای داده است محل بحث و منازعه است. هنوز یک شاخص مشخص برای شناسایی قومیتها وجود ندارد و هرکس براساس یک معیار قومیتها را از یکدیگر تمییز میدهد.
تکثر و تنوع فرهنگی ازجمله ویژگیهاییست که جامعه ایرانی را با بسیاری از جوامع دیگر متفاوت ساخته است. اینکه ایران چه تعداد قومیت را در خود جای داده است محل بحث و منازعه است. هنوز یک شاخص مشخص برای شناسایی قومیت ها وجود ندارد و هرکس براساس یک معیار قومیت ها را از یکدیگر تمییز میدهد. تاریخ مشترک، زبان، مذهب، آداب و سنن، ویژگی های جسمانی و . . . همگی شاخص هایی هستند که برای شناخت یک قومیت و متمایز نمودن آن از دیگر اقوام به کار رفته­اند. با اینحال و بنا به مشهورترین روایت که در بسیاری از منابع به کار رفته است قومیت های فارس، آذری، کرد، بلوچ، عرب، ترکمن، لر، بختیاری، مازندرانی، گیلک، قشقایی، لک، تالشی، خلج، آشوری، کلدانی، مندایی(صائبی)، تات، گرجی، سیستانی، ارمنی، و یهودی اجزای ایران سیاسی امروز را تشکیل داده اند. ترکیب قومیتی ایران بر اساس داده‌های «کتاب واقعیت‌های جهان سیا» ۵۱٪ فارس، ۲۴٪ آذری، ۸٪ گیلک و مازنی، ۷٪ کرد، ۳٪ عرب، ۲٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ ترکمن و ۱٪ از دیگر اقوام است.در روایتی متفاوت در کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از معتبرترین منابع این ترکیب اینگونه آمده است: فارس۶۵٪، آذری ۱۶ ٪، کرد ۷٪، لر ۶٪، عرب ۲٪، بلوچ ۲٪، ترکمن ۱٪، گروه‌های ترک‌تبار قبیله‌ای همچون قشقایی ۱٪، و گروه‌های غیرایرانی و غیرترک همچون ارمنی، آشوری، و گرجی کمتر از ۱٪. در مجموع قومیت های ایرانی را می­توان به دو دسته کلی تقسیم نمود. دسته اول قومیتهایی که در محدوده ایران امروز محصور گردیده­اند و دسته دوم قومیت هایی که دنباله آنها در کشورهای همسایه قرار گرفته است. با توجه به این تقسیم ­بندی در ادامه برای آشنایی مختصر به معرفی کوتاهی از قومیت های دسته دوم خواهیم پرداخت.
۳-۱۹- معرفی کوتاه قومیتهای مرزنشین ایران ومیزان مجانست اقوام کشورهای مجاور
۳-۱۹-۱- آذری ها
قوم آذری زبان های ایران غالباً در قسمت شمال غربی ایران سکونت دارند. این گروه که پس از اقوام فارس زبان در رتبه بعدی در ترکیب ملی ایران قرار دارد در استان های آذربایجان غربی ، آذربایجان شرقی ، اردبیل و زنجان استقرار داشته و ادامه­ آن به استان همدان و غرب گیلان گسترش یافته است؛ علاوه بر این، در شهرهای تهران، قم ، اراک و قزوین نیز به صورت ادغام اجتماعی جمعیت قابل توجهی را شامل می شود. آذری ها در متغیرهای زبان و احساس قومیت با فارس زبان­ها تفاوت دارند اما در متغیر دین و مذهب (شیعه) با اکثریت ملت مشترکند. ترک های آذری زبان ایران با ترک های قفقاز و ساکن در آن سوی مرزها وجوه مشترک زیادی دارند و آنها را بخشی از مردم ایران می دانند که بر اثر تحولات بین المللی وضعف حکومت مرکزی و طی قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای از پیکره­ی ایران جدا شده اند . ترک های آذربایجان همواره از این موضوع رنجیده خاطرند و خواهان الحاق پاره جدا شده ایران به بدنه کشور هستند.
۳-۱۹-۲- کردها
کردهای ایران از دو مذهب شیعه و سنی برخوردار هستند. کردها که سومین گروه جمعیتی از ملت ایران به شمار می آیند، در غرب کشور، در استانهای کردستان، جنوب آذربایجان غربی زندگی می­ کنند و بخش هایی از منطقه کرد نشین خارج از قلمرو سیاسی ایران مشتمل بر نواحی شمالی عراق، جنوب شرقی ترکیه و شمال شرقی سوریه است. دسته جاتی از کردها در شمال خراسان و گروهی نیز در کشور ارمنستان به صورت اقلیت قومی به سر می برند . در مجموع کردها در ریشه ­های نژادی ، زبانی ، تاریخی و برخی خصلت های فرهنگی با بخش مرکزی ایران دارای مشترکات هستند اما از جهات مذهبی ، قومی و زبان محاوره با بخش مرکزی ایران تفاوت دارند و در عوض با نواحی کرد نشین خارج از مرزها همگونی دارند. مردم کرد ایران در طول تاریخ و ازمنه گذشته نه با مشکلی مواجه بوده اند و نه مشکلی برای حکومت مرکزی به وجود آورده­اند. اما در اواخر حکومت قاجار و آغاز کار حکومت کمونیستی شوروی، این کشور سعی داشت در ایران نیز حکومتی کمونیستی تأسیس کند. به همین جهت دست به تشکیل حزب کمونیست ایران زد تا با فعال نمودن آن در حکومت ایران نفوذ کند.
۳-۱۹-۳- عرب ها
عرب های ایران در بخش مرکزی و جنوب غربی استان خوزستان استقرار دارند . خوزستان به لحاظ توپوگرافی و ساختار قومی و فرهنگی به دو بخش خوزستان مرتفع و خوزستان کم ارتفاع تقسیم می­ شود. خوزستان مرتفع بین دشت کم ارتفاع خوزستان و دامنه­های غربی رشته کوه زاگرس واقع است؛ این بخش از نظر فرهنگی و انسانی در واقع، امتداد گستره جغرافیایی بخش مرکزی است و اساساً قشلاق عشایر و ایلات لر و بختیاری ناحیه زاگرس به شمار می­رود. به دلیل غلبه فرهنگ ایرانی باید این منطقه را دنباله بخش مرکزی ایران دانست که در شرق و شمال جلگه خوزستان گسترش دارد و بر خوزستان کم ارتفاع مشرف است. خورستان کم ارتفاع بخشهای غربی و جنوبی جلگه خوزستان را شامل می­ شود. مردم این خرده ناحیه که عمدتاً عرب و دارای فرهنگ خاص هستند از بافت فرهنگی و انسانی خوزستان مرتفع متمایزند. ساکنان منطقه عرب نشین خوزستان از حیث زبان و قومیت اصالتاً عرب و عمدتاً شیعه هستند و قلمرو آنان به مناطق جنوبی عراق گسترش پیدا می­ کند. تجانس مذهبی منطقه عرب نشین خوزستان و دنباله برون مرزی آن،‌نوعی گرایش رفتاری در مردم این منطقه نسبت به بخش مرکزی ایران به وجود آورده است. به سبب وجود ذخایر عظیم نفتی در استان خوزستان قدرتهای بزرگ از دیرباز توجه خاصی به این قسمت از سرزمین ما داشته اند و در اواخر حکومت قاجار در صدد جدا کردن این قسمت از خاک ایران بوده اند. جنبش قومی شیخ خزعل مهمترین تحرک قومی در آن زمان محسوب می­شد.
۳-۱۹-۴- بلوچ ها
یکی دیگر از اقوام ایرانی که در این سرزمین سابقه ای بس طولانی دارند قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان می باشند. این استان هم مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان بوده و از جنوب سواحل دریای عمان را در بر می گیرد. استان سیستان و بلوچستان شامل دو بخش کلی است؛ بخش شمالی آن را سیستان و بخش جنوبی آن را بلوچستان در بر می گیرد. هر دو قوم اصلاً ایرانی بوده که سیستانی ها عمدتاً شیعه و بلوچ ها اغلب سنی مذهب هستند. سیستانی ها از اصیل ترین اقوام آریایی می باشند و زبانشان ریشه در زبان فارسی دارد اما در مورد بلوچها اختلاف نظر وجود دارد. بلوچستان ایران با ایالت بلوچستان در جمهوری فدرال پاکستان و ناحیه بلوچ نشین افغانستان، پیوند فضایی و جغرافیایی مشترک دارد. سرزمین بلوچستان با مساحتی ۱۷۵۰۰۰کیلومتر مربع در جنوب­شرقی ایران واقع است. برای بیان ملموستر وسعت بلوچستان باید گفت که فاصله شهر زاهدان در شمال آن تا چابهار در جنوب آن ۷۰۵ کیلومتر و عرض آن از کوهک تا شرق جازموریان ۵۹۰ کیلومتر است. بلوچ ها از جهت مذهب با بلوچ های قلمرو اهل سنت پاکستان شبه قاره هند مجانست و با بخش مرکزی ایران تفاوت دارند. از نظر ریشه زبان و لهجه، زبان بلوچی را همانند پشتو، تاجیکی و کردی عضو خانواده­ زبانهای ایرانی می­دانند، اما لهجه­های بلوچی در مناطق بلوچ نشین ایران و پاکستان به مراتب به هم نزدیکترند تا به زبان فارسی، بنابراین، بلوچستان ایران و پاکستان در سه متغیر مذهب، زبان و قومیت با یکدیگر تجانس دارند. ترکیب این سه متغیر همسو، بر همگرایی دو بخش بلوچ­نشین پاکستان و ایران تأثیر گذاشته و آرمان سیاسی بلوچستان بزرگ را در قالب تلاش سیاسی «بلوچستان» آزاد پدید آورده است. برخی ایشان را از اقوام آریایی و برخی معتقدند بلوچ ها اصالتاً عرب هستند.
۳-۱۹-۵- ترکمن ها
ترکمن های ایران در بخش شمالی استان گلستان و ناحیه ای کوچک از شمال غربی خراسان، یعنی شهرهای گنبد ، بندر ترکمن، مراوه تپه و جرگلان بجنورد استقرار دارند. قلمرو قوم ترکمن از این منطقه واقع درشرق دریای مازندران آغاز شده به سمت آسیای مرکزی گسترش و امتداد پیدا می کند. ترکمن ها که نسبت به دیگر اقوام حاشیه ای ایرانی، قلمرو فضایی محدودتری دارند همانند اقوام کرد و بلوچ در سه خصیصه و متغیر زبان ، قومیت و مذهب از بخش مرکزی ایران متمایزند و بالعکس با کشور ترکمنستان دراین سه ویژگی اشتراک وتجانس دارند. http://www.irdc.ir
عکس:۳-۱- جاده پایانه رازی خوی – ایران – ترکیه
۳-۲۰- مرزهای سیاسی ایران خشکی و آبی:
اصطلاحی است که در جغرافیای سیاسی از آن برای مشخص کردن مرزهای جغرافیای ایران استفاده می‌شود و مفهوم آن خطوطی است فرضی که محدوده کشور ایران را با کشورهای همسایه معین می‌کند. ایران بیش از ۶۰۰۰ کیلومتر با کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، ترکیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و عراق مرز مشترک (خشکی) دارد. ایران همچنین دارای ۲۷۰۰ کیلومتر مرز آبی در دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان می‌باشد. ایران طولانی‌ترین مرز را با عراق و کوتاه‌ترین مرز را با ارمنستان دارد.
طول مرز ایران با کشورهای همسایه

    • عراق: ۱۴۵۸ کیلومتر
    • ترکمنستان: ۹۹۲ کیلومتر
  • افغانستان:۹۳۶کیلومتر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-04-05] [ 12:55:00 ق.ظ ]




۵-۱۵-۲-۲- دوره پنجم ۱۹۹۸ تا کنون
از ۱۹۹۸تا کنون دوره تحقیق و نهادینه سازی هوش هیجانی به شمار می رود . شماری از اصطلاحات در مفهوم این سازه تعریف و معرفی شده و با گسترش مقیاس های جدیدی از این مفهوم روبرو هستیم . مایر ، سالووی و کارسو[۷۰] ( ۲۰۰۰ ) هوش را به عنوان سلسه مراتبی از توانایی های ذهنی در نظر گرفتند که هوش عمومی در راس آن و سپس هوش های کلامی ، فضایی و هوشهای تخصصی تر پس از آن قرار می گیرد . هر یک از این هوش ها شامل هوش هیجانی است که تا حدی معرف بخش مجزایی از هوش عمومی است و آنان متذکر شدند تعیین چهار چوب هوش هیجانی در گستره تحقیقات و نظریه های مرتبط با هوش ، مستلزم احراز شرایط هوش معیار یعنی :
ضابطه مفهومی .
ضابطه همبستگی .
ضابطه تحولی
است و این ضوابط در هوش هیجانی دیده می شود.
۱۶-۲-۲- ضوابط هوش معیار
۱-۱۶-۲-۲- ضابطه مفهومی
توانایی هایی که هوش هیجانی را مشخص می کنند و به رغم مایر و سالووی متمایز کننده عملکرد از رگه های شخصیت و نبوغ هستند در بر گیرنده ملاک مفهومی اند ( کینگ، ۱۹۹۹ ؛ به نقل از مایر ، سالووی و کارسو ، ۲۰۰۰ ) به عبارت دیگر هوش باید انعکاس عملکرد واقعی ذهن باشد نه اینکه الگوهای رفتاری مرجح ، حرمت خود یا دیگر سازه هایی را منعکس کند که بیشتر با برچسب رگه، تناسب دارند. الگوی پیشنهادی مایر و سالووی مرکب از چهار شاخه است که دامنه آن را از فرایند های روان شناختی ابتدایی ( ادراک ) تا فرایندهای توحید یافته عالی تر ( مهارگری ) گسترده است . به عبارت دیگر ، هوش پیشنهاد شده باید مجموعه ای از توانایی هایی را توصیف کند که به لحاظ مفهومی متمایز از هوش های استقرار یافته باشد .
۲-۱۶-۲-۲- ضابطه همبستگی
این ضابطه به معنای الزامی به همبستگی با دیگر هوش هاست . مایر و سالووی[۷۱] ( ۱۹۹۷ ) در مطالعه خود نمراتی را برای هوش هیجانی پیش بینی کردند که متمایز از هوش های دیگر بود . نتایج بیانگر آن بود که آرمون صرف نظر از شیوه نمره گذاری دارای اعتبار بوده و این سازه به طور مثبت با دیگر انواع هوش همبسته است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۱۶-۲-۲- ضابطه تحولی
سازه هوش باید تحولی باشد ( کینگ ، ۱۹۹۹ ، نقل از مایر ، سالووی و کارسو ، ۲۰۰۰ ) دومین مطالعه مایر و سالووی (۱۹۹۷ ) نشان داد که هوش هیجانی همگام با گذار از نوجوانی به بزرگسالی تحول می یابد. همچنان که در این مطالعه پیش بینی شد بزرگسالان نمره بیشتری در مقایسه با نوجوانان دریافت می کنند.
بنابراین با تکیه بر یافته ها می توان اذعان داشت :
الف ) هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی هاست و به عنوان مجموعه ای از توانایی ها مستعد عملیاتی شدن است. ( مفهومی )
ب) هوش هیجانی با دیگر انواع هوش همبسته است و توانایی هایی که به وسیله هوش تعریف شده اند باید در یک مجموعه مرتبط شکل بگیرند. ( همبستگی )
ج) هوش هیجانی همراه با افزایش سن و تجربه گسترش می یابد. ( تحولی )تمام تعاریف هوش هیجانی بیانگر ترکیبی از توانایی های شناختی و هیجانی اند ( چرنیس[۷۲] ، ۲۰۰۱ ) . این موضع گیری منعکس کننده درک فرایند ، عصب شناسی است که شناخت و هیجانها در زندگی روانی ( از طریق ارتباط های انبوه و متراکم هیجانی و قشر جدید مخ ) به جای گسستگی و استقلال بویژه در تصمیم گیری های پیچیده ، خود آگاهی ، خود نظم دهی عاطفی، انگیزش ، همدلی و کنش وری بین فردی در هم تنیده شده اند.
۱۷-۲-۲- تمایز اصطلاحات
در ادبیات تحقیق ، اصطلاح شناسی همواره از اهمیت خاصی برخوردار است . چگونگی نامیدن یک پدیده منعکس کننده باورهایی درباره زیر ساخت ها ، عوامل علت شناختی و عوامل دیگری است که در مجموع اساس سیاست ها ، برنامه ها و فعالیت ها را به منظور بهبود بخشیدن به پدیده مورد بحث تشکیل می دهند. ( آستبوری[۷۳]، ۲۰۰۶ )
همچنانکه اصطلاحات متفاوت از یکدیگرند ، تعارض و آثار آنان نیز بالطبع از یکدیگر متفاوت است و از آنجا که مفهوم هوش هیجانی به سبب تکثر آرای موجود در ادبیات تحقیق و چالشهای نظری به اشکال گوناگون ظاهر شده است متمایز کردن این اصطلاحات ضروری به نظر می رسد. بی شک هیچ یک از این اصطلاحات کامل نبوده و واجد مزایا و معایبی هستند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
۱-۱۷-۲-۲- سواد هیجانی
این اصطلاح معمولاَ به اشتاینر نسبت داده می شود و شامل توانایی درک ، بیان و مهارت هیجان های خود و پاسخ دادن به هیجان های دیگران به گونه ای است که این هیجانها برای خود و دیگران مفید واقع شوند.
برای روشن شدن آنچه از اصطلاح « سواد هیجانی » حداقل در سطح فردی برداشت می شود (ویر[۷۴]، ۲۰۰۰ ) تعدادی از توانش های هیجانی و اجتماعی کلیدی را فهرست کرده است:
۲-۱۷-۲-۲- درک خود
داشتن برداشتی دقیق و مثبت از خود
برخورداری از حس خوش بینی نسبت به خود و جهان
برخورداری از پیوستگی و استمرار در جریان زندگی
۳-۱۷-۲-۲- درک و مهار هیجان
تجربه کل دامنه هیجانها
درک علل به نحو مناسب
بیان هیجان ها به نحوی مناسب
مهار پاسخ به هیجانها به طور مؤثر برای مثال مدیریت خشم ، مهارت بر انگیختگی ها
شناسایی شیوه های حفظ طولانی مدت احساسات خوشایند.
استفاده از اطلاعات مرتبط با هیجانها در برنامه ریزی و حل مساله
انعطاف پذیری ، پردازش و دوری گزینی از تجارب دشوار
۴-۱۷-۲-۲- درک موقعیت های اجتماعی و ایجاد روابط
دلبستگی به دیگران
داشتن ارتباط همدلی با افراد دیگر
برقراری ارتباط و ارائه پاسخ مؤثر به دیگران
مهار روابط به طور مؤثر
خود پیروی و برخورداری از استقلال
استفاده از این اصطلاح به رغم آنکه یادآور این نکته است که سواد هیجانی می تواند یاد گرفته شود به جای اینکه کیفیتی فطری و ثابت باشد ، توجه را بر افراد وقابلیت های آنان متمرکز می سازد و موجب غفلت از بافت پیرامونی و تعیین کننده های اساسی بهزیستی هیجانی و اجتماعی می شود.
۱۸-۲-۲- هوش هیجانی
این اصطلاح به ویژه در آمریکا کم و بیش برای توصیف همان سواد هیجانی به کار می رود. بخشی از شهرت واژه هوش ناشی از نفوذ گاردنر و هوشهای شخصی او شامل هوش های درون فردی و برون فردی است . هوش هیجانی ، اصطلاحی است که این دو نوع هوش را زیر چتر خود قرار می دهد وتوسط مایر و سالووی[۷۵] (۱۹۹۷ ) توانایی ادراک دقیق ، ارزیابی و بیان هیجان با توانایی ایجاد و یا دستیابی به احساساتی که اندیشیدن را تسهیل نمایند ؛ توانایی درک هیجان و دانش هیجانی ؛ توانایی نظم دادن به هیجانها به منظور پیشبرد رشد هیجانی و عقلی توصیف شده است.
مفهوم هوش هیجانی موجب رشد ناگهانی توجه به تحقیق و بررسی در زمینه کنش وری مغز به ویژه در مورد نقش محوری بخش هیجانی مغز در پردازش اطلاعات و سطح جدیدی از تحقیقات در زمینه ارتباط های بین هوش هیجانی و اجتماعی و دستاوردهای آموزشی نظیر یادگیری ، تحول شناختی ، اولیای مدرسه و موفقیت های شغلی را مطرح کرد . (ویر[۷۶] ، ۲۰۰۰ )
اگر چه استفاده از این اصطلاح ، این حوزه را با مباحث فیزیولوژی مغز ، تحول عصب شناسی و سبک های یادگیری مرتب می کند اما معانی ضمنی انتظارات علمی ایجاد شده با واژه « هوش » ، مجادلات و چالش های فراوانی را بر انگیخته است . برای مثال در میان روان شناسان اختلاف نظر هست که آیا « هوش هیجانی » و « هوش اجتماعی » واقعاَ به معنای دقیق کلمه وجو دارند ؟ این مجادلات می تواند اعتبار تمام پژوهش هایی را که در زمینه گسترش هیجانی و اجتماعی انجام شده متزلزل سازند. در صورت استفاده یا عدم استفاده از اصطلاح « هوش » و با تمام انرژی و منابعی که صرف مطالعه و گسترش قابلیت های هیجانی و اجتماعی می شود این واژه ، بیانگر امری نسبتاَ ثابت و فطری و غیر آموزش پذیر است.. (ویر ، ۲۰۰۰ )
۱۹-۲-۲- توانش هیجانی
سارنی[۷۷](۲۰۰۰ ) مهارت های مربوط به توانش هیجانی را چنین بر شمرده است :
آگاهی از حالت هیجانی خود با در نظر گرفتن این احتمال که یک نفر هیجانهای چند گانه ای را حتی در سطوح رشد یافتگی بیشتر تجربه می کند ، آگاهی از اینکه فرد ممکن است نسبت به احساس های خود به دلیل پویاییهای نا هوشیار یا فقدان توجه انتخابی ، ناهوشیار باشد.
مهارت در متمایز کردن هیجانهای دیگران بر اساس نشانه های بیانی و موقعیتی که واجد درجاتی از اجماع فرهنگی درباره معنای هیجان هاست.
مهارت در کاربرد واژگان هیجانی و اصطلاحات معمول در فرد ، فرهنگ فرد ودر سطوح رشد یافته تر ، مهارت در کسب پاسخهای فرهنگی که هیجان را با نقش های اجتماعی مرتبط می سازد.
ظرفیت همدلی و همدردی با تجارب هیجانی دیگر.
مهارت در فهم حالت هیجانی درون که با بیان بیرونی مطابقت ندارد هم در خود و هم در دیگران و در سطوح رشد یافته تر فهمیدن رفتار بیان هیجانی خود که ممکن است دیگری را تحت تأثیر قرار دهد .
مهارت در مقابله سازش یافته با هیجانهای نفرت انگیز و اندوهبار با بهره گرفتن از راهبردهای خود نظم دهی ( نظیر تنیدگی شدید ) که شدت یا مدت چنین حالتهای هیجانی را بهبود می بخشد.
آگاهی از اینکه بخشی از ساختار یا ماهیت ارتباط ها به وسیله درجه بی واسطه بودن یا واقعی بودن بیان هیجانی توسط درجه و توازن درون ارتباط به نمایش در می آید. بدین معنی که صحت هیجانی که تا حدی توسط شراکت رشد یافته یا متقابل هیجانهای واقعی تعریف می شود درحالی که رابطه والد – کودک ممکن است شراکت نامتوازنی از هیجانهای واقعی باشد .
گنجایش برای خودکارآمدی هیجانی :خود کار آمدی هیجانی به این معنی است که یک فرد تجربه هیجانی خود را چه به صورت منحصر به فرد و غیر عادی و جه بر طبق قرار دادهای فرهنگی می پذیرد و این پذیرش در پیوند با باورهای فرد در مورد تعادل هیجانی قرار می گیرد.
گفتنی است به رغم آنکه سواد هیجانی و هوش هیجانی در قالب توانش هایی خاص بیشتر قابل آموزش و دستیابی اند اما مجزا در نظر گرفتن این توانش ها می تواند موجب فروپاشی یک مفهوم کل نگر شود.از سوی دیگر اصطلاحاتی مانند « سواد » ، « هوش » و « یادگیری » بر افراد و استعدادهای آنها متمرکزند نه بر بافت پیرامون وتعیین کننده های زیربنایی توانش هیجانی – اجتماعی و بهزیستی .
۲۰-۲-۲- روی آوردهای نظری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]




بند اول:بررسی رابطه شرط اعلام جهت با بطلان عقد
همانگونه که گفتیم جهت هدف غایی عقد است و در صورتی که جهت نامشروعی در عقد تصریح گردد،موجب بطلان عقد می شود.حال سؤالی که پیش می آید، اینست که چنانچه جهت نامشروع، طبق بند ۳ ماده ۱۹۰ قانون مدنی در قالب شرط اعلام گردد،موجب بطلان عقد می گردد یا خیر؟
در این خصوص گفته شده که مفاد شرط بطور معمول برای دو طرف جنبه فرعی و تبعی دارد و بر این اساس است که قانون مدنی شرط نامشروع را موجب بطلان عقد نمی داند. لیکن در فرضی که جهت معامله در عقد شرط می‌شود، مفاد شرط فراتر از یک تعهد فرعی است و در واقع مفاد شرط باعث اصلی معامله است؛بنابراین در این فرض استثنایی نمی توان عقد را درست پنداشت.[۱۰۳]
دانلود پایان نامه
همانگونه که گفتیم در خرید یک خانه، ممکن است سکونت، فروش یا اجاره آن خانه انگیزه خریدار باشد، که این انگیزه جهت عقد را مشخص می نماید؛ به عبارتی این جهت،هدف غایی خریدار است و به همین علّت است که چنانچه نامشروع باشد، موجب بطلان عقد است. لکن شرط بدینگونه نیست و چنانچه نامشروع باشد موجب بطلان عقد نمی شود. لذا بهتر است که چنان چه جهت عقد نامشروع باشد و در قالب شرط گنجانده شود، بطلان معامله را بپذیریم و الّا این امر می تواند یکی از شیوه های تبانی طرفین معامله قرار گیرد.احکام فقهی نیز در این خصوص بطلان معامله را تأیید می نمایند.[۱۰۴]
بند دوم:اثبات جهتدر اثبات جهت دو نکته اساسی از ماده ۲۱۷ قانون مدنی استنباط می شود:
۱-نامشروع بودن جهت امری خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. لکن، چون هر معامله ای جهت دارد،لذا برابر ماده ۲۱۷ قانون مدنی لازم نیست در عقد تصریح شود.
۲-برای اثبات جهت نامشروع در عقد از همه دلائل می توان استفاده نمود،چه این دلائل در عقد تصریح شده باشد و چه از قرائن و اوضاع و احوال بتوان استنباط نمود.[۱۰۵]
مبحث دوم:آثار عقد بیع
ماده ۳۶۲ قانون مدنی مقرر داشته:”آثار عقد بیعی که صحیحاً واقع شده باشد، از قرار ذیل است:
۱.به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن میشود؛
۲.عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم می نماید؛
۳.عقد بیع مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید؛
۴.عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد.
بنابراین مبحث دوم را می توان در پنج گفتار مورد بررسی قرار داد:۱-آیا بیع فاسد،اثری در رابطه طرفین دارد.۲ -مالکیت مبیع و ثمن ۳.تسلیم مبیع ۴.تأدیه ثمن ۵.ضمان درک و عیوب پنهانی مبیع
گفتار اول:بررسی اثر بیع فاسد در روابط طرفین
موارد مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی آثار بیع صحیح می باشد و چنانچه بیعی فاسد[۱۰۶] باشد، آن بیع هیچ کدام از آثار مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی را نخواهد داشت.مضافاً این که در ماده ۳۶۵ قانون مدنی گفته شده: “بیع فاسد اثری در تملک ندارد.” بنابراین کسی که مالی را به بیع فاسد در تصرف دارد،در حکم غاصب و ضامن عین و منافع آن است؛اگر چه با رضایت مالک آن را تصرف کرده باشد یا از فاسد بودن آن بی اطلاع باشد.[۱۰۷]لکن برخی این احتمال را می دهند، که باید بین موردی که فروشنده آگاه از فساد است و با این وجود مبیع را به تصرف خریدار می دهد و موردی که فروشنده از فساد معامله بی اطلاع است، تفاوت گذارد؛به دیگر بیان چنانچه فروشنده از بطلان معامله آگاه باشد و مبیع را به خریدار تسلیم نماید،احتمال دارد که مشتری در حکم امین باشد و در صورتی مسئولیّت پیدا می کند که مرتکب تعدّی و تفریط شود؛ ولی چنانچه فروشنده از فساد معامله بی اطلاع باشد،گیرنده مال ضامن می باشد.[۱۰۸]
لکن قانون مدنی از عقیده مشهور فقهاء پیروی نموده و در ماده ۳۶۶ مقرّر نموده:هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند،باید آن را به صاحبش رد کند و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود.”
لکن به نظر می رسد که می بایست بین موردی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد و موردی که فروشنده به فساد بیع آگاهی ندارد فرق گذارده شود.؛ به عبارتی در صورتی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد،چون با وجود علم به بطلان معامله، مبیع را در اختیار خریدار قرار داده است و چون در واقع این فروشنده است که از حکم قانون سرپیچی نموده،لذا نمی بایست خریدار را ضامن عین و منافع مال دانست.
گفتاردوم:مالکیّت مبیع و ثمنبرابر بند ۱ ماده ۳۶۲ قانون مدنی یکی ازآثار عقد بیع صحیح این است که به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود؛لکن ازلفظ مجرد نباید چنین پنداشت که انتقال فوری و بدون قید و شرط مبیع و ثمن جزء مقتضای بیع است؛بلکه مقتضاء و هدف غایی بیع،انتقال مالکیّت مبیع به مشتری و ثمن به بایع است.حتّی، در صورت مؤجّل یا خیاری یا مطلق بودن عقد بیع و یا عین معیّن،کلّی،کلّی در معیّن و یا کلّی فی الذمه بودن مبیع.
حال، با توضیح فوق گفتار را با مباحثی در خصوص انتقال مالکیّت درعقد بیع خیاری،مؤجل و صرف ادامه می دهیم.
بند اول:انتقال مالکیّت در عقد بیع خیاری(بیع شرط)
ماده ۳۹۹ قانون مدنی می گوید :”در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معیّن برای بایع یا مشتری یا هر دو شخص یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.”لذا گفته شده:”بیع خیاری عقدی است که برای یکی از طرفین یا هر دو طرف معامله و یا حتّی شخص ثالث،اختیار فسخ و بر هم زدن عقد در قرارداد پیش بینی شده است.”[۱۰۹]
سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که آیا در چنین عقدی (عقد خیاری) انتقال مالکیّت از حین عقد بیع است یا از تاریخ انقضای خیار؟
برابر ماده ۳۶۳ قانون مدنی:”وجود خیار فسخ مانع از انتقال مالکیّت مبیع و ثمن نیست.” و نیزدر ماده ۳۶۴ قانون مدنی مقرّرگردیده:”در بیع خیاری انتقال مالکیّت ازحین عقد بیع است نه از تاریخ انقضاء خیار…”.
باید گفت: که با وجود تصریح مواد ۳۶۳ و۳۶۴ قانون مدنی،در بیع خیاری در فاصله وقوع عقد تا سقوط یا انقضاء مدت خیار،مالکیّت متزلزلی برای بایع و مشتری وجود دارد و پس از انقضاء مدت خیار فسخ،مالکیّتِ متزلزل و غیر قطعی به مالکیت مستقر و قطعی تبدیل می گردد.
بند دوم: انتقال مالکیت در عقد بیع مؤجّل
برابر بند ۳ و۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی:”عقد بیع، بایع را به تسلیم مبیع و مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید.”بنابراین تسلیم مبیع و تأدیه ثمن از الزاماتی است که در عقد بیع برای بایع و مشتری ایجاد می‌گردد که هر کدام از آنها ملزم هستند بلافاصله پس از وقوع عقد بیع،مبیع و ثمن را تسلیم و تأدیه نمایند؛لکن متعاملین می توانند برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن اجلی تعیین نمایند؛ امّا تعیین اجل نیز حسب ماده ۳۶۳ قانون مدنی که می گوید:”...وجود اجلی برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن مانع انتقال نمی شود…” مانع از انتقال مالکیّت در زمان وقوع عقد نمی گردد.
بند سوم:انتقال مالکیّت در عقد بیع صرف
صرف در لغت به معنی صوت (صدا) می باشد و در اصطلاح فقهای امامیه صرف عبارت است از: “فروختن ثمنها یعنی طلا و نقره به مثل آن.”[۱۱۰]
بیع صرف علاوه بر دارا بودن شرائط صحت معامله،مشروط به آن است که قبض و اقباض در مجلس معامله واقع شود؛بنابراین اگر قبل از قبض و اقباض طرفین متفرق شوند، بیع باطل است و چنانچه بعضی از کالا قبض شود،معامله تنها در آن چه قبض شده صحیح و در آنچه قبض نشده باطل است و تفاوتی نمی کند که هریک از مبیع عین خارجی باشد یا کلّی فی الذمه.
ماده ۳۶۴ قانون مدنی نیز مقرّرنموده:”در بیعی که قبض شرط صحت است مثل بیع صرف انتقال ازحین حصول شرط است نه از حین وقوع بیع.”
با توجّه به ماده مزبور و با استنباط از نظر فقهاء نتیجه گرفته می شود، که در بیع صرف برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن نباید اجلی مقرّر گردد؛زیرا چنانچه طرفین قبل از قبض و اقباض متفرق شوند، بیع باطل است.
گفتار سوم:تسلیم مبیع
درخصوص تسلیم و چگونگی آن در گفتار اولِ مبحث دوم از فصل اول توضیحاتی داده شد. سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که چرا باید فروشنده مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد؟ آیا چون دراثر عقد مبیع به ملکیت مشتری در می آید،فروشنده باید مبیع را در اختیار او قرار دهد؟در پاسخ به این سؤال گفته شده: خیر،چون مبیع در اثر عقد به ملکیّت مشتری در می آید، فروشنده ناچار به تسلیم آن نیست؛بلکه الزام فروشنده به تسلیم مبیع ریشه قراردادی دارد و ناشی از عقد بیع است.لکن، همانگونه که گفته شد: فروشنده وظیفه دارد مبیع را بگونه ای در اختیار مشتری قرار دهد که او بتواند آن طورکه می‌خواهد از آن استفاده نماید؛لذا لازم است که فروشنده اطلاعات لازم در خصوص مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد. مضافاً این که به حکم مواد۳۶۷و۳۸۳ قانون مدنی، فروشنده مکلّف است علاوه بر تسلیم مال موضوع عقد،منافع مبیع و هم چنین توابع آن را در اختیار مشتری قرار دهد.حال باید ببینیم که منظور از منافع و توابع مبیع چیست؟
بند اول: منافع مبیع
منافع “که در لغت عربی مصالح گفته می شود.” و “نفع اعیان اموال”[۱۱۱] را گویند؛ مانند: شیر و پشم دامها”.حقوقدانان در تعریف آن اختلاف نظر شدیدی دارند:
الفبرخی[۱۱۲] آنرا چنین تعریف نموده اند:” مقصود از منفعت،ثمره است، که بتدریج از عین مال به دست می آید،بی آنکه ازعین مال بگونه ای محسوس بکاهد؛ خواه این ثمره عین مادّی باشد (مانند میوه درخت) یا وصفی که عین مال، از آن جهت قابل انتفاع است(مانند صلاحیّت حیوانات برای سواری، باربری، و خانه برای سکنا)”.
در تعریف فوق دو صفت اصلی وجود دارد:نخست آن که تدریجی است و دیگر آن که از عین نمی‌کاهد.
ب و برخی[۱۱۳] نیز آن را به معنای: “عوائد اصل شناسانده اند.”
و نیز گفته شده[۱۱۴] که:”منفعت عبارت از مالی است که وجود محسوس و مادّی ندارد و معادل کاربرد و مصرف اشیاء دارای وجود مادّی و محسوس است.”سؤالی که در این جا پیش می آید این است که آیا ثمره و حاصل که دو اصطلاح رایج در متون فقهی و حقوقی می باشند منفعت محسوب می گردند یا خیر؟
در فقه ما،ثمره و حاصل که معادل نماء و نتیجه است،مترادف هم محسوب می شوند و هر دو به معنای نماء و دارای وجود مادی، که از عین نمی کاهد می باشند و ماهیتاً غیر از منفعت هستند.لکن در حقوق، آن دو از مصادیق منفعت به شمار می آیند؛ امّا با یکدیگر مغایرت دارند؛به عبارتی ثمره قسمتی از منفعت به شمار می‌آید که دارای وجود مادی می باشد، امّا از عین اصلی نمی کاهد؛ مانند: میوه درخت.لکن حاصل نیز قسمتی از منفعت می باشد، امّا بر خلاف ثمره،از عین اصلی می کاهد. مانند:درخت بریده شده یک باغ.
قانون مدنی ایران نیز در ماده ۱۵ به تبعیّت از حقوق مدنی فرانسه دو اصطلاح ثمره و حاصل را در مقابل هم ذکر نموده و بین آن دو تفاوت گذارده است و مقرّرنموده که:”ثمره و حاصل،مادام که چیده یا درو نشده،غیر منقول است.اگر قسمتی از ان چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است.”
به نظر می رسد که نباید بین ثمره و حاصل تفاوتی گذارد و بهتر آن است که هر دورا یکی و از مصادیق منفعت دانست که از اصل عین نمی کاهد.مانند: میوه درخت.
بند دوم :توابع مبیع
توابع مبیع عبارت است از:”هر چه که عرفاً برای استفاده خریدار از مبیع،طرف حاجت باشد.مثلاً در بیع خانه انشعاب برق و گاز از توابع است؛ لکن امتیاز تلفن از توابع مبیع نیست.”
نیز گفته شده:[۱۱۵] “مقصود از توابع اشیایی است که برای استعمال و بهره برداری از مبیع ضرورت دارد.”
حسب ماده ۳۵۶ قانون مدنی که مقرّر نموده:هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع مبیع شمرده شود یا قرائن دلالت بر دخول آن در مبیع نماید،داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگر چه در عقد صریحاً ذکر نشده باشد و اگر چه متعاملین جاهل بر عرف باشند.”
بنابراین، توابع ممکن است به حکم عرف،قرارداد یا قرائن جزء مبیع باشند؛لذا فروشنده ملزم است علاوه بر تحویل مبیع،توابع آن را نیز به مشتری تسلیم نماید. پس اگر اتومبیلی فروخته شود،جک و چرخ یدکی نیز جزء مبیع و فروشنده ملزم به تسلیم آن است.
گفتار چهارم:تأدیه ثمن
یکی دیگراز آثار عقد بیع صحیح برابر بند ۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی این است که مشتری ملزم به تأدیه ثمن می‌باشد.تعهد به پرداخت ثمن،ناشی از عقد بیع است و چنانچه در پرداخت آن تأخیری صورت گیرد، فروشنده می‌تواند الزام خریدار به پرداخت ثمن را از دادگاه بخواهد و حق فسخ بیع را ندارد؛ مگر در مورد خیار تفلیس و تأخیر ثمن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]




    • چرخش عامل­ها به‌ منظور به حداکثر رساندن رابطه بین متغیرها و عامل­ها (عامل­های مورد نظر)، محاسبه نمره عامل­ها (بار عامل­ها) که مقدار آن باید بیش از ۳/۰ باشد (هومن، ۱۳۹۱). در تحقیق حاضر تحلیل عاملی تأییدی، برای روایی سازه استفاده شده است.
    • ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۷) روش تجزیه و تحلیل داده ­هادر این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از دو نوع تجزیه و تحلیل استفاده شده است:الف) تجزیه و تحلیل توصیفی: در این نوع تجزیه وتحلیل پژوهشگر داده ­های جمع آوری شده را با بهره گرفتن از شاخص­ های آمار توصیفی خلاصه و طبقه بندی می­ کند.
ب) تجزیه وتحلیل روابط متغیرهای تحقیق: در این مرحله، روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و بررسی قرار می­گیرد و پژوهشگر با رد یا تایید فرضیه ­های آماری به تایید یا رد روابط بین متغیرها می ­پردازد(خاکی،۱۳۸۷).
۳-۸) نرم افزارهای تجزیه و تحلیل داده ­ها
در این تحقیق به منظور تنظیم، طبقه بندی و محاسبات آماری از نرم افزارهای Microsoft Office Excel 2010 استفاده گردید. آزمون­های آماری و تخمین­های صورت گرفته نیز با کمک نرم­افزار آماری IBM SPSS 20 انجام شد. همچنین جهت ارزیابی فرضیه ­ها و نیز تائید مدل مفهومی ارائه شده از نرم­افزار Smart PLS2.0 استفاده گردید.
۳-۹) خلاصه و جمع بندیدر این فصل به روش تحقیق به کار گرفته شده در پژوهش پرداخته شده است. بدون داشتن متدلوژی مشخص و دارای اعتبار علمی، نتایج بررسی و تحلیل­های مربوطه، معتبر و قابل تعمیم نخواهد بود. از این رو، روش­شناسی تحقیق از جمله معیارهای رایج جهت ارزیابی تحقیقات علمی تلقی می­گردد. در فصل سوم به تفضیل روش تحقیق، نحوه­ گردآوری اطلاعات بیان گردید. جامعه آماری و نمونه­آماری ذکر شد و ساختار پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان نیز به شیوه تجزیه و تحلیل داده ­ها و نرم­افزارهای مورد استفاده اشاره شد.فصل چهارم
تجزیه‌وتحلیل داده ­ها
۴-۱) مقدمه
تجزیه‌وتحلیل داده ­ها فرایندی چند مرحله­ ای است که طی آن داده­هایی که با به‌کارگیری ابزارهای جمع­آوری داده از جامعه­ آماری فراهم شده ­اند خلاصه، کدبندی، دسته­بندی و در نهایت پردازش می­شوند تا زمینه­ برقراری انواع تحلیل­ها و ارتباطات میان این داده ­ها به‌منظور آزمون فرضیه ­ها فراهم آید (خاکی، ۱۳۸۷). به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده ­های جمع­آوری شده، آمار تحلیلی به دو صورت آمار توصیفی و استنباطی مطرح می­ شود. در این بخش ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی، شناختی از وضعیت و ویژگی­های جمعیت شناختی پاسخ ­دهندگان حاصل می­ شود و در ادامه در آمار استنباطی این تحقیق به بررسی روابط علی بین متغیرهای موجود در مدل تحقیق پرداخته می­ شود. در این فصل با بهره گرفتن از روش­ها و نرم­افزارهای (Spss 20, Smart Pls 2) به تجزیه‌وتحلیل مجموعه ­ای از داده ­های نامنظم در قالب اعداد، نمودارها و جداول آماری می­پردازیم.
۴-۲) آمار توصیفی
مجموعه ­ای از روش­هایی است که برای سازمان دادن، خلاصه کردن، تهیه­ جداول، رسم نمودار، توصیف، برقراری ارتباط و تفسیر­داده ­های جمع­آوری شده به کار گرفته می­ شود. روش­های آمار توصیفی به محقق کمک می­ کند به‌راحتی به تعیین و تبیین داده ­ها یا اطلاعاتی بپردازد که در مورد یک موضوع مشخص گردآوری شده است. منظور از آمار توصیفی، جمع بندی و خلاصه کردن داده ­ها، برای بهتر نشان دادن آن­ها به خوانندگان می­باشد. آمار توصیفی، آماری است که الگوی پاسخ­های افراد نمونه را تلخیص می­ کند. در این بخش به تشریح آمار توصیفی پاسخ ­دهندگان به پرسشنامه در جامعه آماری پرداخته می­ شود.
۴-۲) ویژگی ­های جمعیت شناختی
درجدول شماره ۴-۱، آمار توصیفی مربوط به مشخصات فردی و جمعیت شناختی پاسخ ­دهندگان به تفکیک جنسیت­، وضعیت تاهل، ﺭﺩﻩ سنی، تحصیلات، شغل، میزان درآمد مورد بررسی قرار گرفته است. همان گونه که داده ­های جدول نشان می­ دهند تعداد پاسخگویان مرد بیشتراز پاسخگویان زن بوده و وضعیت تأهل نیز نشان می­دهد که پاسخگویان مجرد خیلی بیشتر از پاسخگویان متاهل هستند. بیشتر پاسخگویان نیز در رده سنی ۲۳- ۱۸قرار دارند. اطلاعات مربوط به درآمد نیز نشان می­دهد که ۱/۴۴ درصد پاسخگویان، درآمدشان در رده کمتراز۱۰۰۰۰۰۰ قرار دارد.
جدول (۴-۱) ویژگی های جمعیت شناختی نمونه آماری

ابعاد
فراوانی
درصد فراوانی

جنسیتمرد
۱۲۷
۶/۵۹

زن
۸۶
۴/۴۰

وضعیت تاهلمجرد
۱۳۴
۹/۶۲

متاهل
۷۹
۱/۳۷

ﺭﺩﻩ سنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]




بند اول:بررسی رابطه شرط اعلام جهت با بطلان عقد
همانگونه که گفتیم جهت هدف غایی عقد است و در صورتی که جهت نامشروعی در عقد تصریح گردد،موجب بطلان عقد می شود.حال سؤالی که پیش می آید، اینست که چنانچه جهت نامشروع، طبق بند ۳ ماده ۱۹۰ قانون مدنی در قالب شرط اعلام گردد،موجب بطلان عقد می گردد یا خیر؟
در این خصوص گفته شده که مفاد شرط بطور معمول برای دو طرف جنبه فرعی و تبعی دارد و بر این اساس است که قانون مدنی شرط نامشروع را موجب بطلان عقد نمی داند. لیکن در فرضی که جهت معامله در عقد شرط می‌شود، مفاد شرط فراتر از یک تعهد فرعی است و در واقع مفاد شرط باعث اصلی معامله است؛بنابراین در این فرض استثنایی نمی توان عقد را درست پنداشت.[۱۰۳]

همانگونه که گفتیم در خرید یک خانه، ممکن است سکونت، فروش یا اجاره آن خانه انگیزه خریدار باشد، که این انگیزه جهت عقد را مشخص می نماید؛ به عبارتی این جهت،هدف غایی خریدار است و به همین علّت است که چنانچه نامشروع باشد، موجب بطلان عقد است. لکن شرط بدینگونه نیست و چنانچه نامشروع باشد موجب بطلان عقد نمی شود. لذا بهتر است که چنان چه جهت عقد نامشروع باشد و در قالب شرط گنجانده شود، بطلان معامله را بپذیریم و الّا این امر می تواند یکی از شیوه های تبانی طرفین معامله قرار گیرد.احکام فقهی نیز در این خصوص بطلان معامله را تأیید می نمایند.[۱۰۴]
بند دوم:اثبات جهت
در اثبات جهت دو نکته اساسی از ماده ۲۱۷ قانون مدنی استنباط می شود:
۱-نامشروع بودن جهت امری خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. لکن، چون هر معامله ای جهت دارد،لذا برابر ماده ۲۱۷ قانون مدنی لازم نیست در عقد تصریح شود.
۲-برای اثبات جهت نامشروع در عقد از همه دلائل می توان استفاده نمود،چه این دلائل در عقد تصریح شده باشد و چه از قرائن و اوضاع و احوال بتوان استنباط نمود.[۱۰۵]
مبحث دوم:آثار عقد بیع
ماده ۳۶۲ قانون مدنی مقرر داشته:”آثار عقد بیعی که صحیحاً واقع شده باشد، از قرار ذیل است:
۱.به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن میشود؛
۲.عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم می نماید؛
۳.عقد بیع مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید؛
۴.عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد.
بنابراین مبحث دوم را می توان در پنج گفتار مورد بررسی قرار داد:۱-آیا بیع فاسد،اثری در رابطه طرفین دارد.۲ -مالکیت مبیع و ثمن ۳.تسلیم مبیع ۴.تأدیه ثمن ۵.ضمان درک و عیوب پنهانی مبیع
گفتار اول:بررسی اثر بیع فاسد در روابط طرفین
موارد مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی آثار بیع صحیح می باشد و چنانچه بیعی فاسد[۱۰۶] باشد، آن بیع هیچ کدام از آثار مذکور در ماده ۳۶۲ قانون مدنی را نخواهد داشت.مضافاً این که در ماده ۳۶۵ قانون مدنی گفته شده: “بیع فاسد اثری در تملک ندارد.” بنابراین کسی که مالی را به بیع فاسد در تصرف دارد،در حکم غاصب و ضامن عین و منافع آن است؛اگر چه با رضایت مالک آن را تصرف کرده باشد یا از فاسد بودن آن بی اطلاع باشد.[۱۰۷]لکن برخی این احتمال را می دهند، که باید بین موردی که فروشنده آگاه از فساد است و با این وجود مبیع را به تصرف خریدار می دهد و موردی که فروشنده از فساد معامله بی اطلاع است، تفاوت گذارد؛به دیگر بیان چنانچه فروشنده از بطلان معامله آگاه باشد و مبیع را به خریدار تسلیم نماید،احتمال دارد که مشتری در حکم امین باشد و در صورتی مسئولیّت پیدا می کند که مرتکب تعدّی و تفریط شود؛ ولی چنانچه فروشنده از فساد معامله بی اطلاع باشد،گیرنده مال ضامن می باشد.[۱۰۸]
لکن قانون مدنی از عقیده مشهور فقهاء پیروی نموده و در ماده ۳۶۶ مقرّر نموده:هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند،باید آن را به صاحبش رد کند و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود.”
لکن به نظر می رسد که می بایست بین موردی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد و موردی که فروشنده به فساد بیع آگاهی ندارد فرق گذارده شود.؛ به عبارتی در صورتی که فروشنده آگاه به بطلان معامله باشد،چون با وجود علم به بطلان معامله، مبیع را در اختیار خریدار قرار داده است و چون در واقع این فروشنده است که از حکم قانون سرپیچی نموده،لذا نمی بایست خریدار را ضامن عین و منافع مال دانست.
گفتاردوم:مالکیّت مبیع و ثمن
برابر بند ۱ ماده ۳۶۲ قانون مدنی یکی ازآثار عقد بیع صحیح این است که به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود؛لکن ازلفظ مجرد نباید چنین پنداشت که انتقال فوری و بدون قید و شرط مبیع و ثمن جزء مقتضای بیع است؛بلکه مقتضاء و هدف غایی بیع،انتقال مالکیّت مبیع به مشتری و ثمن به بایع است.حتّی، در صورت مؤجّل یا خیاری یا مطلق بودن عقد بیع و یا عین معیّن،کلّی،کلّی در معیّن و یا کلّی فی الذمه بودن مبیع.
حال، با توضیح فوق گفتار را با مباحثی در خصوص انتقال مالکیّت درعقد بیع خیاری،مؤجل و صرف ادامه می دهیم.
بند اول:انتقال مالکیّت در عقد بیع خیاری(بیع شرط)
ماده ۳۹۹ قانون مدنی می گوید :”در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معیّن برای بایع یا مشتری یا هر دو شخص یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.”لذا گفته شده:”بیع خیاری عقدی است که برای یکی از طرفین یا هر دو طرف معامله و یا حتّی شخص ثالث،اختیار فسخ و بر هم زدن عقد در قرارداد پیش بینی شده است.”[۱۰۹]
سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که آیا در چنین عقدی (عقد خیاری) انتقال مالکیّت از حین عقد بیع است یا از تاریخ انقضای خیار؟
برابر ماده ۳۶۳ قانون مدنی:”وجود خیار فسخ مانع از انتقال مالکیّت مبیع و ثمن نیست.” و نیزدر ماده ۳۶۴ قانون مدنی مقرّرگردیده:”در بیع خیاری انتقال مالکیّت ازحین عقد بیع است نه از تاریخ انقضاء خیار…”.
باید گفت: که با وجود تصریح مواد ۳۶۳ و۳۶۴ قانون مدنی،در بیع خیاری در فاصله وقوع عقد تا سقوط یا انقضاء مدت خیار،مالکیّت متزلزلی برای بایع و مشتری وجود دارد و پس از انقضاء مدت خیار فسخ،مالکیّتِ متزلزل و غیر قطعی به مالکیت مستقر و قطعی تبدیل می گردد.
بند دوم: انتقال مالکیت در عقد بیع مؤجّل
برابر بند ۳ و۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی:”عقد بیع، بایع را به تسلیم مبیع و مشتری را به تأدیه ثمن ملزم می نماید.”بنابراین تسلیم مبیع و تأدیه ثمن از الزاماتی است که در عقد بیع برای بایع و مشتری ایجاد می‌گردد که هر کدام از آنها ملزم هستند بلافاصله پس از وقوع عقد بیع،مبیع و ثمن را تسلیم و تأدیه نمایند؛لکن متعاملین می توانند برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن اجلی تعیین نمایند؛ امّا تعیین اجل نیز حسب ماده ۳۶۳ قانون مدنی که می گوید:”...وجود اجلی برای تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن مانع انتقال نمی شود…” مانع از انتقال مالکیّت در زمان وقوع عقد نمی گردد.
بند سوم:انتقال مالکیّت در عقد بیع صرف
صرف در لغت به معنی صوت (صدا) می باشد و در اصطلاح فقهای امامیه صرف عبارت است از: “فروختن ثمنها یعنی طلا و نقره به مثل آن.”[۱۱۰]
بیع صرف علاوه بر دارا بودن شرائط صحت معامله،مشروط به آن است که قبض و اقباض در مجلس معامله واقع شود؛بنابراین اگر قبل از قبض و اقباض طرفین متفرق شوند، بیع باطل است و چنانچه بعضی از کالا قبض شود،معامله تنها در آن چه قبض شده صحیح و در آنچه قبض نشده باطل است و تفاوتی نمی کند که هریک از مبیع عین خارجی باشد یا کلّی فی الذمه.
ماده ۳۶۴ قانون مدنی نیز مقرّرنموده:”در بیعی که قبض شرط صحت است مثل بیع صرف انتقال ازحین حصول شرط است نه از حین وقوع بیع.”
با توجّه به ماده مزبور و با استنباط از نظر فقهاء نتیجه گرفته می شود، که در بیع صرف برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن نباید اجلی مقرّر گردد؛زیرا چنانچه طرفین قبل از قبض و اقباض متفرق شوند، بیع باطل است.
گفتار سوم:تسلیم مبیع
درخصوص تسلیم و چگونگی آن در گفتار اولِ مبحث دوم از فصل اول توضیحاتی داده شد. سؤالی که در این جا مطرح می گردد این است که چرا باید فروشنده مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد؟ آیا چون دراثر عقد مبیع به ملکیت مشتری در می آید،فروشنده باید مبیع را در اختیار او قرار دهد؟در پاسخ به این سؤال گفته شده: خیر،چون مبیع در اثر عقد به ملکیّت مشتری در می آید، فروشنده ناچار به تسلیم آن نیست؛بلکه الزام فروشنده به تسلیم مبیع ریشه قراردادی دارد و ناشی از عقد بیع است.لکن، همانگونه که گفته شد: فروشنده وظیفه دارد مبیع را بگونه ای در اختیار مشتری قرار دهد که او بتواند آن طورکه می‌خواهد از آن استفاده نماید؛لذا لازم است که فروشنده اطلاعات لازم در خصوص مبیع را در اختیار مشتری قرار دهد. مضافاً این که به حکم مواد۳۶۷و۳۸۳ قانون مدنی، فروشنده مکلّف است علاوه بر تسلیم مال موضوع عقد،منافع مبیع و هم چنین توابع آن را در اختیار مشتری قرار دهد.حال باید ببینیم که منظور از منافع و توابع مبیع چیست؟
بند اول: منافع مبیع
منافع “که در لغت عربی مصالح گفته می شود.” و “نفع اعیان اموال”[۱۱۱] را گویند؛ مانند: شیر و پشم دامها”.حقوقدانان در تعریف آن اختلاف نظر شدیدی دارند:
الفبرخی[۱۱۲] آنرا چنین تعریف نموده اند:” مقصود از منفعت،ثمره است، که بتدریج از عین مال به دست می آید،بی آنکه ازعین مال بگونه ای محسوس بکاهد؛ خواه این ثمره عین مادّی باشد (مانند میوه درخت) یا وصفی که عین مال، از آن جهت قابل انتفاع است(مانند صلاحیّت حیوانات برای سواری، باربری، و خانه برای سکنا)”.
در تعریف فوق دو صفت اصلی وجود دارد:نخست آن که تدریجی است و دیگر آن که از عین نمی‌کاهد.
ب و برخی[۱۱۳] نیز آن را به معنای: “عوائد اصل شناسانده اند.”
و نیز گفته شده[۱۱۴] که:”منفعت عبارت از مالی است که وجود محسوس و مادّی ندارد و معادل کاربرد و مصرف اشیاء دارای وجود مادّی و محسوس است.”
سؤالی که در این جا پیش می آید این است که آیا ثمره و حاصل که دو اصطلاح رایج در متون فقهی و حقوقی می باشند منفعت محسوب می گردند یا خیر؟
در فقه ما،ثمره و حاصل که معادل نماء و نتیجه است،مترادف هم محسوب می شوند و هر دو به معنای نماء و دارای وجود مادی، که از عین نمی کاهد می باشند و ماهیتاً غیر از منفعت هستند.لکن در حقوق، آن دو از مصادیق منفعت به شمار می آیند؛ امّا با یکدیگر مغایرت دارند؛به عبارتی ثمره قسمتی از منفعت به شمار می‌آید که دارای وجود مادی می باشد، امّا از عین اصلی نمی کاهد؛ مانند: میوه درخت.لکن حاصل نیز قسمتی از منفعت می باشد، امّا بر خلاف ثمره،از عین اصلی می کاهد. مانند:درخت بریده شده یک باغ.
قانون مدنی ایران نیز در ماده ۱۵ به تبعیّت از حقوق مدنی فرانسه دو اصطلاح ثمره و حاصل را در مقابل هم ذکر نموده و بین آن دو تفاوت گذارده است و مقرّرنموده که:”ثمره و حاصل،مادام که چیده یا درو نشده،غیر منقول است.اگر قسمتی از ان چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است.”
به نظر می رسد که نباید بین ثمره و حاصل تفاوتی گذارد و بهتر آن است که هر دورا یکی و از مصادیق منفعت دانست که از اصل عین نمی کاهد.مانند: میوه درخت.
بند دوم :توابع مبیع
توابع مبیع عبارت است از:”هر چه که عرفاً برای استفاده خریدار از مبیع،طرف حاجت باشد.مثلاً در بیع خانه انشعاب برق و گاز از توابع است؛ لکن امتیاز تلفن از توابع مبیع نیست.”
نیز گفته شده:[۱۱۵] “مقصود از توابع اشیایی است که برای استعمال و بهره برداری از مبیع ضرورت دارد.”
حسب ماده ۳۵۶ قانون مدنی که مقرّر نموده:هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا از توابع مبیع شمرده شود یا قرائن دلالت بر دخول آن در مبیع نماید،داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگر چه در عقد صریحاً ذکر نشده باشد و اگر چه متعاملین جاهل بر عرف باشند.”
بنابراین، توابع ممکن است به حکم عرف،قرارداد یا قرائن جزء مبیع باشند؛لذا فروشنده ملزم است علاوه بر تحویل مبیع،توابع آن را نیز به مشتری تسلیم نماید. پس اگر اتومبیلی فروخته شود،جک و چرخ یدکی نیز جزء مبیع و فروشنده ملزم به تسلیم آن است.
گفتار چهارم:تأدیه ثمن
یکی دیگراز آثار عقد بیع صحیح برابر بند ۴ ماده ۳۶۲ قانون مدنی این است که مشتری ملزم به تأدیه ثمن می‌باشد.تعهد به پرداخت ثمن،ناشی از عقد بیع است و چنانچه در پرداخت آن تأخیری صورت گیرد، فروشنده می‌تواند الزام خریدار به پرداخت ثمن را از دادگاه بخواهد و حق فسخ بیع را ندارد؛ مگر در مورد خیار تفلیس و تأخیر ثمن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم