مالیات غیرمستقیم: آنست که با واسطه و بطور غیرمستقیم از اصل در آمد شهروندان گرفته مى‌شود و اغلب پرداخت‌کننده مى‌تواند آنها را به اشخاص دیگرى منتقل کند و یا خود وسیله پرداخت مالیات باشد.
مالیات غیرمستقیم در شکل‌هاى گوناگونى قابل پیاده شدن مى‌باشد و پرداخت آن نیز با اینکه بر دوش همگان مى‌باشد ولى محسوس نیست و بطور معمول عموم مردم وجود آن رااحساس نمى‌کنند.
مانند: عوارض گمرگى که بر ورود و صدور کالاها بسته مى‌شود که در نهایت از نوع مالیات غیرمستقیم بشمار مى‌آید. زیرا وارد کننده کالا به میزان عوارضى که ازاین بابت به دولت مى‌پردازد به نرخ فروش کالا در بازارهاى داخلى مى‌افزاید چنانکه صادرکنندگان کالاهاى داخلى به خارج نیز در هنگام خرید و فروش میزان عوارضى را که باید بابت صدور کالا بپردازند از نظر دور نمى‌دارند.
مالیات بر فروش از دیگر شکلهاى مالیات غیرمستقیم مى‌باشد. و آن به این صورت است که ابتدا دولت روى یک کالاى ویژه، مالیات مى‌بندد و در نتیجه بطور قهرى قیمت آن، براى مصرف‌کنندگان افزایش مى‌یابد و در مجموع باید گفت: سنگینى مالیاتهاى غیرمستقیم بر دوش اکثریت قشرهاى کم درآمد و فقیر جامعه مى‌باشد: زیرا در پرداخت این مالیات آن کس که دارد و آن کس که ندارد هر دو باید زیریک بار بروند در این صورت فشار بر کسى است که ندارد (رنگریز و خورشیدی،۹۳:۱۳۸۱).
در تقسیمى دیگر از مالیات از این دیدگاه که چند درصد مالیات گرفته شود واز چه نوع درآمدى و با چه محاسبه اى مالیات به سه نوع تقسیم مى‌شود:

    • مالیات تصاعدى
    • مالیات تنازلى
    • مالیات تعادلى

مالیات تصاعدى: به این صورت است که آنانى که از درآمد بیشترى برخور دارند، بصورت تصاعدى مالیاتشان افزایش مى‌یابد و درصد بیشترى از درآمدشان را بایستى به عنوان مالیات پرداخت کنند.ازاینرو میزان مالیات هماهنگ با میزان رشد درآمد افزایش مى‌یابد. در نوع تصاعدى ثروتمندان بمراتب بیشتراز فقرا مالیات مى‌پردازند و قشرهاى فقیر جامعه در بلند کردن اهرم سنگین مالیات سهم بسیار کمترى دارند.
مالیات تنازلى: عکس روش تصاعدى است. یعنى نظام مالیاتى کشور بگونه اى تنظیم شده است که هر چه درآمد پایین‌تر باشد مالیات بیشترى بایدپرداخته شود و در برابر آنانى که از ثروت بیشترى برخوردارند مالیات کمترى مى‌پردازند.
البته این چنین مالیاتى همیشه با ظاهرى مردم‌پسند و در زیر شعارهاى زیبا انجام مى‌گیرد به عنوان نمونه مى‌توان از مالیات‌هاى غیرمستقیم سخن راند که بسیارى آن را طرح مى‌کنند در نتیجه بار سنگین مالیات بطور عمده بر دوش محرومان و کم درآمدهاى جامعه خواهد بود. گرچه روش مالیات تنازلى مى‌تواند هم بطور مستقیم و هم بطورغیرمستقیم قابل اعمال باشد.
مالیات تعادلى: حد میانگین روشهاى تصاعدى و تنازلى است. یعنى درآمدهاى بالا و درآمدهاى پایین هر دو بطور مساوى مالیات مى‌پردازند که البته این نوع مالیات نمى‌تواند روشى عدالت‌خواهانه باشد زیرا چگونه کسانى که از ثروت بیشترى برخوردارند و هر روز براندوخته‌هاى خود مى‌افزایند همانند کسانى که اندک در آمدى داشته باشند بطور مساوى مالیات بپردازند (علا، ۶۴:۱۳۷۸).
فرهنگ مالیاتی
به هنگام بحث پیرامون میزان شناخت مودیان مالیاتی از قانون مالیات‌ها، غالبا این امر در قالب متغیری به نام فرهنگ مالیاتی بیان می‌شود.
فرهنگ، مفهومی ساده و در عین حال پیچیده است، ساده از آن نظر که هر شخصی در نزد خود فکر می‌کند که معنی دقیق آن را می‌داند و پیچیده از آن جهت که تا به حال تعریف دقیق و جامع و مانعی که مورد قبول اندیشمندان و صاحب نظران باشد، ارائه نشده است. تعریف تایلر از فرهنگ در سال ۱۸۷۱ به عنوان تعریفی که مورد قبول بسیاری از اندیشمندان می‌باشد بدین صورت بیان گردیده است: فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، آداب و رسوم و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه از جامعه خود فرا می‌گیرد (قاروئیآهنگر و علیجانی روشن، ۵۱:۱۳۸۹).
با ترکیب مفهوم فرهنگ و مالیات می‌توانیم به سایه روشنی از تعریف فرهنگ مالیاتی برسیم، مالیات مبلغی است که دولت از اشخاص، شرکت ها و موسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت، تامین مخارج عامه، حفظ منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ارائه خدمات عمومی دریافت می‌کند. عناصر کلیدی در تعریف فرهنگ عبارت بوده‌اند از: باورها، اعتقادات، اخلاق، قوانین و نگرش ها و در تعریف مالیات گفته شد که مالیات برای مصارف زیر از مردم دریافت می‌شود:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱) تقویت عمومی حکومت
۲) تامین مخارج عامه و هزینه های عمومی
۳) حفظ منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی
۴)ارائه خدمات عمومی (برد و میکا،۱۰۳:۱۳۷۵).
عوامل مؤثر در ایجاد فرهنگ مطلوب مالیاتی عبارتند از:
که این عوامل را می‌توان به دو دسته درون‌سازمانی و برون‌سازمانی تقسیم نمود:
الف) عوامل درون سازمانی:
عوامل موثر درون سازمانی جهت ایجاد و توسعه فرهنگ مالیاتی عبارتند از:

    1. نگرش مدیران ارشد مالیاتی نسبت به فرهنگ مالیاتی
    1. قوانین و مقررات (ساده‌سازی قوانین و مقررات مالیاتی در ابعاد شفافیت تعاریف و شیوه اجرا)
    1. نرخ‌ها و ضرایب مالیاتی
    1. آموزش نیروی انسانی
    1. مکانیزه کردن امور
    1. واحدهای مشاوره
    1. طراحی و راه‌اندازی نظام جامع اطلاعات مالیاتی کشور
    1. تبلیغات و اطلاع‌رسانی
    1. معرفی مودیان نمونه
    1. ایجاد انگیزه و رضایت کارمندان

ب) عوامل برون‌سازمانی:
عوامل موثر برون‌سازمانی جهت ایجاد و توسعه فرهنگ مالیاتی عبارتنداز:

    1. آموزش و پرورش
    1. خانواده
    1. وسایل ارتباط جمعی
    1. مراکز مذهبی و دینی
    1. اتحادیه‌ها و مجامع صنفی
  1. دستگاه‌ها و موسسات دولتی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...